ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
جمعه, ۶ خرداد ۱۳۹۰، ۰۸:۰۳ ق.ظ

کاهش ترس از جهنم در جهان مسیحیت

کاهش ترس از جهنم در جهان مسیحیت

درحدود سال 1680 میلادی، اولین شک ها و تردیدها در مورد کارایی ایجاد ترس از جهنم، به وسیلۀ واعظان مسیحی بیان گردید. آنها می دیدند که از موعظه های خویش نتیجه ای نمی گیرند و این چیزی بود که اکثر واعظان از آن ها گله می کردند. برای مثال، پدر فرومونتییر نمی دانست که چرا با تمام تلاشهایی که برای ترساندن مؤمنان از جهنم مبذول می دارد، باز هم آنها نمی ترسند و راهب کرملی، سیمون با تعجب می گوید:

آنها را تهدید می کنی، ولی هیچکس از ترس بر خودش نمی لرزد و یا توجه نمی کند.

و پدر کولومبیر، تعجبش را چنین بیان نمی کند:

جهنم وجود دارد و مسیحیان همه این را می دانند؛ ولی با این حال جهنم پر از مسیحیان است!

و پدر لوریو، مخاطبانش را مورد توجه قرار می دهد و می گوید:

افکار و اعمال شما باعث می شود تا خودم را از تبلیغ معاف بدانم.

کاهش ترس از جهنم در قرن هیجدهم به صورت شدیدتری ظاهر می شود. برای مثال، پدر کومباسیریس با ناامیدی می گوید:

مسیحیان اصلا" احساس ترس نمی کنند و اگر هم به دین داری اهتمام می ورزند، برای این است که می خواهند حقایق آرام بخش را ببینند و الهه ای جز خدای مهربان را نبینند.

تاریخ نویسان معاصر از قبیل م.فیلیپ اریس، پیارشانو، جان دولومو، فرانسوا لوبرون، میشال فوویل و بسیاری دیگر، با بررسی این پدیده پرداختند؛ ولی به نتیجۀ مورد اتفاق نظری نرسیدند.

فلیپ اریس می گوید:

هیچ جامعه ای نمی تواند در مقابل این ندای درونی انذار مقاومت کند، به ویژه اگر قبلا" آنها را پذیرفته و بر طبق آنها عمل کرده است.

اما فرانسوا لوبرون برخلاف این نظر می دهد و می گوید:

این گفتارهای ترسناک به روشی علمی تهیه شده است و به مدت سه قرن در چهارچوب معینی حرکت کرده است تا به هدفش برسد و هدفش نگاهداری افراد بر صراط مستقیم با ترساندن آنها از عقاب بوده است.

چیزی که امکان ندارد مورد انکار قرار گیرد، گفته های جان دولومو در قرن هیجدهم است که می گوید:

هرآینه، ترس از جهنم به طور جدی کاهش یافته است.

پیدایش انقلابها و گسترش هرج و مرج ها

تا حد زیادی باعث انتشار امواج شک و تردید در میان مردم شد و کاهنان نیمۀ اول قرن نوزدهم را مجبور کرد که حتی در خطبه های مربوط به جهنم، به اثبات و اقناع مؤمنان در مورد وجود خداوند بپردازند. در همین رابطه لویس اگوستین روبینیه در سال 1824 با تأسف می گوید:

شک و تردید، جانشین ساده دلی و صفای مسیحیان شده است و آنها بدون این که خودشان علمی داشته باشند، میل زیادی به اقامۀ برهان دارند و در عین حال که بسیار پر مدعا هستند، به سخنان کاهنان اطمینان نداشته و آمادگی چندانی برای ایمان به گفته هایشان ندارند؛ بنابراین بازگو کردن حقایق ایمانی بر ایشان به تنهایی کافی نیست، بلکه واجب است که این مطلب را با استدلال بر ایشان بیان نماییم.

