گردهمایی بزرگ
گردهمایی بزرگ
تمامی انسانها،بلکه تمامی مخلوقات ، یک گردهمایی پنجاه هزار ساله پیش رو دارند؛ پدر وپسر،جدو نوه...
از آدم تا قیامت...
مردوزن...
در این گردهم آیی انس و الفت حاکم نیست، بلکه همه از همدیگر فرارمی کنند، تا مبادا کسی حقی از آنها طلب داشته باشد. گروهی عزیز می شوند و گروهی رسوا می گردند؛ گروهی می خندند و گروهی گریه می کنند؛ گروهی امیدوارند وگروهی ناامیدند...
در این گردهم آیی، تمام مناسبات و مقامات مادی، رئیس و مرئوسی به هم ریخته، نسبت خانوادگی و وضعیت مالی از ارزش بودن خواهند افتاد.
در آن روز ، در پهنای هستی مالک و پادشاهی جز خدا نیست که زندانش مخوف ترین زندانها، خزانه اش سرشار از گنجها، غضبش بی نهایت و کرمش بیشتر از دریا هاست.
در این گردهمایی ترس بیش از اندازه، اضطراب و دلهره غیرقابل تحمل بوده، همه حتی ملائکه به زانو درآمده اند و به خدا پناه می برند.
بشر یک گردهمایی دیگری هم داشته است و آن لحظه ای بوده که آدم به چپ و راست خویش نظاره کرد و ارواح جنس بشر را تا روز قیامت دید.
در آن گردهمایی ، بشر خام و امتحان نشده بود و برای زندگی در بهشت یا جهنم باید راه بسیار طولانی تولد و مرگ و برزخ را می پیمود تا از گردنه های محشر به مقصد نهایی خویش برسد.
و بشر مسافری است در بین این ده گردهم آیی، هر چند که خود را به خواب زده و سرش را زیر برف پنهان کرده.
دنیا نه هدف است و نه هدف نهایی ازخلقت انسان، بلکه مرحله ای از تکامل بشر است که حضرت خالق برای تکمیل خلقت بشر آفریده است.
در گردهمایی قیامت، خلقت بشر تمام شده و بشر به کمال خویش رسیده است.گروهی نورانی تر از خورشیدند و گروهی تاریکتر از هر سیاهی،گروهی نورند و گروهی خر و گاو و بوزینه ...
شکم گروهی چنان بزرگ است که توان راه رفتن ندارند، گروهی دست و پا ندارند، گروهی دیوانه محشور شده اند، لبهای گروهی کلفت و تا سینه آویزان است، گروهی فقیر و مأیوس از رحمت خدایند...
اینان اینگونه کامل شده اند و به قعر تاریکی ها سقوط کرده اند.
و اما ابرار، لطیف تر از هر نسیم اند که شراره های آتش توان مقاومت در برابر نگاههای پر معنایشان را ندارند. هم آنان غربال شدگانی هستند که مدال (
فتبارک الله) و(ولقد کرمنا) را به دوش می کشند و هم آنان رستگارانند.