ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۶:۵۴ ب.ظ

جیک جیک مستونت بود...فکر زمستونت بود

زمستان هم رسید.با کوله باری پر شده از کولاک...

وچقدر دردآور است. زندگی زیر سقف هایی که قطره قطره آب بر سر کودکانی خوردسال فرومی ریزند و حال آنکه پدری معتاد بخاری خانه را بخاطر خریدن مشتی دود فروخته است.

 آری این حکایت غریبی است از کوچه پس کوچه های زندگی...

غریب تر از همه، حکایت خروارها کابوسی است که بر سر سفر کرده ها ویران شده، حکایت فروش لحظه های عمر و خریدن مشتی افتخار مرده، حکایت فقر، غریبی و بی کسی...

 حکایت دستهای خالی و آرزو های برباد رفته...

حکایت سوختن در حسرتی ابدی...

حسرت فرصتهایی که مثل ابر گذشتند و مهر نومیدی را بر چهره ها کوبیدند.

 

عذاب قبر



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

جیک جیک مستونت بود...فکر زمستونت بود

سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۶:۵۴ ب.ظ
زمستان هم رسید.با کوله باری پر شده از کولاک...

وچقدر دردآور است. زندگی زیر سقف هایی که قطره قطره آب بر سر کودکانی خوردسال فرومی ریزند و حال آنکه پدری معتاد بخاری خانه را بخاطر خریدن مشتی دود فروخته است.

 آری این حکایت غریبی است از کوچه پس کوچه های زندگی...

غریب تر از همه، حکایت خروارها کابوسی است که بر سر سفر کرده ها ویران شده، حکایت فروش لحظه های عمر و خریدن مشتی افتخار مرده، حکایت فقر، غریبی و بی کسی...

 حکایت دستهای خالی و آرزو های برباد رفته...

حکایت سوختن در حسرتی ابدی...

حسرت فرصتهایی که مثل ابر گذشتند و مهر نومیدی را بر چهره ها کوبیدند.

 

عذاب قبر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۹/۲۲
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">