بیا شهر غریبان را نظرکن
بیا شهر غریبان را نظرکن
کنار قبر این یاران گذر کن
عزیزان راببین درخانه ای تنگ
میان کوهی ازخشت وگل وسنگ
چه شهری که سخن ازماومن نیست
نشان از باغ و گلهای چمن نیست
غنی از پا نهد اینجا فقیر است
اسیر از رو کند اینجا اسیراست
ز سردار و زسرلشکر خبرنیست
زتاج وتخت شاهان یک اثرنیست
سخن هرگز میاور از امیران
امیری نیست در شهراسیران
عجب شهری سخن ازسیم وزرنیست
به جز از پاکی پاکان خبر نیست
با سلام، ایکاش وهزاران ایکاش، انسان، انسانیت داشته باشد، اما به نظر این حقیر انسان، تنها مخلوقیست، که قانع به آنچه باید باشد، نیست....!!!؟ 😔