ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

بیا شهر غریبان را نظرکن

کنار قبر این یاران گذر کن

عزیزان راببین درخانه ای تنگ

میان کوهی ازخشت وگل وسنگ

چه شهری که سخن ازماومن نیست

نشان از باغ و گلهای  چمن  نیست

غنی از پا نهد اینجا فقیر است

اسیر از رو کند اینجا اسیراست

ز سردار و زسرلشکر خبرنیست

زتاج وتخت شاهان یک اثرنیست

سخن  هرگز میاور  از  امیران

امیری نیست در شهراسیران

عجب شهری سخن ازسیم وزرنیست

به  جز  از  پاکی  پاکان خبر  نیست

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۲
بهنام جدی بالابیگلو

خاک مادست خوش بادصباخواهدشد

پیکر  خاکی  ما نیز  فنا خواهد شد

مادراین دایره سرگشته وسرگردانیم

مدفن خویش ندانیم کجا خواهد شد

مجلسی راکه چنین غمزده اش مینگری

بهر ما و تو دگر  روز به پا خواهد شد

محفلی را که به خون جگر آراسته ایم

به نسیم مژه ای بزم عزا خواهد شد

ملک الموت  چو  آید  نبود  راه  گریز

این حقیقت که توبینی بخداخواهدشد

دل قوی دارکه گرمهر علی دردل توست

واپسین روز تو را راهگشا خواهدشد

آنچه سالار ز تقوی ببری در دل خاک

شمع روشنگر راهت به جزا خواهدشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۱
بهنام جدی بالابیگلو

همیشه قدرت و مکنت به‌جا نخواهد ماند


مدام در کف زرگر طلا نخـــــواهد ماند


غـم زمانه مخور فکـــر توشـة ره کن


کـه جاودان احدی جز خـدا نخواهد ماند


به چند روزة سختی بساز و صـابر باش


بشــر همیشه دچار بلا نخــــواهد ماند


الا که صاحب سیم و زری به احسان کوش


که غیر بخشش وجود و سخا نخواهد ماند


فقیــر گوشه‌نشین با توانگری خوش گفت


 جـهان همیشه بـه ‌کام شمـا نخواهد ماند


کنـــون که چرخ به‌کام تو گشته، قدر بدان


که آب جــوی به یک آسیا نخواهد ماند


هـــر آنچه می‌نگری در جهان شود فانی


بــه غیر خـــوبی اهل وفا نخواهد ماند


دل کســـی مشکن ای قوی به پنجة ظلم


که این شکستن دل بی صدا نخواهد ماند


به غیـــــر کار نکودر جهان مکن خسرو


که کار خیــر و نکو بی بها نخواهد ماند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۸
بهنام جدی بالابیگلو
مردن حقیقتی است،مسجل،شعارنیست
 
ازچنگ مرگ راه گریز و فرار نیست
 
بلبل به گوش گل سحراین نغمه می سرود
 
یک دم غنیمت است،همیشه بهارنیست
 
دل خوش مکن به کهنه سرایی که حاصلش
 
جز درد و رنج و محنت اندوه‌بار نیست
 
دنیا بود چو مزرعه، ما جمله برزگر
 
کشت آن کند که بذر دلش تخم خار نیست
 
بهرام گور گورخران را شکار کرد
 
اکنون به گور خفته و فکر شکار نیست
 
یک دم ز اسب سرکش غفلت پیاده شو
 
زیرا جهان به اسب مرادت سوار نیست
 
مانند خضر گر که خوری آب زندگی
 
دل خوش مکن! تا به ابد خوش‌گوار نیست
 
گیرم تمام ملک جهان را تو صاحبی
 
بهر بقای تو سند اعتبار نیست
 
کلک قضا نوشته به پیشانی بشر
 
جز ذات حق کسی به جهان ماندگار نیست
 
«ژولیده‌ام» که صبح و مسا گویم این سخن 
 
مردن حقیقی است، مسجل، شعار نیست



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۶
بهنام جدی بالابیگلو

ساعتی ای دل بیا در کار خود اندیشه کن


بگذر از ما و منی با حق رفاقت پیشه کن 


تا شوی آگه تو از بی مهری دنیای پست


عمر خود را لحظه ای تشبیه سنگ و شیشه کن


تیشه را برداشتی بر ریشه‌ی خود می‌زنی


از برای قطع نفس خویش کار تیشه کن
 


دل بر این زیباعروس حجله‌ی هستی مبند


چون علی او را رها کن راه حق را پیشه کن


دشمنی با کس مکن با دوستان یکرنگ باش


شیر باش و روبهان را تار و مار از بیشه کن


ساربان مرگ است و دارد کاروان عزم رحیل


تا نرفتی تیشه‌ای از بهر خود اندیشه کن 


بشنو از «ژولیده» و ژولیدگان یار باش


تا توانی خدمت خلق خدا را پیشه کن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۴
بهنام جدی بالابیگلو

