ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

۱۵۴ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

یادمه دوران سربازی داخل محیط بی روح و تهی از معنویت ارتشی چند نفری بودیم که کنار هم می نشستیم و بحثهای معنوی می کردیم!
یه رفیقی هم داشتیم که به اعتراف خودش اهل شراب و فسق و فجور بود.
کنار ما می نشست و به حرفهای ما گوش می کرد.
یه روز گفت تصمیم گرفته ام چهل روز دروغ نگویم!
چند روزی از تصمیمش نگذشته بود که دیدیم بکلی تغییر پیدا کرده
بشدت عاشق شهادت شده بود
به فرمانده گروهان التماس می کرد که راهی پیدا کند که او برود فلسطین و شهید بشود!
از همه ما زده بود جلو
هر روزی که می گذشت عشق به شهادت در دلش برافروخته تر می شد
تا اینکه چله نشینی اش از سی روز گذشت
مرخصی گرفت و رفت شهرخودشون
وقتی که برگشت دیدیم هم شراب خورده بوده هم زنا کرده بود وهم دروغ می گوید
در مورد عشق شهادت طلبی اش هم می گفت که دیوانه شده بودم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۴۴
بهنام جدی بالابیگلو

آورده اند که، عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت
به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت : نه
مرد گفت : فلان عابد بود
نانوا گفت : من از مریدان اویم
دنبالش دوید و گفت می خواهم شاگرد شما باشم ، عابد قبول نکرد
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم ، عابد قبول کرد
وقتی همه شام خوردند
نانوا گفت : سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد پاسخ داد : دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۴۲
بهنام جدی بالابیگلو

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴

🔹ابو عُیَینه میگوید:
🔹مردى به حضور امام باقر (علیه السلام) آمد و گفت: من مردى شامى هستم و به خدا سوگند که همواره شما خاندان را دوست داشته ام و از دشمنان شما دورى و بیزارى میجویم.
🔹ولى پدرم - که خدایش نیامرزد - دوستدار بنى امیه بود و آنان را بر شما برترى میداد.
🔹به این سبب بر یک دیگر خشمگین بودیم و با آنکه فرزندى جز من نداشت در زمان زندگیش بر من ستم میکرد و پس از مرگ هم با آنکه مال بسیارى داشت، مرا از آن محروم کرده است. او پستو و صندوقخانه اى داشت که خود به تنهایى آنجا میرفت.
🔹پس از مرگش همه جا را جستجو کردم، ولی به مال او دست نیافتم؛ تردید ندارم که آن را جایى در زیر خاک پنهان کرده است و از من پوشیده داشته است.
🔹امام باقر (علیه السلام) به او فرمودند: آیا دوست دارى پدرت را ببینى و از او بپرسى که مالش را کجا پنهان کرده است؟
🔹آن مرد گفت: آرى و به خدا سوگند که نیازمند و مستمندم.
🔹امام باقر (علیه السلام) براى او در کاغذ سفیدى چیزى نوشتند و آن را با مهر خود ممهور کرد و فرمودند: امشب با این نامه به وسط قبرستان بقیع برو و بگو: اى درجان! مردى که عمامه بر سر دارد پیش تو مىآید. این نامه را به او بده و بگو من فرستاده محمد بن على هستم و سپس از هر چه مىخواهى از او بپرس.
🔹آن مرد نامه را گرفت و رفت.
🔹فردا صبح زود من بر در خانه امام باقر (علیه السلام) رفتم تا ببینم کار آن مرد به کجا رسیده است.
🔹دیدم او هم بر در خانه ایستاده و منتظر اجازه است.
🔹با یک دیگر به حضور امام رسیدیم و آن مرد گفت: خداوند مىداند علم خود را کجا نهد.
🔹دیشب با نامه شما به وسط قبرستان بقیع رفتم و دُرجان را صدا کردم.
🔹مردى که عمامه بر سر داشت آمد و گفت: من دُرجانم. چکار دارى؟
🔹گفتم: من فرستاده محمد بن على هستم و این هم نامه اوست.
🔹گفت: اى فرستاده حجت خدا بر خلق خدا، خوش آمدى. سپس نامه را گرفت و خواند و گفت: دوست دارى پدرت را ببینى؟
🔹گفتم آرى.
🔹گفت: همین جا باش تا من او را بیاورم که او در ناحیه ضجنان است.
🔹او رفت و چیزى نگذشت که با مرد سیاهى برگشت که بر گردنش ریسمان سیاهى بسته بود و از تشنگى زبانش بیرون افتاده بود و شلوار سیاهی به پا داشت.
🔹گفت: این پدر تو است، ولى شعله و دود دوزخ و آتش و درد شکنجههاى دردناک او را دگرگون کرده است.
🔹گفتم: تو پدرم هستى؟
🔹گفت: آرى.
🔹گفتم: چه چیزى موجب دگرگونى تو شده است و این چنین چهرهات را تغییر داده است؟
🔹گفت: من دوستدار بنى امیه بودم و آنان را به اهل بیت رسول خدا ترجیح دادم و خداوند به آن سبب مرا عذاب داد. و تو دوستدار اهل بیت پیامبرت بودى و من از این سبب بر تو خشمگین بودم و تو را از مال خود محروم کردم و آن را زیر خاک پنهان کردم و اکنون از این کارها پشیمانم.
🔹به بوستان من برو و زیر درخت زیتون را حفر کن و آن مال را که یک صد و پنجاه هزار درهم است بردار. پنجاه هزار درهم آن را به محمد بن على (امام باقر علیه السلام) بپرداز و بقیه آن از تو باشد.
🔹سپس آن مرد گفت: من اکنون در جستجوى آن مال مىروم.
🔹ابو عُیَینه میگوید: سال بعد به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: آن مرد چه کرد؟
🔹فرمودند: پنجاه هزار درهم را آورد که من بدهی خودم را با آن پرداختم و زمینى خریدم و به نیازمندان دادم و همانا این کار برای آن مرده که از کوتاهی در محبت ما و ضایع کردن حق ما پشیمان بود، سودمند بود؛ زیرا مرا شاد و نسبت به من مهربانى کرده است.

