ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

امشب شب آرزوهاست و هرکسی در رویاهای خود آرزویی پنهان کرده.و من هم نشسته ام و آرزو می کنم...

آرزو می کنم:

که لحظۀ آخر،

لحظه ای که امیدی برای ادامۀ نفس کشیدن ندارم...

لحظه ای که چاره ای جز رفتن نمی بینم...

لحظه ای که پوسیدن در قبرستان و همنشینی مردگان را پیش روی خود می بینم...

لحظه ای که قلبم، آخرین تلاش های خود را برای نجات من می کند...

لحظه ای که زبانم سکوت می کند و چشمهایم حرف می زنند...

لحظه ای که به گذشته ها نگاه می کنم...

دلم نگیرد.

امشب شب آرزوهاست و منهم آرزویی دارم...

آرزو میکنم:

لحظه ای که بدنم را داخل قبر می گذارند...

لحظه ای که همه برمی گردند و من تنها می مانم...

لحظه ای که آینده ای مبهم را پیش روی خود می بینم...

لحظه ای که تاریکی ها تمامی کابوس ها را بر سرم ویران می کنند...

لحظه ای که توانی برای گریستن ندارم...

لحظه ای که غربت را لمس می کنم و خود را فقیر می بینم...

لحظه ای که به گذشته ها نگاه می کنم...

دلم نگیرد.

امشب شب آرزوهاست و منهم آرزویی دارم...

لحظۀ برخاستن از قبر...

لحظه ای که مرا برای حساب کارهایم بیدار می کنند...

لحظه ای که خاک را از سر و صورتم پاک می کنم...

لحظه ای که تاریکی قیامت را احساس می کنم...

لحظه ای که ترس را لمس می کنم...

لحظه ای که به گذشته ها نگاه می کنم...

دلم نگیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۲۷
بهنام جدی بالابیگلو
کجاست سوسوی امید؟ کجا رفت شیرینی لبخند بچه ها؟ کجا رفت خانه ای که برای راحتی خود ساخته بودم که اینگونه روی خاک خوابیده ام؟ ای قبر! کی خواهی شکافت که سینه ام را تنگ می فشاری؟ نمی دانی که آرزوی دیدن بچه هایم رادارم؟ ای قبر! مدارا کن، با منی که گم شده ام، با منی که آرزوهایم را فراموش کرده ام، با منی که امیدم را باخته ام، با منی که اسیر تاریکی ها شده ام... ای قبر! مدارا کن، با زندانی خود که بدن پوسیده اش طاقت شکنجه های اسارت را ندارد. ای قبر! مدارا کن با این خفتۀ اسیر شده در کابوس ها و فراموش شده از ذهن ها که من سفیدپوش غربتم، خوابیده روی خاک و سنگ و شیرین ترین لحظه هایم را گم کرده ام.

 

 

چرخ گردون ز آسمان کوبیده اینسان بر زمینم

آسمان قبر هزاران ناله کنده بر جبینم...

تار غم گسترده پرده روی چشم نازنینم

خون شده از بسکه مالیدم بدیده آستینم

کوبکو پیچیده دنبال تو فریاد حزینم

اشک من در وادی آوارگان آواره گشته

درد جانسوز مرا بیچارگیها چاره گشته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۰ ، ۱۵:۰۳
بهنام جدی بالابیگلو

چیزی که بسیار جالب توجه است این است که بعد از قرن ها پافشاری پیروزمندانه بر عذاب ابدی، به ناگاه سکوت مطلقی در مورد این عقیدۀ بسیار مهم بر فضای کلیساها حاکم شد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۰ ، ۰۸:۰۴
بهنام جدی بالابیگلو

درحدود سال 1680 میلادی، اولین شک ها و تردیدها در مورد کارایی ایجاد ترس از جهنم، به وسیلۀ واعظان مسیحی بیان گردید. آنها می دیدند که از موعظه های خویش نتیجه ای نمی گیرند و این چیزی بود که اکثر واعظان از آن ها گله می کردند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۰ ، ۰۸:۰۳
بهنام جدی بالابیگلو

پیروان کلیسای کاتولیک تا مدت زیادی عقیده داشتند که جهنم جایی است که برای بت پرستان، ملحدان و بدعت گذاران خلق شده است؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۰ ، ۰۸:۰۱
بهنام جدی بالابیگلو

سه ساله بودم که خبر شهادتش آمد. خیلی خوشحال شدم، از اینکه ...

وقتی مرخصی می آمد، شادی همه جا را فرا می گرفت. پشت کاپشنش نوشته شده بود:

ما مرد جنگیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۰ ، ۰۷:۵۹
بهنام جدی بالابیگلو

شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیۀّ عجیبی داشت. مدام اشک میس ریخت، علت را که پرسیدم آقای برونسی گفت:

دارم از بچه ها خداحافظی می کنم، چرا که خوابی دیده ام، سپس افزود:

به صورت امانت برای شما نقل می کنم و آن اینکه: در خواب بی بی فاطمه زهرا(س) را دیدم که فرمود: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد. همین چهار راهی که در منطقۀ عملیاتی بدر فرود هلی کوپتر است و به طرف نفت خانه و جاده اسفالت بصره - العماره می رود و من در همین چهار راه باید نماز بخوانیم تا وقتیکه بسوی خدا پرواز می کنم و بلاخره نیز این خواب در همان جا و همان وقتیکه گفته بود، به زیبایی تعبیر شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۰:۴۳
بهنام جدی بالابیگلو

 

 

 

علامه طباطبایی رحمه الله می فرمایند:

اوایل جوانی در نجف اشرف بودیم؛ شخصی بود که به او می گفتند

شیخ عبود. مردی با بصیرت بود. اغلب به قبرستان وادی السلام سر می زد.

یک روز طلبه های جوان دور او را گرفتند و گفتند: چه خبر؟

گویا منتظر خبرهای عجیب و غریب بودند. آن مرد گفت:

از این خبرهایی که شما می خواهید، نه،اما خود یک خبر دارم. چند عدد از قبرها را دیدم که خالی هستند.

از قبری پرسیدم: می گویند در قبر مار و مور و عقرب وجود دارد، ولی الآن چیزی نیست؟

ناگاه شنیدم که قبر گفت:

ای رفیق! ما که مار و مور نداریم.

شما آدمها خود مار و مور می آورید. این ها اعمال خود شماست و هرگز نمی توانید از اعمالتان فرار کنید.

کل امریء بما کسب رهین...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۰:۴۲
بهنام جدی بالابیگلو

در مفاهیم هندو، جهنم از حالت مکانی برای اقامت همگان خارج شده و به معنای مکانی برای کیفر به خاطر اخلاقی، درآمده است. مشاهده می کنیم که در عصر ودایی که در دو هزار سال قبل از میلاد بوده است، اموات بدون هیچ تمایزی در مکانی که زیر زمین بوده، اقامت می کرده اند که کارتا به معنای تونل یا واوارا به معنای زندان یا پارشانا به معنای جهنم، نامیده شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۰:۴۰
بهنام جدی بالابیگلو

برای همه کس، حتی سردمداران سیاست و زمامداران بزرگ جهان، روشن گردیده که به موازات جنبه های مثبت تمدن درخشان کنونی، موج عظیمی از فساد اخلاق، گسترش جرائم و جنایات، افزایش بزه ها و تجاوزات و بطور کلی قانون شکنی و تجاوز از مرز مقررات، در دنیا پدید آمده و یک نوع دلهره و نگرانی عمومی بوجود آمده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۰:۳۵
بهنام جدی بالابیگلو