در این عالم که دین قربانی دینار می گردد

بسان گرگ آدم خوار، انسان هار می گردد


اگر عالِم فسادی کرد، عالَم می شود فاسد


غذا گردد چو مسموم، آدمی بیمار می گردد


به وقت دست و دل بازی، عنان خود مده از دست


که وقت دست تنگی، یار هم اغیار می گردد


اگر انسان بداند گیر و دار روز محشر را


از این دنیا و زرق و برق آن بیزار می گردد


چنان گرم است بازار مکافات عمل، فردا


که بیزار از تجارت، تاجر بازار می گردد


اجل خواهی نخواهی نقد جان از تو می گیرد


چنان که روز روشن پیش چشمت تار می گردد


تهیدستم من (ژولیده) دل، اما یقین دارم


که نزد حق شفیعم حیدر کرّار می گردد


شاعر : محمود ژولیده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۲
بهنام جدی بالابیگلو

http://montazer313.persiangig.com/muhammad024.JPG?w=508&h=283

http://nasimemarefat.parsiblog.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۶
بهنام جدی بالابیگلو

 

 

 

نوروز; رستاخیز طبیعت
نوروز, نخستین روز بهار است, نخستین روز سبزترین فصل سال, سرآغاز زنده شدن زمین و شکوفایى ها و وزیدن نسیم دل انگیز بهارى, و چهچهه مرغان; همه چیز در بهار, نشان گر نشاط و طراوت است و حتى باد شفابخش بهارى نوید زندگى تازه مى دهد, و به گفته مولوى در مثنوى:
گفت: پیغمبر به اصحاب کبار
تن مپوشانید از باد بهار
آنچه با برگ درختان مى کند
با تن و جان شما آن مى کند
و به گفته سعدى:
که تواند بدهد میوه رنگین از چوب
یا که باشد که برآرد گل صد برگ از خار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
ارغوان ریخته بر درگه خضراى چمن
چشمه هایى که در او خیره بماند ابصار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند
نه همه مستمعان فهم کنند این اسرار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
خبرت هست که مرغان سحر مى گویند
کآخر اى خفته سر از بالش غفلت بردار 

بهار, درس خداشناسى و معادشناسى و تحول و رشد و تکامل است, اگر انسان ها از این طبیعت زیبا, درس بیاموزند, در حقیقت اعتقاد به رستاخیز را آموخته اند, در این صورت باید سرآغاز چنان بعثتى را روز برتر نامید و آن را جشن گرفت.
اگر مراسم نوروز, بر این اساس پى ریزى گردد, و انسانها خود را همگام و همگون با محتواى دعاى آغاز سال; که بیان گر تحول و نغمه توحیدى است, سازند که:
((یا مقلب القلوب و الابصار, یا مدبر اللیل و النهار, یا محول الحول والاحوال, حول حالنا الى احسن الحال; اى خداوندى که گرداننده قلب ها و چشم ها هستى, و تدبیر کننده نظم شب و روز مى باشى, اى دگرگون کننده حال و احوال, حال ما را به نیکوترین حال تبدیل ساز.)) قطعا نوروز براى آنها پر فایده خواهد بود.
آنان که طعم توحید را چشیده اند, در ایام دل انگیز و پرنشاط آغاز بهار به پیروى از امامان(ع) آیاتى از قرآن همچون آیه زیر را تلاوت کرده و مفاهیم آن را در اعماق جانشان دریافت مى کنند که:
((ان فى خلق السموات والارض واختلاف اللیل والنهار لایات لاولى الالباب;(15) همانا در خلقت آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز, قطعا نشانه هایى براى صاحبان اندیشه است.))
هرگاه در مراسم نوروز, انسان ها به دنبال چنین مفاهیم سازنده و لذت بخشى بروند, قطعا, چنین روزى مبارک است, ولى اگر از این ایام سوء استفاده شود و به جاى مراسم سازنده, به خرافات روى آورند, مراسمى; مانند چهارشنبه سورى, سیزده بدر, و یا فال گوش ایستادن... روشن است, که باطل گرایى, و پناه بردن به امور پوچ و بى اساس, انسان را بى محتوا خواهد کرد, و آلوده نمودن نوروز به امور واهى, از خردورزى, دور است و باید خط بطلان بر چنین مراسمى کشید.
اسلام وقتى که ظهور کرد, در دوران جاهلیت مراسمى وجود داشت, اکثر آنها برخلاف عقل, منطق و وجدان بود, خط بطلان بر همه آنها کشید, ولى مراسمى نیز وجود داشت, مانند تحریم جنگ در چهار ماه (رجب, ذىقعده, ذىحجه و محرم) این رسم را که دربرگیرنده امنیت و آرامش است, امضا نمود, رسم دخترکشى را مردود دانست, ولى سنت دیه قتل انسان را که صد شتر بود, امضا کرد.
نوروز, مبارک, ستوده و مورد توجه امامان(ع) بود, و اختصاصى به ایرانیان ندارد, بلکه براى همه مسلمانان روز جشن و روز شگفت انگیزى است, مشروط بر این که با مراسم صحیح و سازنده همراه باشد, و از هرگونه باطل اندیشى و گناه, پرهیز گردد.
در این صورت حتى مى توان آن را ((عید)) نامید, بدان دلیل که امیرمومنان على(ع) فرمود: ((کل یوم لایعصى الله فیه فهو عید . هر روزى که در آن روز گناه نشود, آن روز, روز عید است.))

http://nasimemarefat.parsiblog.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۱
بهنام جدی بالابیگلو