ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
جمعه, ۶ خرداد ۱۳۹۰، ۰۸:۰۱ ق.ظ

جهنم در خدمت تعالیم مسیحیت

جهنم در خدمت تعالیم مسیحیت

پیروان کلیسای کاتولیک تا مدت زیادی عقیده داشتند که جهنم جایی است که برای بت پرستان، ملحدان و بدعت گذاران خلق شده است؛ اما به تدریج و به تأثیر از موعظه های رهبانی، عقیده به نجات تمام مسیحیان از بین رفت و به جایش اضطراب و پریشانی مبهمی حاکم شد که اولین نشانه هایش در قرن هفتم در مراسم دینی و یزکوتی به چشم می خورد و در قرن هشتم، یکی از کتابهای قدیسی با نام کتاب قدادیس بوبیو در بر دارندۀ نمازی به نیابت از اموات مسیحی است تا این که آنها از محل عذاب نجات یابند و از آتش جهنم و از آتشهای ترتار، به جایگاه زندگان برسند. این اضطراب و نگرانی، حتی در مراسم دفن اموات هم مشاهده می شود؛ زیرا سعی می شود که اموات را در نزدیکترین مکان ممکن به محل شهادت یا محرابی که بقایای جسد شهید یا قدیسی در آن یافت می شود، دفن کنند تا آنها را از قوای شروری که سعی دارند جسد میت را با خود به جهنم ببرند، در امان نگه دارند و جالب این است که بعضی از نوشته های تابوت های ساکنان اروپایی هم بر وجود این ترس ها گواهی می دهد و خوب است که نوشته های تابوتی در وی ینا که تاریخش به سال 515 میلادی می رسد را با هم بخوانیم:

هرکس که جنازه اش را در این قبر بگذارند، مستحق آن است که در مدفن قدیسین شریک باشد و لازم است که خشم جهنم از او دور گردانیده شود و سختی عذاب از او برداشته شود.

سیرردارک تا حد زیادی از عامل ترس برای تعلیم و تربیت دینی استفاده می کرد؛ به طوری که کارهایش باعث شد که استفاده ازاین روش، دوباره در قرن دوازدهم در میان راهبان گسترش یابد و آنان اندیشۀ نخبگان نجات یافته به سبب زندگی زاهدانه و درویشانه و اکثریت هلاک شده را ترویج می کردند. نوشته های به دست آمده در اکتشافات باستان شناسی و تابلوهای نقاشی دیوارها و موعظه ها، همگی مؤمنین را به دوری از گناه تشویق می کرده اند؛ امااز آنجا که هیچ عاملی مؤثرتر از خاطرات انسانی که خودش از جهنم ترسیده باشد، نیست، لذا واعظان مسیحی، حالاتی از ترسهای خویش را برای مستمعین خود بازگو می کردند. برای مثال، جولیان دوفارلای در سال 1150 میلادی می گوید:

سه چیز مرا مرعوب خویش می کند و هنگام به یادآوردنش، تمام تنم می لرزد که عبارتند از:

- مرگ

- جهنم

- وآخرین محاکمۀ آینده

و در همان سال گیوم دوسان تی یری در کتاب موعظه های قابل تأمل می نویسد:

هنگامی که وی آرزوی دیدار جهنم را کرد، یکی از ملایکه روحش را به جهنم منتقل کرد؛ ولی هنگامی که به در جهنم رسید، به سبب گریۀ مجرمین و صدای به هم خوردن دندانهایشان ترس عظیمی بر او مستولی شد و از دخول به آن صرف نظر کرد.

قدیس برنار هم بارها در موعظه هایش از ترس خودش سخن گفته است:

از جهنم می ترسم، از مواجه شدن با خدایی که ملائکه هم از رویارویی با او خوف دارند، می ترسم. هنگامی که به قدرت کامل الهی فکر می کنم، برخودم می لرزم. از خشمی که بر چهره اش نمایان شده است، می ترسم.