آنها صحبتهایمان را دربارۀ جهنم ، جزء خرافات و قصه های قدیمی می پندارند و گمان می کنند که جهنم، فقط برای گناهکاران خلق شده است و گویی بر خود واجب می دانند که بگویند که در جهنم آتش سوزاننده ای وجود ندارد.

در میانۀ این قرن، تمام واعظان از این موضوع نا راحت بودند، از پدر راوینیون گرفته تا لاکوردیر؛ تا این که پنجاه سال پس از آن، عدم ایمان به جهنم به صورت آشکارتری ظاهر شد که آثار آن را در روزنامۀ اکلیریکی و بخصوص در مجلۀ دولت اکلیروس می بینیم که نامه های کاهنانی که بخاطر مسایل مربوط به رعایای خود، دچار اضطراب و ناراحتی شده بودند، را منتشر می کرد. در سال 1906 یکی از آنها نوشته بود:

چیزی عجیبی است، چه بسیار از مردان و زنان مسیحی که هیچ گاه حضورشان در مراسم قداس و نماز عصر ترک نمی شود و به بهترین وجهی به انجام واجبات دینی خویش اهتمام می ورزند؛ ولی با این حال می گویند: کاهنان برای ایجاد ترس و نگهداشتن ما بر صراط مستقیم، دربارۀ جهنم صحبت می کنند و خودشان بدان ایمان ندارند؛ زیرا محال است که جهنم به صورتی که آنها می گویند وجود داشته باشد، چون در آن صورت،

خداوند، پدر قسی القلبی خواهد بود.

پس از آن کاهنی از لاهوتیان مجله پرسیده بود: چه موضعی را در برابر این ها اتخاذ کنیم و آیا امکان ندارد که روش صحبت دربارۀ جهنم و بحث دربارۀ محاکمه و برسی پرونده های اشخاص را تغییر دهیم؟

در جوابش یکی از لاهوتیان می نویسد:

مثل بسیاری از واعظان تصمیم بگیرید که متعرض این موضوع شگفت انگیز نشوید.

و به دنبال آن، بعضی از سؤالهای رعایا که کاهنان قادر به پاسخ گویی به آنها نبوده اند را ذکر می کنند:

کدامین پدر، هرقدر هم که قصی القلب باشد، فرزندش را زنده زنده می سوزاند و خودش با آرامش اعصاب، درد و رنجهایش را تماشا می کند؟ و دیگری سؤال می کند که اگر آتش جهنم، نمادی برای اجرای عدالت بشری در نظام قدیم نبوده است، در این صورت نظر شما چیست؟

و یا دیگری سؤالهای زیادی را دربارۀ جهنم قدیمی مطرح می کنند، از قبیل این که:

نظر شما دربارۀ این که می گویند گذشت زمان باعث تخفیف عذاب در عذاب هلاک شدگان می شود، چیست؟

در سال 1897 می پرسند:

نسبت میان تعداد نجات یافتگان و تعداد هلاک شدگان در مجموعۀ بشری چقدر است؟

و در سال 1901 می پرسند:

چگونه بین تعداد بسیار زیاد هلاک شدگان و بین رحمت الهی و اراده اش در اجازه دادن به همه برای فراهم آوردن وسیله، استخلاص خویش جمع کنید؟

و یا می پرسند:

چگونه آتش ارواح را می سوزاند؟

در مقابل این سیل عظیم از سوالات، لاهوتیان سرسختانه بر موضع خویش اصرار می کنند و مجلۀ دولت اکلیروس که این امر به او صدمه زده بود و متهم شده بود که از سلاح ترس، برای به زیر سلطه درآوردن مؤمنان استفاده می کند و با این کار مروجان خودش را جهنمی میکند؛ می نویسد:

این اعتراض حتما" اشتباه است و توهین بزرگی به رجال دینی می باشد. این تهمت و اعتراض، سخن چینی تهوع آوری است که در مقابل خداوند و حتی در مقابل عدالت انسانی، محکوم و مستحق عذاب است.

