ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

... قال النبی من ابغض اهل بیتی و عترتی لم یرنی و لم اره یوم القیامه و قال ان فیکم من لا یرانی بعد ان یفارقنی ...

امام رضا ع:

حضرت رسول اکرم فرمودند: کسی که به اهل بیت و خانواده من ظلم کند در قیامت مرا نخواهد دید و من هم او را نخواهم دید. همانا در بین شما کسانی هستند که بعد از مرگ مرا نخواهند دید.

عیون اخبارالرضا ج1ص115

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۹
بهنام جدی بالابیگلو

مادر یکى از شهداى جنگ تحمیلى پس از دفن شهید خود هر شب جمعه را تابه صبح بر مزار شهیدش در قبرستان شهداء بیتوته مى کرد و پس از طلوع آفتاب روز جمعه به خانه بر مى گشت .این روش مدتى ادامه داشت تا اینکه این کاربصورت یک عادت براى این مادر شهید شده بود و بسیارى از منسوبین نیز مى دانستند، تا اینکه آن زن خود بخود دست از این کار برداشته بود.از او پرسیدند:

خوابیدن در قبرستان را رها کردى ؟

گفت :

شبى از شبها وقتى به خواب رفتم ، دیدم تمامى شهداى آن قبرستان ساکهاى مسافرتى خود را بسته و آماده مسافرت هستند،

از فرزندم پرسیدم :

آنها عازم کجا هستند؟
گفت :

هر روز عصر به نجف اشرف و زیارت حضرت امیر المومنین (ع ) مى رویم و صبح بر مى گردیم و اینها عازم نجف اشرف هستند.
گفتم :

مگر شما همراه آنها نمى روى ؟
گفت :

خیر.
گفتم :

چرا؟
گفت :

مهمان دارم ، باید براى احترام او در حضورش باشم .
گفتم :

مهمانت کیست ؟
گفت :

شما
گفتم :

من ؟!
گفت :

بلى و از خواب بیدار شدم ، قدرى با خود فکر کردم و گفتم هرگز سزاوار نیست من در قبرستان بمانم و فرزندم از فیض زیارت حضرت امیر المومنین مروم بماند.از این رو تصمیم گرفتم هر شب جمعه پس از زیارت اهل قبورت تا روز باقى است قبرستان را ترک کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۴ ، ۲۲:۰۸
بهنام جدی بالابیگلو

یه بحثی وجود داره مبنی براینکه ارواح  هم با نفخ اول  صور اسرافیل خواهند مرد.

ارواح در عالم برزخ با بدن مثالی زندگی میکنن و این بدن با زندگی برزخی ارواح متناسب است

"معاد جسمانی"  ثابت می کند که بدن قیامتی با بدن مثالی و برزخی ما متفاوت است 

یعنی بعید نیست که ارواح با صور اسرافیل از بدن مثالی هم بمیرند و با نفخ دوم صور با بدن قیامتی محشور شوند

اگر این فرض ما صحیح باشد باید بگم که شهیدان از این مرگ استثنا هستن و برای همیشه زنده خواهند ماند

ایه ای زیبا در قرآن هست که می فرماید:

و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض إلا من شاء الله

 و در صور دمیده می شود، پس هر که در آسمان ها و زمین است بی هوش می افتد، مگر کسی که خدا بخواهد.

سوره ی زمر، آیه ی 68. 

 به موجب إلا من شاء الله عده اى نخواهند مرد. 

و عده اى گفته اند:

 افراد مستثنى عبارتند از شهیدان در راه خداوند 

 این سخن را «سعید بن جبیر» و «عطا» از «ابن عباس» و «ابو هریره»،

از پیغمبر (ص) نقل کرده اند که آن حضرت درباره این آیه از کسانى که شامل بیهوشى مرگ آور نمى شوند از جبرائیل سؤال کرد و او جواب گفت که ایشان شهیدان مى باشند که شمشیرهاى خود را کنار عرش به کمر بسته اند.

این روایت این عقیده را که می گوید با نفخ اول صور ارواح هم می میرند را تقویت می کند؛

بوعلی می گوید که ما از راه دلیل علمی می توانیم بفهمیم  که فقط عقل انسان ( یعنی قوه عاقله انسان ) باقی می ماند ، سایر قوای انسان هر چه هست ، همه معدوم می شوند 
 

ارواح در برزخ با بدن مثالی که جنسش از تصور و تخیل است زندگی می کنند و با پایان یافتن برزخ و آغاز قیامت احتیاج به بدنی دارند که با عالم عظیم آخرت سازگاری داشته باشد؛ همانند پروانه از پیلۀ خود خارج شده با بدنی متفاوت وارد محشر می شوند...




