مرگ و عزا
هنگامی که یکی از اعضای خانواده در بستر نزع بیفتد و کسانش احساس کنند که مرگ وی نزدیک است او را به پشت میخوابانند و پاهایش را رو به قبله دراز میکنند و قدری آب تربت در دهانش میریزند و شهادتین به زبانش میدهند و دعای عدیله و حدیث کسا به گوشش میخوانند. همین که جان از بدنش بدر رفت دستهایش را میکشند و به پهلویش میچسبانند آن وقت یک نفر پلکها و دهان او را هم میگذارد. اگر پس از بستن پلکها مجدداً چشمهای میّت باز شد میگویند مرده هنوز چشم به دنیا دارد و از عیال و اولادش دل نمیکند. امّا اگر گوشه یکی از دو چشم او باز شد میگویند میّت چشم به راه یک سفر کرده را دارد و هنوز روح از بدنش کاملاً بیرون نرفته است. به عقیده بعضیها تا وقتی میّت در حال نزع است و کاملاً روح از بدنش پرواز نکرده باشد هیچ کس نباید شیون و زاری کند و صدای گریهاش نباید بلند شود که اگر گریه کنند (مرده جان به سر میشود) یعنی روحش در سر یا بینی او متوقف میگردد و مدت مدیدی طول میکشد تا جان از بدنش بدر رود. همین که چشمهای مرده را بستند، مؤذنی بر بالای بام مسجد میرود و صلات میکشد.
صلات یا صلوات هم به منظور طلب رحمت و بخشایش برای مرده است و هم خبر کردن مردم و دعوت آنها به شرکت در مراسم تشیع جنازه و خواندن نماز میّت امّا عدهای هم بر این عقیدهاند که با صلات کشیدن به مردگان خبر میدهند که برای شما میهمان میآید، آماده باشید تا از وی پذیرائی کنید.
اقوام و نزدیکان میّت گریه و زاری میکنند، عدهای تابوت را به اطاق میّت میآورند، تابوت را از پایین پا یعنی سر باریک تابوت وارد اتاق میکنند و در کنار میّت قرار میدهند. آن وقت نمد یا لحافی در کف تابوت پهن میکنند و متکای کوچکی هم در بالای سر تابوت قرار میدهند، چند تن از خویشان و آشنایان میّت، جسد را در تابوت میگذارند و قطیفه یا چادر شب روی میّت میکشند. پس از انجام این مقدمات تابوت را به دوش گرفته صلوات کشان و لا اله الاّ اللّه گویان از اطاق خارج میسازند. اگر مرده ثواب کار باشد تابوت سبک میرود و اگر گناهکار باشد سنگین و کند پیش میرود. اگر میّت در بیرون از روستا بر اثر حادثه یا مرگ طبیعی مرده باشد، بعد از آوردن جسد به روستا او را با تابوت به حیاط منزل برده در داخل اتاقها و حیاط منزل چرخی میزنند تا مرده آخرین دیدار خویش را با محیط زندگی خود بکند و پس از آن بیدرنگ تابوت را از خانه به «مرده شورخانه» میبرند. دوستان و اقوام همراه تابوت و صاحبان عزا از دنبال تابوت حرکت میکنند. چند نفر هم بازوی آنها را گرفته به طرف مرده شورخانه به راه میافتند. در راه مردم جلو میدوند و پایههای تابوت را به دوش میگیرند و چند قدم همراه تابوت میروند و لا اله الاّ اللّه میگویند، بعضی از مردم نیز وقتی چشمشان به تابوت میافتد از راه خود برمیگردند و هفت قدم همراه تابوت میروند.
وقتی جان از بدن میّت بیرون میرود، قاصدی به خانه (قبر کن) میرود به او میگوید فلان کس مرده شما در فلان نقطه قبرستان برای مرحوم قبر بزرگ و گشاد بکن و کس دیگری هم به (مرده شور) اطلاع میدهد تا آب منبع مرده شور خانه را گرم و سدر و کافور نیز آماده کند.