اما در امور دیگر، مجله، آنها را ناشی از حساسیتهای بلند پروازانۀ زمانه می داند و می گوید:

اگر جهنمی در کار نباشد، لازم نیست که انسان بطور دائم با نفس خودش مبارزه کند و او را از خواسته هایش دور نگه دارد؛ بلکه لازم است که حتما" خواسته های نفسانی اش را برآورده سازد؛ لذا به مبارزه و انکار جهنم روی آورده اند زیرا مانعی برای خواهش های نفسانی است.

مجله تمام دلائل قدیمی اش را برای اثبات به مصلحت بودن عقاب ابدی می کند که بعضی از آنها بسیار بلند پروازانه است؛ ولی حقیقت این است که آنچه برای مجله مهم است، وصول به نتیجه می باشد. بر همین اساس، وقتیکه مجله می گوید:

جهنم مطیع خداوند است و از آنجا که هر خطایی که انجام شده، بر ضد خالق سرمدی بوده است؛ لذا خطاکار تا ابد در عذاب باقی می ماند.

در نظر مجله، هر چیزی که به نحوی وجود جهنم را اثبات کند خوب است و حتی مجلۀ اکلیروس در سال 1903 تردیدی به خود راه نمی دهد که جهنم را در مرکز زمین قرار دهد و استدلالش هم این بود که وجود آتشفشانها دلیلی بر این مطلب است. و جالب اینکه ظهور آرا و نظرات جدید هم نتوانست مانعی بر سر راه سیل استدلالها برای اثبات جهنم ایجاد کند و حقیقت هم اینست که اکثریت قاطع مسیحیان و حتی تعداد زیادی از ملحدینی که دین مسیحی را قبول ندارند، هنگام نزدیک شدن لحظه های مرگ، ترس و واهمه از جهنم، تمام وجودشان را فرا می گیرد و تحقیقات جامعه شناسان نشان می دهد که این ترس نسبت به گذشته در حال افزایش است.

منطقۀ بریتانیای سفلی، جایی است که به داشتن هیئتهای دینی مشهور است ودر سال 1900، ایولامبیر ملاحظه کرد که مردم،حقیقتا" و بدون هیچگونه افراط یا اغراقی از جهنم می ترسند و البته سوالاتی هم راجع به جهنم داشته اند. حال سوال اینست که آیا همین ترس باعث نمی شد که آنها برای نجات خویش اقدام به برپایی مراسم و هیئت های مذهبی نمایند؟

الان در سال 1921 این تغییرات را اینگونه بیان می کند:

ترس از جهنم، مرضی است که از کشورهای ما رخت بربسته است، همانطور که بیماری برص ریشه کن شده است. من هنگامی که کودکی بودم، بسیار از شیطان می ترسیدم ؛ زیرا افکار مبتذل مربوط به تبلیغات اکلیروس بطور جدی ذهنم را به خویش مشغول می کرد؛ ولی وقتیکه فهمیدم پدر و مادرم و دوستانش و حتی کاهنان از جهنم نمی ترسند، من هم از آن ترس و دلهره خلاص شدم. اما دربارۀ زندگی آخرت نباید عجولانه قضاوت بکنیم و بگوییم که هیچ کس بدان ایمان ندارد؛ ولی برای من بطور اجمالی روشن شده است که ترس از جهنم تا حد زیادی زایل شده است و امروزه، مهمترین اشتغال ذهنی کاتولیک های مخلص این است که پروندۀ اعمال خیر ما با فرا رسیدن مرگ، بسته نمی شود و ما بواسطۀ آنها امید به سعادت داریم و هر کسی که دارای اعمال خیری باشد نجات می یابد و اعمال شرش به فراموشی سپرده می شود.