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۴
بهنام جدی بالابیگلو

سلامی دوباره

مدتی بود که بخاطر خرابی سیستم  و برخی مشکلات  دیگه از ندای الرحیل و فضای مجازی دور افتاده بودم

خدا را شکر می کنم که فرصتی دوباره داد  که به فضای مجازی برگردم و  برای احیای فرهنگ آخرتگرایی تلاش کنم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۰۷
بهنام جدی بالابیگلو

شهید مصطفی چمران:


«ای حیات! با تو وداع می‌کنم،

با همه زیبایی‌هایت،

با همه مظاهر جلال و جبروتت،

با همه کوه‌ها،

آسمانها و دریاها و صحراها،

با همه وجود وداع می‌کنم.

با قلبی سوزان و غم‌آلود به سوی خدای خود می‌روم

و از همه چیز چشم می‌پوشم...

خدایا تو را شکر می‌گویم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده‌ای...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۹
بهنام جدی بالابیگلو
قسمتی ازوصیت نامه مصطفی
از اینکه آمریکا را ترک گفتم، از اینکه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اینکه دنیای علم را فراموش کردم، از اینکه از همه زیبائیها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته ام، متأسف نیستم … از آن دنیای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنیای درد، محرومیت، رنج، شکست، اتهام، فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومیت همنشین شدم. با دردمندان و شکسته دلان هم آواز گشتم. از دنیای سرمایه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومین و مظلومین وارد شدم. با تمام این احوال متأسف نیستم …

تو ای محبوب من، دنیایی جدید به من گشودی که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زیر پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه کنم، تا راهی جدید و قوی و الهی بنمایانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا دیگر خود را نبینم و خود را نخواهم، جز محبوب کسی را نبینم، جز عشق و فداکاری طریقی نگزینم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قید و بندهی مادی آزاد شوم…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۳
بهنام جدی بالابیگلو

چیزی  که میخوام امروز بحث کنم درمورد بقای دنیاست

لازمه اثر بسیازی از صفات نشان از بقای دنیاست

خداوند گرسنگان را سیر میکند و بیماران را شفا می دهد و عیبها را می پوشاند و توبه کنندگان را می آمرزد و مومنین را امتحان می کند و ...

فرض کنیم قیامت تمام شد و مردم بین بهشت و دوزخ تقسیم شده اند

تکلیف صفات الهی کجا می رود؟؟

خداوند شافی هست و بیماران را شفا می دهد

در بهشت بیمار نیست و بیماران جهنمی هم شفا نمی یابند چون شافی از صفات رحمانیه هست نه از صفات غضبیه

خداوند ستارالعیوب هست

اهل بهشت عیبی ندارند و عیوب اهل جهنم پوشانده نمی شود

خداوند محی الاموات هست و مرده ها را زنده می کند

اهل بهشت نمی میرند و در جهنم هم مرگی وجود ندارد بلکه مردن یکی از ارزوهای بزرگ مردم اهل جهنم هست

و قرآن می فرماید:

لایموت فیها و لا یحیی

خداوند غفارست

اهل بهشت گناهی نمی کنند و اهل جهنم بخشیده نمی شوند

آیا این صفات الهی با پایان دنیا از بین خواهند رفت؟

بنظر می رسد که خداوند بعد از پایان قیامت دوباره دنیای دیگری و مخلوقات دیگری برای امتحان شدن بیافریند

یعنی لازمه صفات الهی آفریدن دنیاهاست و قبل از دنیای ما هم دنیاها و فیامتها و بهشتها و جهنمهای بیشماری بوده اند

 

 

عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: "أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ"[ق/۱۵]

فَقَالَ یَا جَابِرُ تَأْوِیلُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ أَسْکَنَ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَیْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَیْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ وَ خَلَقَ لَهُمْ أَرْضاً غَیْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَیْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّکَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَخْلُقْ بَشَراً غَیْرَکُمْ بَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِکَ الْآدَمِیِّین‏.؛

 


جابر بن یزید گوید:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره آیه "آیا ما از آفرینش نخست ناتوان شدیم؟ بلکه آنان در آفرینش جدیدی هستند." پرسیدم،

 

 حضرت فرمود

: اى جابر! تأویل آیه، این است که خداوند متعال آنگاه که این آفریدگان و این جهان را نابود ساخته و بهشتیان را در بهشت و دوزخیان را در دوزخ جاى دهد، جهان دیگرى غیر از این جهان را از نو پدید مى‏‌آورد، بدون نر و ماده، تا او را پرستیده و یگانه دانند و برای آنان زمینى غیر از این زمین مى‏‌آفریند که در آن استقرار یافته و آسمان دیگرى که بر آنان سایه افکند. شاید تو بر این پنداری که خداوند تنها این جهان را آفریده و به جز شما بشرى را نیافریده است؟ آرى به خدا سوگند! به طور حتم خداوند متعال هزار هزار جهان و هزار هزار آدم آفریده که تو در پایان این جهان‏‌ها و آن آدمیان هستى».

