ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

یکی از اسماء قیامت" یوم التناد"  است. روز صدا زدن همدیگر و یاری خواستن از یکدیگر.

این نام در قرآن یکبار آمده و آن در سورۀ غافر است آیۀ 32

که مؤمن آل فرعون وقتی که فرعونیان را از عذاب الهی انذار می کرد و می گفت:
یا قوم انی اخاف علیکم یوم التناد

من برشما می ترسم از روزیکه مردم یکدیگر را برای یاری هم می خوانند و کسی به داد کسی نمی رسد.

"تناد" از مادۀ ندا به معنی معنای صدا زدن.

دوزخیان و بهشتیان یکدیگر را صدا می کنند.

قرآن می فرماید:

و نادوا اصحاب النار اصحاب الجنه

جهنمیان ندا می دهند از شربت گوارایی که خدا در بهشت داده به ما تشنگان جرعه ای بچشان یا از آن روزیهایی که خدا برای شما مرحمت کرده برای ما بیچاره هایی تو آتش افتاده بده.

اهل بهشت به آنها پاسخ می دهند: خدا برکافران روزیهای بهشت را حرام کرده...

معنای دیگری را هم برای یوم التناد ذکر کرده اند:
در صحنۀ محشر مردم همدیگر را صدا می زنند:

الان کسی دست کسی را نمی گیرد چه رسد به قیامت...

معنای دیگری هم برای یوم التناد ذکر کرده اند:

می گویند که فرشتگان مردم را برای حساب صدا می زنند و مردم فرشتگان و ملائکه را برای یاری صدا می زنند.

فرشتگان می گویند بیائید یوم التناد است.

مصداق دیگری که ذکر شده اینست که مؤمن وقتی نامۀ اعمالش را می بیند با خوشحالی فریاد می زند بیائید ببینید نامۀ اعمال مرا به دست راست من داده اندببینید به شفاعت اهل بیت ما نجات پیدا کرده ایم.

فریاد میزند فریادی از روی شوق.

اما کافران وقتی پروندۀ خود را نگاه می کنند از شدت وحشت فریاد می زنند:
یالیتنی لم اوت کتابیه

ای کاش نامۀ اعمال مرا به دست من نمی دادند.

کاش من نمی دیدم که اینجا نوشته اند که من اهل جهنم هستم.

 

 غرق شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۰ ، ۲۰:۰۱
بهنام جدی بالابیگلو

بپاخیز ای کوفی!!..

که سری بریده، از فراز نیزه ها فریاد برآورده...

الرر...ح ح ی ی ...........ل...

و تو دلت را به آغوش دخترکان کوفی گرم کرده ای...

بپاخیز ای کوفی!!..

که کشتی نجات، پشت دروازۀ کوفه لنگر انداخته است...

و تو به سکه های سگان بنی امیه چشم دوخته ای...

بپا خیز ای کوفی!!

که حقیقت در زنجیر است...

و گرد غربت بر چهرۀ بیداردلان نشسته است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۱۲
بهنام جدی بالابیگلو
سالگرد افتتاح وبلاگ ندای الرحیل مبارک
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۰ ، ۱۵:۳۲
بهنام جدی بالابیگلو
این مطلب رو از سایتها گرفته ام منبعش رو ژیدا نکرده ام مطلب جذابیه...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۵۴
بهنام جدی بالابیگلو
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۵۱
بهنام جدی بالابیگلو

لحظه ای که نطفه ای منعقد میشه، فرشته ای پرواز میکنه ...

میره یه ذره خاک از یه جایی  بر می داره با نطفه مخلوط می کنه ...

بچه به دنیا می آد وزندگی می کنه ...

وقتی که مرد ...

جنازه اش  همون جا دفن میشه ...

همون جایی که فرشته یه ذره خاک ازش برداشته بود ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۴۹
بهنام جدی بالابیگلو
در دعای کمیل می خوانیم:

 

صبرت علی حر نارک فکیف اصبر علی فراقک

حال سوالی که مطرح می شود این است:

آیا  در جهنم خدایی نیست؟

جوابی که به ذهنم می رسد:

خداوند در همه جا هست و هیچ جا نیست، خداوند در همه جا هست حتی در جهنم و هیچ جا نیست حتی در بهشت.

خدایی که در جهنم است، خدای رحمان و رحیم و حلیم نیست، بلکه خدای قهار و منتقم است. فلذا دوزخیان زمانی که خدا را صدا می کنند، خطاب نمی شود: لبیک عبدی...

بلکه خطاب می شود:

 

اخسئوا الیوم و لاتکلمون...

ای سگها خاموش باشید و با من سخن مگوئید.

 

زمانی که کابوسی می بینی، زمانی که از جن یا شبحی می ترسی، زمانی که از درنده ای فرار می کنی...

زیر لب می گویی بسم الله...

قران را بغل می گیری و می خوابی...

ولی پناهگاهی برای دوزخیان در برابر اشباح و کابوسها یافت نمی شود.

و خداوند هم به دوزخیان اعتنا نمی کند.