 

تغییر و تحولات در طول قرن بیستم هم ادامه یافت و ما از ابتدای دهۀ 70، شاهد تزلزل واقعی ایمان به جهنم بودیم. در میان مردم ناحیۀ بریتانیای سفلی، مشاهدات وسواسانۀ ایولامبیر که آنها را در ابتدای همین قرن بازگو کرده بود، به سخنانی مسخره و تخیلی تعبیر شد و حتی به ذهن بعضی ها آمد که وی به اهالی آنجا تهمت زده است. اهالی آنجا بعدها می گفتند:

چگونه توانستند ما را با این چیزها قانع کنند؟ ذهن ما را از افکار مربوط به جهنم پر کرده بودند؛ ولی حالا چه شده است که صحبتی دربارۀ آن نمی کنند؟ حتما" جهنم متلاشی شده است! جهنم، آه! نمی دانیم که هنوز هم موجود است یا نه؟

آمار و ارقام نشان می دهد که در میان تمام اعتقادات دینی، اعتقاد به جهنم، بیشتر از همه کاهش یافته است و با توجه به تحقیقی که گروه بررسی نظام ارزشی اروپایی در سال 1981 انجام داده است، معلوم شده است که 75 درصد از اروپائیان به خدا و 40 درصد به بهشت و 25درصد به شیطان و 23درصد به جهنم عقیده دارند. اگرچه این آمار، رقم بالایی را نشان می دهد ولی باید دانست که معدل این آمارگیری که در انگلستان27درصد بوده است به 14درصد در آلمان کاهش یافته است. به این ترتیب، بعد از 15 قرن تبلیغ و تبشیر دربارۀ جهنم به وسیلۀ مسیحیت، کمتر از یک چهارم مردم؛ قسمتی از ایمان خویش به جهنم را حفظ کرده اند و این مقدار در مقایسه با عقیده به جهنم در قدیم، قابل ذکر نیست؛ زیرا با وجودی که علوم دینی و لاهوتی پیشرفت زیادی کرده است، ایمان به جهنم تا حد زیادی کاهش یافته است.

 



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

کاهش ترس از جهنم در جهان مسیحیت

جمعه, ۶ خرداد ۱۳۹۰، ۰۸:۰۳ ق.ظ

کاهش ترس از جهنم در جهان مسیحیت

درحدود سال 1680 میلادی، اولین شک ها و تردیدها در مورد کارایی ایجاد ترس از جهنم، به وسیلۀ واعظان مسیحی بیان گردید. آنها می دیدند که از موعظه های خویش نتیجه ای نمی گیرند و این چیزی بود که اکثر واعظان از آن ها گله می کردند. برای مثال، پدر فرومونتییر نمی دانست که چرا با تمام تلاشهایی که برای ترساندن مؤمنان از جهنم مبذول می دارد، باز هم آنها نمی ترسند و راهب کرملی، سیمون با تعجب می گوید:

آنها را تهدید می کنی، ولی هیچکس از ترس بر خودش نمی لرزد و یا توجه نمی کند.

و پدر کولومبیر، تعجبش را چنین بیان نمی کند:

جهنم وجود دارد و مسیحیان همه این را می دانند؛ ولی با این حال جهنم پر از مسیحیان است!

و پدر لوریو، مخاطبانش را مورد توجه قرار می دهد و می گوید:

افکار و اعمال شما باعث می شود تا خودم را از تبلیغ معاف بدانم.

کاهش ترس از جهنم در قرن هیجدهم به صورت شدیدتری ظاهر می شود. برای مثال، پدر کومباسیریس با ناامیدی می گوید:

مسیحیان اصلا" احساس ترس نمی کنند و اگر هم به دین داری اهتمام می ورزند، برای این است که می خواهند حقایق آرام بخش را ببینند و الهه ای جز خدای مهربان را نبینند.

تاریخ نویسان معاصر از قبیل م.فیلیپ اریس، پیارشانو، جان دولومو، فرانسوا لوبرون، میشال فوویل و بسیاری دیگر، با بررسی این پدیده پرداختند؛ ولی به نتیجۀ مورد اتفاق نظری نرسیدند.