الخصال ؛ج‏۲ ؛ص۶۵۲؛ مشابه این روایت را در: ، بحارالانوار ج۸، ص۳۷۶، ح ۱۸که محمدبن مسلم از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت کرده است،

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۶
بهنام جدی بالابیگلو

سلام بر تو ای مسافر عظیم ترین کوچ هستی که بر هولناکترین جاده ها وارد شده ای

سلام بر تو ای بهانه افرینش هستی ای تفسیر ایه فتبارک الله

تو گلی هستی که بعد از هشت سال انتظار از حرم امام هشتم بدست ما رسیده ای

تولدت مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۷
بهنام جدی بالابیگلو
روایت شده است از امام علی(ع) که

آن جناب به دنبال گروهی از خوارج بود تا این که به محلی که امروز معروف به ساباط است رسید.

از جمله کسانی که در آن گروه (خوارج) بودند، یکی عبدالله بن وهب و دیگری عمر بن جرموزه بود.
پس هنگامی که به موضع معروف با ساباط توران رسیدند، مردی از شیعیان علی(ع) نزد آن حضرت آمد و گفت:

یا امیرالمؤمنین، من شیعه و محب تو هستم. برادری داشتم که او را دوست می‏داشتم؛ اما عمر او را در لشکر سعد بن ابی وقاص به سوی جنگ با اهل مداین فرستاد که آن جا کشته شد و از زمان کشته شدنش تا به حال سال‏های زیادی گذشته است.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود:

اکنون چه می‏خواهی؟

گفت:

می‏خواهم او را برای من زنده کنی.

علی(ع) فرمود:

زنده بودنش برای تو فایده‏ای ندارد.

گفت:

یا امیرالمؤمنین، ناچار باید این کار بشود.

حضرت فرمود:
اکنون که غیر از این را نمی‏پذیری، پس قبر و محل کشته شدنش را به من نشان بده، آن مرد قبر برادرش را به آن جناب نشان داد،

حضرت در حالی که سوار استر شهبا بود، با ته نیزه‏اش بر قبر زد.

مردی گندمگون و بلند قد از قبر خارج شد که به زبان عجمی سخن می‏گفت،

امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود:

چرا به زبان غیر عربی سخن می‏گویی در حالی که تو مردی از عرب بودی؟
گفت:

من دشمن تو بوده ‏ام و دوستدار دشمنانت؛ پس زبان من در آتش دگرگون شد.

آن گاه مرد شیعی گفت:

یا امیرالمؤمنین، او را به همان جا که از آن آمده است بازگردان؛ زیرا ما به او احتیاج نداریم.

امیرالمؤمنین فرمود:

برگرد.

وی به درون قبر بازگشت و مدفون گردید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۴
بهنام جدی بالابیگلو
امام صادق (ع) فرمودند:

قومی از بنی مخزوم بودند که با علی(ع) (از طرف مادری) نسبت قوم و خویشی داشتند. روزی جوانی از آنها خدمت امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت:
ای دایی، یکی از نزدیکانم فوت کرده و من خیلی اندوهگین شده‏ام.

حضرت فرمود:

آیا دوست داری او را ببینی؟
گفت:
بلی.
حضرت فرمود:

ما را بر سر قبر او ببر. سپس امام (ع) خدا خواند (دعا کرد) و فرمود:

ای فلانی، به اذن خدای تعالی به پاخیز. در این هنگام میت بر بالای قبر نشست، در حالی که می‏گفت:
ونیه، ونیه، شالا

یعنی لبیک، لبیک، ای آقای ما.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
این چه زبانی است؟

آیا تو از دنیا نرفتی در حالی که یک فرد عرب (زبان) بودی؟

گفت:

بلی،

ولی من در حالی که بر ولایت فلانی و فلانی بودم از دنیا رفتم و زبانم به زبان اهل آتش مبدل گشت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۷
بهنام جدی بالابیگلو