واین سخت ترین شکنجه برای دوزخیان است.

اگر برتشنگی دوزخ صبر کنم و در برابر گرسنگی آن مقاومت کنم، از سوختگیها و بیماریها و رنجهایش شکوه نکنم، از همنشینی با مرده های مسخ شده واهمه ای نداشته باشم، از تنهایی در بیابانهای تاریک برخودم نلرزم...

چگونه می توانم  بی ارزش بودن ناله هایم را در پیشگاهت تحمل کنم...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۴۷
بهنام جدی بالابیگلو

مشخص کردن زمان دقیق مرگ ممکن نیست. در حقیقت از نظر پزشکى و علمى غیرممکن است. میشل سابوم کاردیولوژیست مى گوید که این طور به نظر مى رسید که زمان مرگ یک لحظه واحد در زمان است، ولى حالا این طور به نظر مى رسد که مرگ یک پدیدۀ مرحله اى است نه یک لحظه منفرد در زمان.

•          مرگ کلینیکى

تنفس و ضربان قلب متوقف شده اند، شخص ممکن است هنوز قادر به ادامه زندگى توسط دستگاه احیاى قلب و ریه یا وسایل دیگر باشد. مرگ کلینیکى بستگى به این دارد که علائم حیاتى تحت چه شرایطى متوقف شده اند و چرا؟

•          مرگ مغزى

فعالیت بخش پایینى یا ساقه مغز که اعمال غیرارادى و اتوماتیکى بدن را اداره و کنترل مى کند متوقف مى شود و شخص فقط با کمک دستگاه حفظ حیات احیاى قلب و ریه مى تواند به زندگى خود ادامه دهد. اظهارنظرها در خصوص طول زمان یا دوره اى که ساقه مغز غیر فعال بوده تا زمانى که فرد به طور طبیعى مرگ را دریابد متفاوت است

 

•          مرگ بخش بالایى مغز

ساقه مغز هنوز فعال است، قلب، شش ها و سیستم هاضمه کار مى کنند ولى بخش احساس کردن و فکر کردن مغز از فعالیت باز ایستاده، در اینجا این امکان وجود دارد که بدن با دستگاه CPR براى مدتى طولانى نیز فعالیت داشته باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۰ ، ۱۷:۴۶
بهنام جدی بالابیگلو
زمستان هم رسید.با کوله باری پر شده از کولاک...

وچقدر دردآور است. زندگی زیر سقف هایی که قطره قطره آب بر سر کودکانی خوردسال فرومی ریزند و حال آنکه پدری معتاد بخاری خانه را بخاطر خریدن مشتی دود فروخته است.

 آری این حکایت غریبی است از کوچه پس کوچه های زندگی...

غریب تر از همه، حکایت خروارها کابوسی است که بر سر سفر کرده ها ویران شده، حکایت فروش لحظه های عمر و خریدن مشتی افتخار مرده، حکایت فقر، غریبی و بی کسی...

 حکایت دستهای خالی و آرزو های برباد رفته...

حکایت سوختن در حسرتی ابدی...

حسرت فرصتهایی که مثل ابر گذشتند و مهر نومیدی را بر چهره ها کوبیدند.

 

عذاب قبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۰ ، ۱۸:۵۴
بهنام جدی بالابیگلو
غروب عاشوراست و درچنین روزی، بهشت را در کربلا سر بریدند...

 وچه عاشقانه کربلائیان مرگ را به بازی گرفته بودند...

 و اینگونه بود که جامعترین تفسیرهای قرآن، روی شن های داغ کربلا نوشته شد...

زمین معطر شد از نوری که از کربلا می تابید. وبشر برای باری دیگر بفاصلۀ دو کمان بلکه نزدیکتر به خدای خود رسیده بود.

 تاج" ولقد کرمنا" روی سرهای بریده می درخشید. و با شکافتن قمری دیگر، رستاخیز به نزدیکترین افق ها رسیده بود.

هان چقدر غریب بود ندای کوچ، که از زیر زنجیرهای سنگین واز لب های ترک برداشته برخاسته بود که ای اشباه الرجال سوار برکدامین آرزوهای سست تر از تار عنکبوت، اقامت زیر خروارها خاک سرد را بفراموشی سپرده روی پیکرهای پاره پاره اسب تاختید؟!

 

 و آیا حسین جز این می گفت که این لجنزار در شأن شمانیست وشما را برای نشخوار کردن نیافریده اند؟! پس چرا پست تر از درنده ها شدید؟! و چرا حقیقت را به بازی گرفتید؟!

 آری...

 ندای الرحیل غریب بود...

در کاروانی که حقیقت را به زنجیر کشیده بودند. و چه احمق بودند که خود را پیروز میدانستند.

 و اینگونه بود که خورشید روی نیزه، آیه های کهف راتلاوت نمود...

 یعنی برخواهیم گشت و اثری از شما نخواهد بود...

تصاویر زیباسازی نایت اسکین
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۰ ، ۱۲:۲۳
بهنام جدی بالابیگلو