فلیپ اریس می گوید:

هیچ جامعه ای نمی تواند در مقابل این ندای درونی انذار مقاومت کند، به ویژه اگر قبلا" آنها را پذیرفته و بر طبق آنها عمل کرده است.

اما فرانسوا لوبرون برخلاف این نظر می دهد و می گوید:

این گفتارهای ترسناک به روشی علمی تهیه شده است و به مدت سه قرن در چهارچوب معینی حرکت کرده است تا به هدفش برسد و هدفش نگاهداری افراد بر صراط مستقیم با ترساندن آنها از عقاب بوده است.

چیزی که امکان ندارد مورد انکار قرار گیرد، گفته های جان دولومو در قرن هیجدهم است که می گوید:

هرآینه، ترس از جهنم به طور جدی کاهش یافته است.

پیدایش انقلابها و گسترش هرج و مرج ها

تا حد زیادی باعث انتشار امواج شک و تردید در میان مردم شد و کاهنان نیمۀ اول قرن نوزدهم را مجبور کرد که حتی در خطبه های مربوط به جهنم، به اثبات و اقناع مؤمنان در مورد وجود خداوند بپردازند. در همین رابطه لویس اگوستین روبینیه در سال 1824 با تأسف می گوید:

شک و تردید، جانشین ساده دلی و صفای مسیحیان شده است و آنها بدون این که خودشان علمی داشته باشند، میل زیادی به اقامۀ برهان دارند و در عین حال که بسیار پر مدعا هستند، به سخنان کاهنان اطمینان نداشته و آمادگی چندانی برای ایمان به گفته هایشان ندارند؛ بنابراین بازگو کردن حقایق ایمانی بر ایشان به تنهایی کافی نیست، بلکه واجب است که این مطلب را با استدلال بر ایشان بیان نماییم.

آنها صحبتهایمان را دربارۀ جهنم ، جزء خرافات و قصه های قدیمی می پندارند و گمان می کنند که جهنم، فقط برای گناهکاران خلق شده است و گویی بر خود واجب می دانند که بگویند که در جهنم آتش سوزاننده ای وجود ندارد.

در میانۀ این قرن، تمام واعظان از این موضوع نا راحت بودند، از پدر راوینیون گرفته تا لاکوردیر؛ تا این که پنجاه سال پس از آن، عدم ایمان به جهنم به صورت آشکارتری ظاهر شد که آثار آن را در روزنامۀ اکلیریکی و بخصوص در مجلۀ دولت اکلیروس می بینیم که نامه های کاهنانی که بخاطر مسایل مربوط به رعایای خود، دچار اضطراب و ناراحتی شده بودند، را منتشر می کرد. در سال 1906 یکی از آنها نوشته بود:

چیزی عجیبی است، چه بسیار از مردان و زنان مسیحی که هیچ گاه حضورشان در مراسم قداس و نماز عصر ترک نمی شود و به بهترین وجهی به انجام واجبات دینی خویش اهتمام می ورزند؛ ولی با این حال می گویند: کاهنان برای ایجاد ترس و نگهداشتن ما بر صراط مستقیم، دربارۀ جهنم صحبت می کنند و خودشان بدان ایمان ندارند؛ زیرا محال است که جهنم به صورتی که آنها می گویند وجود داشته باشد، چون در آن صورت،

خداوند، پدر قسی القلبی خواهد بود.

پس از آن کاهنی از لاهوتیان مجله پرسیده بود: چه موضعی را در برابر این ها اتخاذ کنیم و آیا امکان ندارد که روش صحبت دربارۀ جهنم و بحث دربارۀ محاکمه و برسی پرونده های اشخاص را تغییر دهیم؟

در جوابش یکی از لاهوتیان می نویسد:

مثل بسیاری از واعظان تصمیم بگیرید که متعرض این موضوع شگفت انگیز نشوید.

