ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
دوشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۰، ۰۹:۱۴ ق.ظ

تلاش شیطنت آمیز و موذیانۀ روزنامه ای برای تحریف سنت تدفین

تلاش شیطنت آمیز و موذیانۀ روزنامه ای برای تحریف سنت تدفین

نویسندۀ مقالۀ مذکور با هدف جایگزین کردن بدعت ((سوزاندن اجساد)) بجای ((سنت تدفین)) قلم زده که در زیر به نقد نظریاتش می پردازیم:

نویسندۀ مقاله در ابتدا به نظریات موریس مترلینگ فیلسوف بلژیکی متوسل شده می نویسد:

((موریس مترلینگ فیلسوف و متفکر و نویسندۀ بلژیکی - متولد1862، متوفی1949- که جایزۀ نویسندگی نوبل در سال 1911 به او اعطا شده، در کتاب افکار مترلینگ ترجمۀ ذبیح الله منصوری انتشارات معرفت سال 1326 دربارۀ مرگ و مجالس تدفین و ترحیم چنین می نویسد:

بعضی از مردم خصوصا" طبقۀ اغنیا تصور می کنند که در مرگ هم باید مثل مد لباس، اعلان کنند تا دیگران بفهمند که ما مرده و از این جهان رفته داریم و سپس در قفای جنازۀ ما بیفتند و ما را به گورستان برسانند...

از این حقیقت غافلیم که وقتی مرگ((

یعنی هیچ شدن)) پیش آمد، جمعیت و تشییع با هیاهو و جنجال، با انفرادی هیچ فرقی ندارد و هیچ چیز نمی تواند تنهایی مارا بعد از مرگ به جمعیت مبدل کند. حتی تصور ما اینست که اگر بعد از چند روز...چند هفته...چند ماه به سراغ ما بیایند و از ما یاد کنند دیگر تنها نخواهیم بود.دهها هزار سال قبل هم اقوام اولیه تصور می کردند که انسان بعد از مردن، همیشه زنده است، به ان جهت در قبر او غذا می گذاشتند که وقتی دوباره بیدار شد تناول کند و غذاهایی که وی در زمان حیات دوست می داشت، می پختند تا او از خوردن آن لذت ببرد.

امروز هم بازماندگان مرده طوری رفتار می کنند که او گویی زنده است...

من از یک چیز اطمینان دارم و آن این است که بعد از مرگ، چون مغز وسلسله اعصاب من از بین می رود دیگر رنج و شکنجه نخواهم کشید و چون چشم ، گوش ، زبان، معده، قلب من از بین می رود در فکر این دنیا نخواهم بود و آرزو نمی کنم که فلان عذا را بخورم.

پیروان مذهب

ودا در هندوستان عقیده داشتند و دارند برای اینکه انسان با سرعت بیشتری به مراحل کمال بعد از مرگ برسد بایستی لاشۀ او را سوزانید و دیگر منتظر نشده که جسد او به تدریج و اهسته آهسته مبدل به خاک شود.

من این عقیده را که یکصد و بیست سال پیش ابراز شده ، می پذیرم و انتظار دارم بعد ازاینکه فوت کردم، لاشه ام را بسوزانند و خاکسترم را بر باد دهند...))

وی بعد از اینهمه تلاش برای بدعت گذاری سوزاندن جنازه ها، به مدرنیزه کردن این بدعت شوم پرداخته می نویسد:

(( مجلۀ معتبر اکسپرس می نویسد: رسم سوزاندن اجساد بعد از مرگ از اواسط قرن گذشته در کشورهای اروپایی و از جمله فرانسه معمول بوده است و افراد می توانستند وصیت کنند که جسدشان را بعد از مرگ بسوزانند. اما بر خلاف هندوستان که اجساد را با هیزم می سوزانند، در اروپا و آمریکا دستگاههایی ساخته شده است به نام

کراماتورآز که مانند کوره هایی به اندازه و گنجایش انسان است. جسد مرده را داخل این دستگاههای الکتریکی می گذارند و با فشار یک دکمه از سوی دیگر دستگاه مشتی خاکستر بیرون می ریزد که به ورثه تحویل می شود.

به نوشتۀ همین مجله در سالهای اخیر بر تعداد کسانی که می خواهند جسدشان سوزانده شود افزوده شده و می شود.