📚 روضة الواعظین (ابن فتال نیشابوری) جلد ۱ صفحه ۲۰۵ / مکاتیب الائمة جلد ۳ صفحه۲۵۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۴۱
بهنام جدی بالابیگلو

🔰عاقبت شخصی که صلوات را ناقص فرستاده و بر اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) صلوات نفرستد!

➖▪️🌟📜🌟¤¤¤

شیخ صدوق رضوان الله علیه به سند صحیح روایت کرده است:

۱۱- حدثنا علی بن الحسین بن شاذویه المؤدب (رضی الله عنه)، قال: حدثنا محمد بن عبد الله بن جعفر بن جامع، عن أبیه، قال: حدثنی یعقوب بن یزید، عن محمد بن أبی عمیر، عن أبان بن عثمان، عن أبان بن تغلب، عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر، عن أبیه علی بن الحسین سید العابدین، عن أبیه الحسین بن علی سید الشهداء، عن أبیه علی بن أبی طالب سید الاوصیاء (علیهم السلام)، قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): من صلى علی ولم یصل على آلی، لم یجد ریح الجنة، وإن ریحها لیوجد من مسیرة خمسمائة عام.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
🔸هر کسی که بر من صلوات بفرستد و بر خاندانم صلوات نفرستد، بوی بهشت را که از فاصله پانصد ساله به مشام می‌رسد استشمام نمی‌کند‌‌.

أمالی شیخ صدوق، صفحه ۱۵۰-۱۵۱، مجلس ۳۶، حدیث ۱۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۴۰
بهنام جدی بالابیگلو

🔹درجاده بصره_خرمشهر وقتی که #شهید #علی_اکبر_دهقان به شهادت رسید ،

🔹ایشون همان طور که میدوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش جداشد ...

🔹در همان حال که تنش داشت میدوید سرش روی زمین می غلتید ...

🔅سر این شهید بزرگوار حدود پنج دقیقه فریاد یا حسین یا حسین سر میداد ... همه داشتند گریه میکردند ...

🔹چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش رو برداشتند نوشته بود :

🔅خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده ، من هم دوست دارم این گونه شهید بشم .
خدایا شنیده ام که سر امام حسین را از پشت بریده اند ؛ من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشه ...
خدایا شنیده ام سر امام حسین علیه السلام بالای نیزه قرآن خونده ؛ من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دونم ولی به امام حسین علیه السلام خیلی عشق دارم ...

🔺دوست دارم وقتی شهید میشم سر بریده ام به ذکر یا حسین یا حسین باشه .