و به دنبال آن، بعضی از سؤالهای رعایا که کاهنان قادر به پاسخ گویی به آنها نبوده اند را ذکر می کنند:

کدامین پدر، هرقدر هم که قصی القلب باشد، فرزندش را زنده زنده می سوزاند و خودش با آرامش اعصاب، درد و رنجهایش را تماشا می کند؟ و دیگری سؤال می کند که اگر آتش جهنم، نمادی برای اجرای عدالت بشری در نظام قدیم نبوده است، در این صورت نظر شما چیست؟

و یا دیگری سؤالهای زیادی را دربارۀ جهنم قدیمی مطرح می کنند، از قبیل این که:

نظر شما دربارۀ این که می گویند گذشت زمان باعث تخفیف عذاب در عذاب هلاک شدگان می شود، چیست؟

در سال 1897 می پرسند:

نسبت میان تعداد نجات یافتگان و تعداد هلاک شدگان در مجموعۀ بشری چقدر است؟

و در سال 1901 می پرسند:

چگونه بین تعداد بسیار زیاد هلاک شدگان و بین رحمت الهی و اراده اش در اجازه دادن به همه برای فراهم آوردن وسیله، استخلاص خویش جمع کنید؟

و یا می پرسند:

چگونه آتش ارواح را می سوزاند؟

در مقابل این سیل عظیم از سوالات، لاهوتیان سرسختانه بر موضع خویش اصرار می کنند و مجلۀ دولت اکلیروس که این امر به او صدمه زده بود و متهم شده بود که از سلاح ترس، برای به زیر سلطه درآوردن مؤمنان استفاده می کند و با این کار مروجان خودش را جهنمی میکند؛ می نویسد:

این اعتراض حتما" اشتباه است و توهین بزرگی به رجال دینی می باشد. این تهمت و اعتراض، سخن چینی تهوع آوری است که در مقابل خداوند و حتی در مقابل عدالت انسانی، محکوم و مستحق عذاب است.

اما در امور دیگر، مجله، آنها را ناشی از حساسیتهای بلند پروازانۀ زمانه می داند و می گوید:

اگر جهنمی در کار نباشد، لازم نیست که انسان بطور دائم با نفس خودش مبارزه کند و او را از خواسته هایش دور نگه دارد؛ بلکه لازم است که حتما" خواسته های نفسانی اش را برآورده سازد؛ لذا به مبارزه و انکار جهنم روی آورده اند زیرا مانعی برای خواهش های نفسانی است.

مجله تمام دلائل قدیمی اش را برای اثبات به مصلحت بودن عقاب ابدی می کند که بعضی از آنها بسیار بلند پروازانه است؛ ولی حقیقت این است که آنچه برای مجله مهم است، وصول به نتیجه می باشد. بر همین اساس، وقتیکه مجله می گوید:

جهنم مطیع خداوند است و از آنجا که هر خطایی که انجام شده، بر ضد خالق سرمدی بوده است؛ لذا خطاکار تا ابد در عذاب باقی می ماند.

در نظر مجله، هر چیزی که به نحوی وجود جهنم را اثبات کند خوب است و حتی مجلۀ اکلیروس در سال 1903 تردیدی به خود راه نمی دهد که جهنم را در مرکز زمین قرار دهد و استدلالش هم این بود که وجود آتشفشانها دلیلی بر این مطلب است. و جالب اینکه ظهور آرا و نظرات جدید هم نتوانست مانعی بر سر راه سیل استدلالها برای اثبات جهنم ایجاد کند و حقیقت هم اینست که اکثریت قاطع مسیحیان و حتی تعداد زیادی از ملحدینی که دین مسیحی را قبول ندارند، هنگام نزدیک شدن لحظه های مرگ، ترس و واهمه از جهنم، تمام وجودشان را فرا می گیرد و تحقیقات جامعه شناسان نشان می دهد که این ترس نسبت به گذشته در حال افزایش است.

