ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
جمعه, ۸ بهمن ۱۳۸۹، ۰۳:۴۹ ب.ظ

قربانی

برای قربانی گوسفندی خریده بودیم.گوسفند بیچاره به هوس خوردن علف و برگ درخت سرش را این طرف وآن طرف می کرد.نمی دانست قصاب کیه ؟ومرگ چه معنایی میده؟خبر نداشت که از عمرش چیزی نمانده و حادثه ای به بزرگی مرگ در انتظارشه.

اگه اون به عالم بعد از مرگ توجهی داشت؛

اگر قصاب را می شناخت؛

باز آیا نهایت همت او پیدا کردن برگ خشکیده بود؟

واقعا موجودی که از داخل چشمهایش بیرون را نگاه می کرد، به چه چیزی فکر می کرد؟

طرز تفکرش نسبت به عالم هستی چگونه می تواند باشد؟

با یک کلمه می گوئیم حیوان است و نمی فهمد و خودمان را قانع می کنیم.

در زده شد و قصاب آمد و بدون هیچ تأملی گوسفند را زیر پایش گذاشت و برید وکسی چیزی از گوسفند نپرسید.

گوسفند بیچاره اینجای قضیه را نخوانده بود.

چقدر متفاوت بود طرز نگرش گوسفندی که صبح تا شب شکمش را پر می کرد، با طرز نگرش قصابی که مهارت خود را در سر بریدن به رخ دیگران می کشید.

به اطراف خود نگاهی انداختم.هرکس به چیزی فکر می کرد.

براستی تفاوت بین گوسفند مرده با گوسفند زنده در چیست؟

لاشه ای که جلوی ما افتاده بود، گوسفند نبود.نمی خورد و نمی نوشید و به چیزی فکر نمی کرد.

براستی آنهمه احساسات، شهوتها و تفکرات و طمعها و ... که از طرف گوسفند دیده می شد کجا رفت؟

آیا پدیدۀ مرگ ارزش بررسی را ندارد که ما برای آن هزینه ای نمی کنیم؟

زنده بودن و مرده بودن یعنی چه؟ و چه اتفاقی برای گوسفند افتاده بود؟

مرگ برای گوسفند به اندازۀ بریده شدن چند رگ بلکه نزدیکتر بود.

دیگر کسی گوسفند را نمی بیند و صدایش را نمی شنود و با آن بازی نمی کند، گویا که نبود و به دنیا نیامد، غمگین نشد و شاد نگردید و آیا برانگیخته نخواهد شد؟و یا برای آن خلق شده بود که شکمها را پر کند وبس!



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

قربانی

جمعه, ۸ بهمن ۱۳۸۹، ۰۳:۴۹ ب.ظ

برای قربانی گوسفندی خریده بودیم.گوسفند بیچاره به هوس خوردن علف و برگ درخت سرش را این طرف وآن طرف می کرد.نمی دانست قصاب کیه ؟ومرگ چه معنایی میده؟خبر نداشت که از عمرش چیزی نمانده و حادثه ای به بزرگی مرگ در انتظارشه.

اگه اون به عالم بعد از مرگ توجهی داشت؛

اگر قصاب را می شناخت؛

باز آیا نهایت همت او پیدا کردن برگ خشکیده بود؟

واقعا موجودی که از داخل چشمهایش بیرون را نگاه می کرد، به چه چیزی فکر می کرد؟

طرز تفکرش نسبت به عالم هستی چگونه می تواند باشد؟

با یک کلمه می گوئیم حیوان است و نمی فهمد و خودمان را قانع می کنیم.

در زده شد و قصاب آمد و بدون هیچ تأملی گوسفند را زیر پایش گذاشت و برید وکسی چیزی از گوسفند نپرسید.

گوسفند بیچاره اینجای قضیه را نخوانده بود.

چقدر متفاوت بود طرز نگرش گوسفندی که صبح تا شب شکمش را پر می کرد، با طرز نگرش قصابی که مهارت خود را در سر بریدن به رخ دیگران می کشید.

به اطراف خود نگاهی انداختم.هرکس به چیزی فکر می کرد.

براستی تفاوت بین گوسفند مرده با گوسفند زنده در چیست؟

لاشه ای که جلوی ما افتاده بود، گوسفند نبود.نمی خورد و نمی نوشید و به چیزی فکر نمی کرد.

براستی آنهمه احساسات، شهوتها و تفکرات و طمعها و ... که از طرف گوسفند دیده می شد کجا رفت؟

آیا پدیدۀ مرگ ارزش بررسی را ندارد که ما برای آن هزینه ای نمی کنیم؟

زنده بودن و مرده بودن یعنی چه؟ و چه اتفاقی برای گوسفند افتاده بود؟

مرگ برای گوسفند به اندازۀ بریده شدن چند رگ بلکه نزدیکتر بود.

دیگر کسی گوسفند را نمی بیند و صدایش را نمی شنود و با آن بازی نمی کند، گویا که نبود و به دنیا نیامد، غمگین نشد و شاد نگردید و آیا برانگیخته نخواهد شد؟و یا برای آن خلق شده بود که شکمها را پر کند وبس!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۱/۰۸
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">