از صدای وحشتناک ویرانی عالم که به وسیلۀ آتش گرفتن عناصر و وزش طوفان های ترسناک و طنین صدای رئیس ملائکه و سخنان دلهره آورش ایجاد می شود، می ترسم.

هنگامی که در ذهنم، دندانهای حیوانات جهنمی و دره هولناک جهنم و حیوان سیاه درنده ای که شکارش را پاره پاره می کند را تصور می کنم، بر خودم می لرزم.

من از کرم های خورنده و آتش درنده و دود و بخار و گوگرد و طوفانهای شدید، وحشت می کنم و از به یاد آوردن ظلمات خارجی می ترسم...

قسمتی از موعظه ای دربارۀ سرود سرودها

و یا در جای دیگری می گوید:

منطقۀ چهارم، منطقۀ جهنم است و چه منطقۀ سخت و پر بلایی است! منطقۀ هول و هراس، منطقه ای که فرار از آن واجب است؛ سرزمین فراموشی، سرزمین بلایا و شقاوت ها که هرج و مرج بر آن حاکم است؛ جایی که چیزی غیر از ترس و وحشت ابدی در آن وجود ندارد! مکانی که باعث مرگ زودهنگام می شود و غیر از آتش سوزان و سرمایی که استخوانها را در هم می شکند، چیزی وجود ندارد. جایی که عذاب وجدانش غایتی ندارد و بوی بد و مشمئز کننده ای آن را فرا گرفته و صدای مهیب کوبیدن چکش ها از آن بلند است و در ظلماتی فوق العاده متراکم و شدید فرو رفته و مشاهده جمعی از انواع خطاکاران و اقسام غل و زنجیرها و سرهای شیاطین، ترس و وحشت فوق العاده ای را در دل ها ایجاد می کند.

موعظه ای دربارۀ تجارت های پنج گانه و مناطق پنج گانه

 

در قرن پنجم، واعظی عامه پسند به نام جاک دون ویتری در موعظه هایش از مثال های زیادی استفاده می کرد. این مثال ها عبارت بودند از قصه های کوتاه دینی که رعب و وحشت ایجاد می کردند و زنگ خطر را به صدا در می آوردند و در همین رابطه راهب دومنیکنی، دوبوربون، قسمتی از اثرش به نام مقاله ای در روش موعظه کردن را به مقاله ای در روش موعظه کردن را به نعمت ترس اختصاص داده است.

قرن های چهاردهم و پانزدهم به قرن های سخن پردازی و پرحرفی مشهورند و هنگامی که راهبان فرنسیسکانی و دومینکنی در مقابل مردمی که اعصابشان خرد شده بود و از خود بی خود شده بودن و به سبب مشکلات زمانه، بیمار و لاغر شده بودند، صحبت می کردند، آن ها را از عذاب ترسناکی در جهان آخرت می ترساندند و در این میان، راهبی دومینکنی اهل اسپانیا، به نام ونسان فریه و ملقب به فرشتریال رویاهای یوحنا عیوب خطاکاران را با وعده و وعیدها به آنها تذکر می داد:

اگر رنج و سختی عذابهای جهنم را که برای تمام خطاکاران مهیا شده است می دانستی، در آن صورت توبه کردن، تواضع نمودن، مبتلا شدن به فقر و بلاخره مواجه شدن با هرگونه مشکلی در راه خدا که تو را از عذاب عظیم جهنم نجات دهد، برایت سهل و ساده خواهد بود.

و شاگردش تولر مطالبی به کلمات استادش می افزاید و در جایی می گوید:

در نظر بیاور که هم اکنون، هزاران نفر در جهنم هستند و چه بسا آن ها گناه و خطایی را که تو انجام داده ای، مرتکب نشده اند.

در این میان، برادان متسولون، با جویدن و گاز گرفتن آرنج ها و بازوهای همدیگر و از درد به خود پیچیدن و نعره کشیدن، گفتارهای خود دربارۀ جهنم را عملا" به نمایش می گذاردند تا دلیلی عملی را دربارۀ چگونگی عذابهای جهنم ارائه دهند.