در سال 1988 مجموعا" در سراسر فرانسه 5000 جسد سوزانیده شده اما در سال 2002 این رقم به 110هزار نفر رسیده است. ))

سپس به معایب مراسمات به خاکسپاری و محاسن سوزاندن اجساد پرداخته می نویسد:

(( با افزایش تعداد اجسادی که سوخته می شوند کار ساختن تابوتهای گرانقیمت و موسسات متوفیات از رونق افتاده است. در قرن گذشته موسسات مخصوصی بوجود آمدند که کار آنها ترتیب دادن مراسم تششیع و تدفین اجساد بود. شکوه و جلال و تعداد مشایعت کنندگان( که تماما" کارمند موسسه) بودند، به میزان و مبلغی بستگی داشت که صاحبان اجساد می پرداختند. مثلا" کالسکه های لوکس و تزیین شدۀ چند اسبه برای حمل اجساد داشتند و افرادی که جسد را تشییع می کردند با لباسهای مشکی رسمی به دنبال کالسکه راه می افتادند و در موقع تدفین جسد، کشیش ها و دعا خوانهای حرفه ای حضور می یافتند و وظیفه شان را انجام می دادند. اما در سالهای اخیر کمتر افرادی هستند که خواستار چنین مراسم تشییع و تدفین نمایشی و پرهزینه باشند. در مقابل صنعتگران و فروشندگانی بوجود آمدند که تخصص آنها در ساختن جعبه ها و قوطی ها و گلدان لوکس برای حفظ و نگهداری خاکستر اجساد سوخته است. ))

نویسندۀ مطالب فوق از بین تمامی عیبهای این بدعت شوم به عیب کوچکی اشاره کرده می نویسد:

(( عجب آنکه این روش سوزانیدن اجساد مشکلات حقوقی و اختلافات خانوادگی به وجود آورده که کار قسمتی از آنها به دادگاهها کشیده شده است. از جمله اینکه خاکستر جسد به کدامیک از ورثه تحویل می شود...))

جالب این است که نویسنده که مزایای سوزاندن جنازه ها را با آب و تاب نوشته با یک جمله از بحث در مورد ایرادات این بدعت شوم رد شده می نویسد:

(( که البته برای خوانندگان ایرانی و مسلمان جالب نیست.))

در پایان جواهر لعل نهرو را بعنوان اسوه و الگو معرفی کرده می نویسد:

(( جواهر لعل نهرو در کنار مهاتما گاندی استقلال هند را به دست آورده بود از بازماندگانش خواست که پس از سوزاندن جسدش، خاکستر او را با هواپیما در سراسر هند. پخش کنند تا با ذرات خاک وطن محبوبش در آمیزند.))



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

تلاش شیطنت آمیز و موذیانۀ روزنامه ای برای تحریف سنت تدفین

نویسندۀ مقالۀ مذکور با هدف جایگزین کردن بدعت ((سوزاندن اجساد)) بجای ((سنت تدفین)) قلم زده که در زیر به نقد نظریاتش می پردازیم:

نویسندۀ مقاله در ابتدا به نظریات موریس مترلینگ فیلسوف بلژیکی متوسل شده می نویسد:

((موریس مترلینگ فیلسوف و متفکر و نویسندۀ بلژیکی - متولد1862، متوفی1949- که جایزۀ نویسندگی نوبل در سال 1911 به او اعطا شده، در کتاب افکار مترلینگ ترجمۀ ذبیح الله منصوری انتشارات معرفت سال 1326 دربارۀ مرگ و مجالس تدفین و ترحیم چنین می نویسد:

بعضی از مردم خصوصا" طبقۀ اغنیا تصور می کنند که در مرگ هم باید مثل مد لباس، اعلان کنند تا دیگران بفهمند که ما مرده و از این جهان رفته داریم و سپس در قفای جنازۀ ما بیفتند و ما را به گورستان برسانند...

از این حقیقت غافلیم که وقتی مرگ((

یعنی هیچ شدن)) پیش آمد، جمعیت و تشییع با هیاهو و جنجال، با انفرادی هیچ فرقی ندارد و هیچ چیز نمی تواند تنهایی مارا بعد از مرگ به جمعیت مبدل کند. حتی تصور ما اینست که اگر بعد از چند روز...چند هفته...چند ماه به سراغ ما بیایند و از ما یاد کنند دیگر تنها نخواهیم بود.دهها هزار سال قبل هم اقوام اولیه تصور می کردند که انسان بعد از مردن، همیشه زنده است، به ان جهت در قبر او غذا می گذاشتند که وقتی دوباره بیدار شد تناول کند و غذاهایی که وی در زمان حیات دوست می داشت، می پختند تا او از خوردن آن لذت ببرد.

امروز هم بازماندگان مرده طوری رفتار می کنند که او گویی زنده است...

