ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

لحظه تولد لحظه عجیبی است. لحظه ای است که در این دنیای خاکی متولد می شویم. معلوم نیست قبل از آن کجا بودیم وهیچ چیز هم به یاد نمی آوریم. زندگی آغاز می شود. در محیط متولد شده ایم و در انتخاب آن نقشی نداشته ایم. محیط طبیعی، خانواده، جامعه و... ما انتخابی نیست. بعدها می فهمیم که این تولد چقدر مهم و تاثیرگذاربوده است.

. از طرف دیگر مفهوم تولد یادآور مفهوم مرگ است. می توان پرسید که پس از مرگ به کجا خواهیم رفت؟  گویا جواب این سئوال نیز چیزی جز حیرت نیست. اگرچه در عصر جدید صحبت از مرگ به تابو تبدیل شده است و هیچ کس نباید در مورد آن صحبت کند، اما همه ما روزی خواهیم مرد و شاید این بزرگترین نعمت باشد. اگر نمی مردیم سرنوشتمان به سرنوشت فوسکا، قهرمان رمان" همه می میرند " سیمون دوبوار شبیه می شد که عمر جاودان داشت و به همین دلیل زندگی اش پوچ و بی معنی شده بود. فکر کردن به مرگ به قول هایدگر امکانات زندگی را به پیش چشم ما می آورد و ما را وا می دارد تا در مورد این  امکانات تصمیم بگیریم. هر کدام از ما در موقعیت اجتماعی منحصر به فردی قرار داریم که راه های ویژه ای را جلوی پای ما قرار داده است. راه هایی که ما را به آینده می برند. همچنین هر کدام از ما گذشته ای داریم  که در تعیین زمان حال ما نقش داشته است. وقتی به گذشته فکر می کنم و در عمق خاطرات گوناگون از کودکی تا حال فرو می روم فکر می کنم که روزگاری دراز زندگی کرده ام."می اندیشم که شاید خواب دیده ام، که شاید خواب بوده ام، اما همه چیز یکسان است و با این حال نیست."

 

آورد به اضطرابم اول بوجود                     جز حیرتم از حیات چیزی نفزود

رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود                زین آمدن و بودن و رفتن مقصود

خیام

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۰۰
بهنام جدی بالابیگلو

علامه مجلسی(ره) می‌فرماید:

در برزخ سؤال کردند چه هدیه و تحفه‌ای برای ما آورده‌ای؟ عرض کردم: بحارالانوار...

 جوابی برای آن داده نشد.

آنان گفتند:

 پیش ما چیزی داری و آن سیبی است که به آن بچه‌ی یهودی دادی برای رضای ما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۵۹
بهنام جدی بالابیگلو

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود :

قبر درهر روز به این کلمات پنجگانه ندا می دهد : من خانه فقر و تهیدستی ام پس ذخیره ای برای خود به اینجا بفرست .من خانه تاریکی ام چراغی د ر این خانه

بیفروز . من خانه وحشت وتنهاییم مونسی برای خویش فراهم کن . من خانه ا ی از ریگ و خاکم اینجا را فرشی باید و من خانه ماران و کژدمانم زهر این جانوران

را پادزهری لازم است . گفته شد که آنها کدامند ؟ حضرت فرمود : پادزهر گرندگان قبر صدقات وبخششهای مالی شماست و فرش وبستر خانه گور اعمال

نیکو و صالح است . مونس شما در آن خانه تنهایی تلاو ت قرآن کریم است و چراغ آن نماز شب است .

واما گنج و ذخیره ای که در آنجا به کار آید کلمه مبارکه لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۲۵
بهنام جدی بالابیگلو

بسم الله الرّحمن الرّحیم

امام رضا (ع) به مامون در باره ی قائلین به تناسخ می فرماید که آنا ن به خداوند کافر شده اند و بهشت و جهنم را منکر گردیده اند .

پس معتقد به تناسخ کافر است.

بنام خدایی که جز او خدایی نیست زنده پاینده است نه مرگی برای اوست نه خوابی حتی سبک او را فرا میگیرد خداوندی رحیم درحق بندگانش و رزاق. اوست که پدید آورنده آسمان و زمین در شش روز است و اوست که انسان را خلق کرد و به او فکرت بخشید و عامل برتری انسان بر حیوانات گردید و پیامبران را از آدم تا خاتم به سوی ابنای بشر فرستاد تا آنان را از ظلمت جهل به در آورند و به نور دانش روشن سازد سلام درود خداوند و ملا ئک اش بر فرستادگانش و بخصوص بر خاتم انبیاء محمد (ص) و بر خاندان و ذره ی پاک آن حضرت.

اما بعد

در این سری از مقالات قصد آن را داریم که بحث بر سر مسائل اعتقادی بنماییم و یک سری از مسائل را با این حال که واضح هستند دوباره گوشزد کنیم یکی از این مسائل که بسیار حائز اهمیت است مسئله ی معاد می باشد. ولی ما در این مقاله سر آن نداریم که کل بحث معاد را مورد باز بینی قرار دهیم بلکه به مقوله ی تناسخ و رد آن می پردازیم.