در غسالخانه مرده شوی ، میّت را لخت میکند. بعد میّت را روی سنگ تخته میگذارد و آماده شستشو و غسل دادن میشود. اول بدن میّت را با آب و صابون میشوید بعد نیّت میکند و میگوید « غسل میدهم این میّت حاضر را از برای پاکیزگی بدن و رضای خدا قربه الی اللّه » آن وقت میّت را سه نوع غسل میدهند. یک غسل با آب سدر، یک غسل با آب کافور و یک غسل هم با آب خالص. پس از آن میّت را حنوط میکند و دو ترکه از چوب بید تر و تازه زیر بغلش میگذارد بعد او را در کفن میپیچند اگر میّت مرد باشد کفنش عبارت است از یک عمامه (یا سربند) یک چانه بند، یک لنگ، یک جفت پا پیچ و یک پارچه سرتاسری (یا کفن). امّا اگر میّت زن باشد کفنش عبارت است از یک چارقد، یک سینه بند، یک چانه بند و یک کفن سرتاسری.
پس از کفن کردن میّت و انجام پارهای مراسم مذهبی او را مجدداً در تابوت گذاشته و به بیرون غسالخانه (مرده شورخانه) میآورند. تا مدتی که میّت را غسل میدهند افراد خانواده جلو درب مرده شور خانه و بقیه اقوام و خویشاوند دوستان عقبتر منتظر میایستند.
در فضای محوطه جلو مرده شورخانه، مجدداً میّت را روی زمین گذاشته نماز میّت میخوانند. بعد از نماز تابوت را بر روی دستها بلند کرده و به طرف گورستان حرکت میکنند. در بین راه با صدای بلند صلوات کشیده و … لا اله الاّ اللّه میگویند. در گورستان تابوت را چند متر دورتر از محل قبر بر زمین میگذارند، پس از آماده شدن قبر میّت را در قبر می نهد و عقاید حقّه را به او تلقین می کنند و بعد لحد را با خشت میپوشانند و قبر را با خاک پر میکنند. کسی که داخل گور میشود و میّت را داخل قبر میگذارد باید سر برهنه و پای برهنه باشد. کسانی هم که در ریختن خاک داخل قبر کمک میکنند هیچ وقت بیل را از دست یکدیگر نمیگیرند. کسی که چند بیل خاک داخل قبر ریخت بیل را رها کرده نفر بعد آن را از زمین برمیدارد و دنباله کار به همین طریق ادامه پیدا میکند. وقتی قبر با خاک پر شد اطراف قبر را با سنگ قلوه، چیده و حدود 20 تا 30 سانتی متر از زمین برجسته میسازند تا صورت قبر مشخص شود. آنگاه حاضرین یک به یک در کنار قبر مینشینند و پنچ انگشت خود را پنجره وار روی خاک قبر میگذارند و فاتحه میخوانند، پس از قرائت فاتحه دسته جمعی راهی محل مراسم ختم (مسجد یا خانه مرحوم) میشوند. در آن جا برای مرده طلب مغفرت و آمرزش میکنند و پس از پذیرایی مختصر و قرائت حمد و سوره به سرکار روزانه باز میگردند. اقوام و نزدیکان به مدت سه روز در مجلس ختم حضور دارند. اگر مراسم مردانه در مسجد محل برگزار شود مجلس زنانه نیز در خانه مرحوم برگزار خواهد شد.
غروب همان روز پس از دفن میّت مقداری کاه روی قبر آتش میزنند، تا خاک گور خشک شود و تر و تاز ننماید و کفتار (گورکن) یا حیوانات دیگر را به سوی جسد میّت جلب نکند. (این عمل را کاه دود کردن میگویند). گورکن (کفتار) از بوی «کاه دود» بدش میآید و به قبر نزدیک نمیشود.
در مجلس ترحیم پارچه سیاه مستطیل شکلی میاندازند و روی آن سی پاره (جزوءهای کلام الله مجید) میگذارند. دوستان و خویشان میّت یک به یک به مجلس سوگواری میآیند و با خواندن «سوره فاتحه الکتاب» برای روح مرده طلب مغفرت میکنند. یکی از عزاداران جزوههای کلام الله مجید را در مجلس به حاضرین تقدیم میکند. کسانی که میتوانند قرآن بخوانند یک جزء از کلام الله را گرفته و با قرائت آن روح آن مرحوم را شاد میکنند. بعد از خواندن فاتحه با گفتن جملاتی نظیر «خداوند رحمتش کند» «خدا بیامرزدش» «انشاءالله غم آخرتان باشد» «خدا صبرتان بدهد» به بازماندگان وی سر سلامتی میدهند. در سه روز اول عزاداری چند تن از قاریان قرآن با صدای بلند از ابتدای قرآن شروع و تا پایان آن قرائت میکنند.