 



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

جهنم در خدمت تعالیم مسیحیت

جمعه, ۶ خرداد ۱۳۹۰، ۰۸:۰۱ ق.ظ

جهنم در خدمت تعالیم مسیحیت

پیروان کلیسای کاتولیک تا مدت زیادی عقیده داشتند که جهنم جایی است که برای بت پرستان، ملحدان و بدعت گذاران خلق شده است؛ اما به تدریج و به تأثیر از موعظه های رهبانی، عقیده به نجات تمام مسیحیان از بین رفت و به جایش اضطراب و پریشانی مبهمی حاکم شد که اولین نشانه هایش در قرن هفتم در مراسم دینی و یزکوتی به چشم می خورد و در قرن هشتم، یکی از کتابهای قدیسی با نام کتاب قدادیس بوبیو در بر دارندۀ نمازی به نیابت از اموات مسیحی است تا این که آنها از محل عذاب نجات یابند و از آتش جهنم و از آتشهای ترتار، به جایگاه زندگان برسند. این اضطراب و نگرانی، حتی در مراسم دفن اموات هم مشاهده می شود؛ زیرا سعی می شود که اموات را در نزدیکترین مکان ممکن به محل شهادت یا محرابی که بقایای جسد شهید یا قدیسی در آن یافت می شود، دفن کنند تا آنها را از قوای شروری که سعی دارند جسد میت را با خود به جهنم ببرند، در امان نگه دارند و جالب این است که بعضی از نوشته های تابوت های ساکنان اروپایی هم بر وجود این ترس ها گواهی می دهد و خوب است که نوشته های تابوتی در وی ینا که تاریخش به سال 515 میلادی می رسد را با هم بخوانیم:

هرکس که جنازه اش را در این قبر بگذارند، مستحق آن است که در مدفن قدیسین شریک باشد و لازم است که خشم جهنم از او دور گردانیده شود و سختی عذاب از او برداشته شود.

سیرردارک تا حد زیادی از عامل ترس برای تعلیم و تربیت دینی استفاده می کرد؛ به طوری که کارهایش باعث شد که استفاده ازاین روش، دوباره در قرن دوازدهم در میان راهبان گسترش یابد و آنان اندیشۀ نخبگان نجات یافته به سبب زندگی زاهدانه و درویشانه و اکثریت هلاک شده را ترویج می کردند. نوشته های به دست آمده در اکتشافات باستان شناسی و تابلوهای نقاشی دیوارها و موعظه ها، همگی مؤمنین را به دوری از گناه تشویق می کرده اند؛ امااز آنجا که هیچ عاملی مؤثرتر از خاطرات انسانی که خودش از جهنم ترسیده باشد، نیست، لذا واعظان مسیحی، حالاتی از ترسهای خویش را برای مستمعین خود بازگو می کردند. برای مثال، جولیان دوفارلای در سال 1150 میلادی می گوید:

سه چیز مرا مرعوب خویش می کند و هنگام به یادآوردنش، تمام تنم می لرزد که عبارتند از:

- مرگ

- جهنم

- وآخرین محاکمۀ آینده

و در همان سال گیوم دوسان تی یری در کتاب موعظه های قابل تأمل می نویسد:

هنگامی که وی آرزوی دیدار جهنم را کرد، یکی از ملایکه روحش را به جهنم منتقل کرد؛ ولی هنگامی که به در جهنم رسید، به سبب گریۀ مجرمین و صدای به هم خوردن دندانهایشان ترس عظیمی بر او مستولی شد و از دخول به آن صرف نظر کرد.

قدیس برنار هم بارها در موعظه هایش از ترس خودش سخن گفته است:

از جهنم می ترسم، از مواجه شدن با خدایی که ملائکه هم از رویارویی با او خوف دارند، می ترسم. هنگامی که به قدرت کامل الهی فکر می کنم، برخودم می لرزم. از خشمی که بر چهره اش نمایان شده است، می ترسم.