منطقۀ بریتانیای سفلی، جایی است که به داشتن هیئتهای دینی مشهور است ودر سال 1900، ایولامبیر ملاحظه کرد که مردم،حقیقتا" و بدون هیچگونه افراط یا اغراقی از جهنم می ترسند و البته سوالاتی هم راجع به جهنم داشته اند. حال سوال اینست که آیا همین ترس باعث نمی شد که آنها برای نجات خویش اقدام به برپایی مراسم و هیئت های مذهبی نمایند؟

الان در سال 1921 این تغییرات را اینگونه بیان می کند:

ترس از جهنم، مرضی است که از کشورهای ما رخت بربسته است، همانطور که بیماری برص ریشه کن شده است. من هنگامی که کودکی بودم، بسیار از شیطان می ترسیدم ؛ زیرا افکار مبتذل مربوط به تبلیغات اکلیروس بطور جدی ذهنم را به خویش مشغول می کرد؛ ولی وقتیکه فهمیدم پدر و مادرم و دوستانش و حتی کاهنان از جهنم نمی ترسند، من هم از آن ترس و دلهره خلاص شدم. اما دربارۀ زندگی آخرت نباید عجولانه قضاوت بکنیم و بگوییم که هیچ کس بدان ایمان ندارد؛ ولی برای من بطور اجمالی روشن شده است که ترس از جهنم تا حد زیادی زایل شده است و امروزه، مهمترین اشتغال ذهنی کاتولیک های مخلص این است که پروندۀ اعمال خیر ما با فرا رسیدن مرگ، بسته نمی شود و ما بواسطۀ آنها امید به سعادت داریم و هر کسی که دارای اعمال خیری باشد نجات می یابد و اعمال شرش به فراموشی سپرده می شود.

 

تغییر و تحولات در طول قرن بیستم هم ادامه یافت و ما از ابتدای دهۀ 70، شاهد تزلزل واقعی ایمان به جهنم بودیم. در میان مردم ناحیۀ بریتانیای سفلی، مشاهدات وسواسانۀ ایولامبیر که آنها را در ابتدای همین قرن بازگو کرده بود، به سخنانی مسخره و تخیلی تعبیر شد و حتی به ذهن بعضی ها آمد که وی به اهالی آنجا تهمت زده است. اهالی آنجا بعدها می گفتند:

چگونه توانستند ما را با این چیزها قانع کنند؟ ذهن ما را از افکار مربوط به جهنم پر کرده بودند؛ ولی حالا چه شده است که صحبتی دربارۀ آن نمی کنند؟ حتما" جهنم متلاشی شده است! جهنم، آه! نمی دانیم که هنوز هم موجود است یا نه؟

آمار و ارقام نشان می دهد که در میان تمام اعتقادات دینی، اعتقاد به جهنم، بیشتر از همه کاهش یافته است و با توجه به تحقیقی که گروه بررسی نظام ارزشی اروپایی در سال 1981 انجام داده است، معلوم شده است که 75 درصد از اروپائیان به خدا و 40 درصد به بهشت و 25درصد به شیطان و 23درصد به جهنم عقیده دارند. اگرچه این آمار، رقم بالایی را نشان می دهد ولی باید دانست که معدل این آمارگیری که در انگلستان27درصد بوده است به 14درصد در آلمان کاهش یافته است. به این ترتیب، بعد از 15 قرن تبلیغ و تبشیر دربارۀ جهنم به وسیلۀ مسیحیت، کمتر از یک چهارم مردم؛ قسمتی از ایمان خویش به جهنم را حفظ کرده اند و این مقدار در مقایسه با عقیده به جهنم در قدیم، قابل ذکر نیست؛ زیرا با وجودی که علوم دینی و لاهوتی پیشرفت زیادی کرده است، ایمان به جهنم تا حد زیادی کاهش یافته است.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۳/۰۶
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۱)

سلام دوست عزیز
ممنون از مطالب خوبتون
اگه مایلید به وبلاگ ما هم سر بزنید.♥♥♥
راستی اگه از وبلاگ ما خوشتون اومد افتخار بدید و لینک وبلاگ ما رو توی وبلاگ پر محتواتون بگذارید.
"دانلود نرم افزار"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">