من از یک چیز اطمینان دارم و آن این است که بعد از مرگ، چون مغز وسلسله اعصاب من از بین می رود دیگر رنج و شکنجه نخواهم کشید و چون چشم ، گوش ، زبان، معده، قلب من از بین می رود در فکر این دنیا نخواهم بود و آرزو نمی کنم که فلان عذا را بخورم.

پیروان مذهب

ودا در هندوستان عقیده داشتند و دارند برای اینکه انسان با سرعت بیشتری به مراحل کمال بعد از مرگ برسد بایستی لاشۀ او را سوزانید و دیگر منتظر نشده که جسد او به تدریج و اهسته آهسته مبدل به خاک شود.

من این عقیده را که یکصد و بیست سال پیش ابراز شده ، می پذیرم و انتظار دارم بعد ازاینکه فوت کردم، لاشه ام را بسوزانند و خاکسترم را بر باد دهند...))

وی بعد از اینهمه تلاش برای بدعت گذاری سوزاندن جنازه ها، به مدرنیزه کردن این بدعت شوم پرداخته می نویسد:

(( مجلۀ معتبر اکسپرس می نویسد: رسم سوزاندن اجساد بعد از مرگ از اواسط قرن گذشته در کشورهای اروپایی و از جمله فرانسه معمول بوده است و افراد می توانستند وصیت کنند که جسدشان را بعد از مرگ بسوزانند. اما بر خلاف هندوستان که اجساد را با هیزم می سوزانند، در اروپا و آمریکا دستگاههایی ساخته شده است به نام

کراماتورآز که مانند کوره هایی به اندازه و گنجایش انسان است. جسد مرده را داخل این دستگاههای الکتریکی می گذارند و با فشار یک دکمه از سوی دیگر دستگاه مشتی خاکستر بیرون می ریزد که به ورثه تحویل می شود.

به نوشتۀ همین مجله در سالهای اخیر بر تعداد کسانی که می خواهند جسدشان سوزانده شود افزوده شده و می شود.

در سال 1988 مجموعا" در سراسر فرانسه 5000 جسد سوزانیده شده اما در سال 2002 این رقم به 110هزار نفر رسیده است. ))

سپس به معایب مراسمات به خاکسپاری و محاسن سوزاندن اجساد پرداخته می نویسد:

(( با افزایش تعداد اجسادی که سوخته می شوند کار ساختن تابوتهای گرانقیمت و موسسات متوفیات از رونق افتاده است. در قرن گذشته موسسات مخصوصی بوجود آمدند که کار آنها ترتیب دادن مراسم تششیع و تدفین اجساد بود. شکوه و جلال و تعداد مشایعت کنندگان( که تماما" کارمند موسسه) بودند، به میزان و مبلغی بستگی داشت که صاحبان اجساد می پرداختند. مثلا" کالسکه های لوکس و تزیین شدۀ چند اسبه برای حمل اجساد داشتند و افرادی که جسد را تشییع می کردند با لباسهای مشکی رسمی به دنبال کالسکه راه می افتادند و در موقع تدفین جسد، کشیش ها و دعا خوانهای حرفه ای حضور می یافتند و وظیفه شان را انجام می دادند. اما در سالهای اخیر کمتر افرادی هستند که خواستار چنین مراسم تشییع و تدفین نمایشی و پرهزینه باشند. در مقابل صنعتگران و فروشندگانی بوجود آمدند که تخصص آنها در ساختن جعبه ها و قوطی ها و گلدان لوکس برای حفظ و نگهداری خاکستر اجساد سوخته است. ))

نویسندۀ مطالب فوق از بین تمامی عیبهای این بدعت شوم به عیب کوچکی اشاره کرده می نویسد:

(( عجب آنکه این روش سوزانیدن اجساد مشکلات حقوقی و اختلافات خانوادگی به وجود آورده که کار قسمتی از آنها به دادگاهها کشیده شده است. از جمله اینکه خاکستر جسد به کدامیک از ورثه تحویل می شود...))

جالب این است که نویسنده که مزایای سوزاندن جنازه ها را با آب و تاب نوشته با یک جمله از بحث در مورد ایرادات این بدعت شوم رد شده می نویسد:

(( که البته برای خوانندگان ایرانی و مسلمان جالب نیست.))

در پایان جواهر لعل نهرو را بعنوان اسوه و الگو معرفی کرده می نویسد:

(( جواهر لعل نهرو در کنار مهاتما گاندی استقلال هند را به دست آورده بود از بازماندگانش خواست که پس از سوزاندن جسدش، خاکستر او را با هواپیما در سراسر هند. پخش کنند تا با ذرات خاک وطن محبوبش در آمیزند.))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۶/۱۴
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">