در این ایام هر روز واعظ محل بر منبر میرود و پس از بیان مطالبی درباره بیوفایی دنیا و بیهودگی و بیثباتی عالم مادی و گناه و غفلت آدمیان و سفر پرخطر مرگ و سختی جان کندن و هیبت ملک الموت و فشار و وحشت قبر و جزای روز قیامت و غذاب دوزخ، توصیه میکند که همه به روز مرگ خود بیندیشند و با انجام اعمال نیک، توشهای برای سفر آخرت خود مهیا سازند، آن گاه اشاره ای به زندگانی و احوال میّت میکند و صفات عالیه و فاضله او را یک به یک بر میشمارد و مدتی از سخی و کرم و رأفت و عطوفت و ایمان و طهارت و خیر خواهی او صحبت میکند و پس از آن گریز به صحرای کربلا میزند و برای حسن ختام و ثواب مجلس هم چند کلمه روضه میخواند و ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا و سایر اهل بیت را میکند و سپس «یا الله» میگوید و از منبر فرود میآید.
در طول مدت عزاداری صاحبان عزا، جلو درب ورودی مسجد میایستند و به میهمانان خوش آمد میگویند.
صبح روز سوم بعد از مجلس روضهخوانی همه از مسجد به طرف گورستان به راه میافتند و در آن جا بعد از ذکر مصیبت و قرائت فاتحه به مسجد بر میگردند. در شب چنین روزی مراسم شام و پذیرائی برقرار است و عدهای را جهت صرف شام دعوت میکنند پس از صرف شام و روضه خوانی، صاحبان عزا را به خانههای خود میبرند و در حقیقت پایان مراسم را اعلام میدارند. اقوام نزدیک تا روز هفتم در خانههای خود میمانند و اهالی برای عرض تسلیت و سر سلامتی به نزد آنها میروند. عزاداران تا روز هفتم به حمام نمیروند و تا روز بعد از چهلم سر و صورت خود را آرایش نمیکنند.
در اولین شب جمعه از روز سوم از دوستان و اقوام دعوت به عمل میآید و اصطلاحاص «جمعگی» میدهند. این را هم به منزله مراسم هفت تلقی میکنند. بعد از این مراسم، واعظ از صاحبان عزا میخواهد تا از روز بعد به سر کارهای خود برگردند و بیشتر از این در خانه نمانند.
اگر میت صاحب فرزند باشد، به عوض روز چهلم، روز 38 یا 39 (یکی دو روز جلوتر ) سر خاکش میروند. امشب نیز از دوستان و بستگان پذیرایی به عمل میآید.
اگر کسی در روز یا شب جمعه فوت کند، اطرافیان بسیار خرسند میشوند و میگویند «خدا بیامرز، نیت پاکی داشته ». بعد از اولین سالگرد برای همیشه به عنوان یاد بود در ماه شعبان (برات) عدهای از قاریان قرآن را دعوت کرده برای ظهر یا شب از آنان پذیرائی میکنند. قاریان بعد از ورود و صلوات فرستادن به تلاوت میپردازند، پس از آن مشغول صرف نهار یا شام میشوند. این مجلس را (براتی) میگویند.
از عصر روز دهم شعبان هر روز تعداد نان محلی (فَتیر) را با روغن و زردچوبه و سیاه دانه پخته و به گورستان میبرند و روی قبرها میگذارند، هر کس برای فاتحه خوانی به سر قبر میآید مقداری از آن (فتیر) را تناول مینماید. و به نسبت مرحوم ( یک حمد و هفت قل هو الله) میخوانند و برای او طلب آمرزش میکنند.
قبل از مُردن بعضیها وصیت میکنند و مقداری از سرمایه خود را به عنوان هزینه (کفن و دفن) و مراسم هفت و چهل و سالگرد جدا کرده، درصدی را نیز برای (براتی) مشخص میکنند.
برای تشخیص و شناسائی روی قبر مرده سنگ مسطح و نسبتاً بزرگی به نام سنگ لوح میّت و تاریخ فوت او بر آن نقش شده است نصب میکنند. این سنگ عموماً شکل هندسی دارد و معمولاً کتابی یا محرابی است.