عده ای بر این با ورند که روح پس از خروج از بدنی وارد بدن دیگر میشود در مواردی این زندگی دوباره آمیخته به رنج و سختی است ودر مواردی این زند گی همراه است با انواع لذاعذ متنوعه ، در مواردی هم میگویند که این اعتقاد با عقاید اسلامی منافات ندارد.

ابتدا بـــــــه ساکن به این مسئله خواهـیم پرداخت که تناسخ با اسلام هیچ گونه تناسبی ندارد واز گذشته تا امروز از مباحـــثی مهم به حساب می آید. از مسائل قابل ذکر در این مورد آن است که عقلای اسلامی این باور را دارند که روح مبداء شخصیت انسانها ست و اساس موجودیت افراد همان روح آنها ست که علامه ی حلی در توضیح سخن خواجـــه نصیر الدین توسی این گونه می گوید: ” تناسخ این است که روحی که مبداء شخصیت و موجودیت است به بدن دیگری برود و اساس موجودیت او را تشکیل دهد” که ابن سینا در اشارات، خواجه نصیر الدین در شرح اشارات و از اسفار ملا صدرای شیرازی نیز همین معانی بر می آید.

در تناسخ چهار شکل وجود دارد:

«نسخ » روح انسان به بدن انسانی دیگر وارد شود.

«فسخ» زمانی که روح به بدن گیاهی باز گردد.

«مسخ» موقعی است که در بدن حیوانی حلول کند.

«رسخ» هر گاه به بدن یکی از جمادات وارد شود.

این مسئله در دایرة المعارف قرن بیستم به این گونه تعریف شده است تناسخ مذهب کسانی است که معتقد ند روح پس از جدایی از بدن به کالبد حیوان یا انسانی دیگر میرود تا خود را تکمیل نموده شایستگی زندگی در میان ارواح عالی در عالم قدس گردد. دانشمندان و فلاسفه ی اسلامی در هیچ جا ئی دیگر این معنا را به گونه ی دیگر تعریف و تعبیر نکرده اند.

این عقیده که در هند و چین زاده شد امروز در میان اجتماعات روحی اروپا دارای طرفدارنی است ا ما درمیان فرقه های اسلامی جز فرقه ای که در گذشته وجود داشته بنام تناسخه، فرقه ی دیگری یافت نمیشود. افرادی که این عقیده را قبول دارند دو دلیل برای اثبات این نظریه دارند که عبارت است از :

قبول نداشتن معاد: این افراد معتقدند که معاد امکان پذیر نیست و افراد خوب روحشان به بدن انســانی میرود تا بتوانند از لذایذ دنیا بهرمند شوند و روح بد کاران به بدنی خواهد رفت که عذاب ببینند و پا کیـزه شوند و تکـا مل یابند از این عذابها که این افراد می پندارند ورود به بدنهایی است ناقص الخلقه و عقب مانده ، که پیرو این مسئله یک نظریه و یک تو جیه دیگری هم به و جود می آید.

توجیهی برای کودکان معلول: این توجیه به این صورت است کـه این افراد وجود این بچه ها را جزء نقض نا پذیر طبیعت میدانند زیرا این مسئله را عذابی برای بدکاران می پندارند ولی علم امروزه ثابت کرده که با مراقبت و توجه میتوان از این امر جلو گیری کرد.

اما سخنی از معصوم(ع):

یکی از زنادقه از امام صادق (ع) سوال کرد منشاء اعتقاد به تناسخ چیست و قائلین به آنچه دلایلی دارند؟ امام (ع) فرمود: پیروان تناسخ راه واضح و روشن دینم را پشت سرگذاشته اند گمراهی را جلوه داده اند و نفوس خود را در شهوات و خواهشهـای حیوانی آزاد گذاشته اند اینان پنداشته اند نه

جهنمی و نه بهشتی وجود دارد و نه بر انگیخته شدن و زنده شدن و قیامتی موجود است قیامت در نظر اصحاب تناسخ عبارت ازاین است که روح از قالبی بیرون رود ودر قالب دیگری وارد شود .اگر در قالب اول نیکوکار بوده باز گشتش در قالبی خواهد بود برتر و نیکوکار در عالیترین درجه ی

دنیا. واگر بدکار یا نادان بوده در پیکر بعضی از چهارپایان زحمتکش و باربر که حیاتش بارنج و تعب طی میشود مستقر می گردد ،یا در بدن پرندگان کوچک و بد قیافه ای که شبها پرواز می کنند و به گورستانها علاقه و انس دارند جای می گیرند.

امام صادق (ع) فرمود :اگر بندگان خدا در مقابل آنچه نمی دانند توقف کنند و انکارش ننمایند به کفر و بی دینی کشیده نمیشوند

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۲۴
بهنام جدی بالابیگلو

پیغمبراکرم(ص) در جنگ بدر هنگامی که اجساد کشته شدگان مشرکان مکه را در چاهی ریختند، در کنار چاه ایستاد و این جمله را فرمود : "ای اهل چاه! آیا آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق یافتید؟ من که وعدة پروردگارم را [در مورد پیروزی] حق یافتم!".
گروهی عرض کردند: ایا آن ها می شنوند؟
فرمود: " شما نسبت به آنچه می گویم، از آن ها شنواتر نیستید، ولی آن هاامروز پاسخ نمی دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۲۳
بهنام جدی بالابیگلو