💠 شهید_علی اڪبر دهقان

📚نقل از ڪتاب روایت مقدس، ص300

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۴۰
بهنام جدی بالابیگلو

✅ همیشه این سوال هست که چرا مؤمنین با اینکه اهل عبادت هستند، اما بعضا در گرفتاری و رنج هستند و در مقابل کسانی که به خدا اعتقادی ندارند در ثروت و راحتی هستند و خدا کاری به آنها ندارد؟

در این روایت به این سوال پاسخ داده میشود:

🌷 امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند که خدای عزوجل می‌فرماید:

💢 به عزت و جلالم سوگند،
من بنده‌ای را که می‌خواهم رحمت کنم، او را از دنیا بیرون نمی‌برم مگر اینکه بابت هر خطا و گناهی که کرده کفاره آنرا بگیرم.
من بنده‌ام را به بیماری در بدنش و یا تنگی در روزیش و یا ترس در دنیایش مبتلا کنم تا کفاره خطایش باشد،
پس اگر باز چیزی بماند، مرگ را بر او سخت گردانم (تا آمرزیده و پاک بمیرد و پس از مرگ دچار عذاب نشود)

💢 و به عزت و جلالم سوگند، من بنده‌ گنهکاری را که بخواهم عذاب کنم از دنیا بیرونش نمی‌برم تا پاداش هر عمل نیکی که کرده را بدهم،
پاداش او را بوسیله تندرستی در بدنش و یا فراخی در روزی‌اش و یا به آسودگی و گشایش در دنیایش بدهم
و اگر چیزی باقی بماند مرگ را بر او آسان نمایم


📕سخن خدا، کلیات احادیث قدسی، ص 108


✅از این روایت فهمیده می‌شود که مرگ راحت هم نشانه خوبی شخص متوفی نیست، چون ممکن است این مرگ راحت پاداش کار خوبی که انجام داده باشد و دیگر از خدا طلبی بابت کارهای خوبش نداشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۳۹
بهنام جدی بالابیگلو

آیت الله بهجت(ره) :
از گذشتگان عبرت بگیریم ، که ما هم مثل آنها به مرگ نزدیکیم و چهار روز باقیمانده عمر را گمان نکنیم که چهارصد هزار سال خواهد بود .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۳۸
بهنام جدی بالابیگلو

🔹قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه ی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید...

🔹باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد...

🔹مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد... اما (افسوس) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد...

🔺دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود...
این است حکایت دنیای ما

🔅 چه زیبا مولای متقیان این دنیا را ناچیز تر از آب بینی بز و استخوان خوک در دست جذامی نام نهاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۳۷
بهنام جدی بالابیگلو

ضریس کناسی می گوید: 

به امام باقر (علیه السلام) گفتم: فدایت شوم. حال کسانی از مسلمانان که به نبوت محمد (صلی الله علیه و آله) اقرار داشتند ولی پیشوایی نداشتند و شناختی به ولایت شما نداشتند (بعد از مرگ) چگونه است؟ (و در کجا جای دارند؟) فرمود: آنان در گور خویشند و از آنجا بیرون نمی آیند. اگر کار شایسته ای داشته باشند و دشمنی از آنان (نسبت به ما) آشکار نشده باشد، پس خداوند برای آنان کانالی را به سمت بهشتی که در مغرب خلق کرده، قرار می دهد که از طریق آن تا روز قیامت راحتی بر آنان وارد می شود، تا این که در آن روز خدا را ملاقات کنند و خوبی ها و بدی هایشان را محاسبه کند تا به سمت بهشت یا جهنم برده شوند پس این گروه منتظر امر خدایند و به همین صورت با مستضعفان (فکری) و نابخردان و بچه ها و فرزندان مسلمانان که هنوز به تکلیف نرسیده اند (و مرده اند) رفتار می شود و اما نصاب اهل قبله (آنان که با اهل بیت (علیهم السلام) یا دوستان آنان دشمنی دارند)، خداوند برایشان به سمت آتشی که در ناحیه مشرق قرار دارد گودالی را قرار می دهد تا از آن زبانه آتش و دود و حرارت سوزان بر آنان وارد کند؛ آنگاه عبورشان (در روز قیامت) به سمت جحیم(محل خاص از جهنم) است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۳۶
بهنام جدی بالابیگلو

در انبوهی از مو های سیاه
همواره این موی سفید است که متهم است
چون فریاد می زند
که دنیا فانیست و چاره ای جز رفتن نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۳۵
بهنام جدی بالابیگلو