از صدای وحشتناک ویرانی عالم که به وسیلۀ آتش گرفتن عناصر و وزش طوفان های ترسناک و طنین صدای رئیس ملائکه و سخنان دلهره آورش ایجاد می شود، می ترسم.

هنگامی که در ذهنم، دندانهای حیوانات جهنمی و دره هولناک جهنم و حیوان سیاه درنده ای که شکارش را پاره پاره می کند را تصور می کنم، بر خودم می لرزم.

من از کرم های خورنده و آتش درنده و دود و بخار و گوگرد و طوفانهای شدید، وحشت می کنم و از به یاد آوردن ظلمات خارجی می ترسم...

قسمتی از موعظه ای دربارۀ سرود سرودها

و یا در جای دیگری می گوید:

منطقۀ چهارم، منطقۀ جهنم است و چه منطقۀ سخت و پر بلایی است! منطقۀ هول و هراس، منطقه ای که فرار از آن واجب است؛ سرزمین فراموشی، سرزمین بلایا و شقاوت ها که هرج و مرج بر آن حاکم است؛ جایی که چیزی غیر از ترس و وحشت ابدی در آن وجود ندارد! مکانی که باعث مرگ زودهنگام می شود و غیر از آتش سوزان و سرمایی که استخوانها را در هم می شکند، چیزی وجود ندارد. جایی که عذاب وجدانش غایتی ندارد و بوی بد و مشمئز کننده ای آن را فرا گرفته و صدای مهیب کوبیدن چکش ها از آن بلند است و در ظلماتی فوق العاده متراکم و شدید فرو رفته و مشاهده جمعی از انواع خطاکاران و اقسام غل و زنجیرها و سرهای شیاطین، ترس و وحشت فوق العاده ای را در دل ها ایجاد می کند.

موعظه ای دربارۀ تجارت های پنج گانه و مناطق پنج گانه

 

در قرن پنجم، واعظی عامه پسند به نام جاک دون ویتری در موعظه هایش از مثال های زیادی استفاده می کرد. این مثال ها عبارت بودند از قصه های کوتاه دینی که رعب و وحشت ایجاد می کردند و زنگ خطر را به صدا در می آوردند و در همین رابطه راهب دومنیکنی، دوبوربون، قسمتی از اثرش به نام مقاله ای در روش موعظه کردن را به مقاله ای در روش موعظه کردن را به نعمت ترس اختصاص داده است.

قرن های چهاردهم و پانزدهم به قرن های سخن پردازی و پرحرفی مشهورند و هنگامی که راهبان فرنسیسکانی و دومینکنی در مقابل مردمی که اعصابشان خرد شده بود و از خود بی خود شده بودن و به سبب مشکلات زمانه، بیمار و لاغر شده بودند، صحبت می کردند، آن ها را از عذاب ترسناکی در جهان آخرت می ترساندند و در این میان، راهبی دومینکنی اهل اسپانیا، به نام ونسان فریه و ملقب به فرشتریال رویاهای یوحنا عیوب خطاکاران را با وعده و وعیدها به آنها تذکر می داد:

اگر رنج و سختی عذابهای جهنم را که برای تمام خطاکاران مهیا شده است می دانستی، در آن صورت توبه کردن، تواضع نمودن، مبتلا شدن به فقر و بلاخره مواجه شدن با هرگونه مشکلی در راه خدا که تو را از عذاب عظیم جهنم نجات دهد، برایت سهل و ساده خواهد بود.

و شاگردش تولر مطالبی به کلمات استادش می افزاید و در جایی می گوید:

در نظر بیاور که هم اکنون، هزاران نفر در جهنم هستند و چه بسا آن ها گناه و خطایی را که تو انجام داده ای، مرتکب نشده اند.

در این میان، برادان متسولون، با جویدن و گاز گرفتن آرنج ها و بازوهای همدیگر و از درد به خود پیچیدن و نعره کشیدن، گفتارهای خود دربارۀ جهنم را عملا" به نمایش می گذاردند تا دلیلی عملی را دربارۀ چگونگی عذابهای جهنم ارائه دهند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۳/۰۶
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">