طبقات دوزخ چیست ؟
« و إن جَهَنّمَ لِمَوعِدِهِم أجمَعین لَها سَبعَه أبواب لِکُلّ باب مِنهُم جُزءٌ مَقسُوم » ( سوره مبارکه حجر ، آیه 45 ) ؛ جهنم میعادگاه تمام گمراهان و پیروان شیطان است ، جهنم دارای هفت در است ، برای هر دسته ای ، دری است .
این هفت در به صورت هفت طبقه است که هر طبقه به عده ای از پیروان شیطان اختصاص دارد .
طبقه اول جهنم که پائین ترین طبقات است و منافقین در آن جا قرار دارند : « أنّ المُنافِقینَ فِی الدّرک الأسفَلَ مِنَ النّار وَ لَن تَجِدَ لَهُم نَصیرا » ( سوره مبارکه نساء ، آیه 145 ) ؛ منافقین در طبقه زیرین آتش هستند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت .
طبقه دوم جهنم « لظّی » است که در آن اشقیا به سر می برند : « فَأنذَرتَکُم ناراً تَلَظّی لا یَصلیها إلّا الأشقی » ( سوره مبارکه لیل ، آیه 14 ) ؛ شما را از آتشی که زبانه می کشد بیم می دهم ، در آن نیاید مگر شقی .
طبقه سوم جهنم « حطمه » نام دارد که در آن تهمت زنندگان و عیب جویان و مال اندوزان قرار دارند : « کَلّا لَیُنبَذّنَ فِی الحُطَمَه وَ ما أدریکَ مَا الحُطَمَه » ( سوره مبارکه همزه ، آیه 4 و 5 ) ؛ بزودی در آتش حطمه افکنده شود و نمی توانی دریابی که حطمه چیست ؟
طبقه چهارم جهنم « سقر » است که کافرین و منکرین و آنهایی که در دنیا نماز نمی خوانده اند و از فقرا و مساکین دستگیری نمی کردند ، در آن به سر می برند : « سَأصیلَهُ سَقَرَ وَ ما أدریکَ ما سَقَر » ( سوره مبارکه مدثر ، آیه 26 ) ؛ به زودی او را در آتش سقر افکنیم ، چه می دانی که سقر چیست ؟
طبقه پنجم جهنم « جحیم » است که جایگاه تجاوز کاران و آنهایی که زندگی دنیا را به زندگی اخروی برگزیده اند : « فَأمّا مَن طَغی وَ أثَرَ الحَیوه الدّنیا فَإنَّ الجَحیمَ هِی المَأوی » ( سوره مبارکه نازعات ، آیه 37 ) ؛ اما کسی که طغیان کند و زندگی دنیا را انتخاب نماید ، جایگاهش جحیم خواهد بود .
طبقه ششم جهنم « سعیر » است و کسانی که از اوامر پروردگار سرپیچی نموده اند از این عذاب می چشند : « وَ مَن یَزغِ مِنهُم عَن أمرِنا نَذِقهُ مِن عَذابِ السّعیر » ؛ و کسی که از فرمان ما سرپیچی کند از عذاب سعیر به وی می چشانیم .
طبقه هفتم جهنم « هاویه » است و در آن کسانی که اعمال میزان شده شان سبک باشد ، به سر می برند : « وَ أمّا مَن خَفّت مَوازینُهُ فَأُمُهُ هاویَه وَ ما أدریکَ ماهیه » ( سوره مبارکه قارعه ، آیات 9 و 10 ) ؛ و اما کسی که اعمال وزن شده اش سبک باشد جایگاه او هاویه است و نمی توانی دریابی که هاویه چیست ؟
پس از نزول آیه شریفه « وَ إن جَهَنّمَ لَمَوعِدِهُم أجمَعین لَها سِبعَه أبوابَ لِکُلّ باب مِنهُم جَزءٌ مَقسوم » ، رسول خدا (ص) حالش تغییر کرد و گریه شدیدی فرمود . اصحاب هم گریان شدند و نمی دانستند چه نازل شده و هیچ کدام از آنها نمی توانستند از آن حضرت سبب گریه را بپرسند ! جناب سلمان گفت : هیچ چاره ای ندارد مگر آنکه حضرت فاطمه زهرا (س) بیاید . سلمان به دنبال حضرت زهرا (س) رفت و عرض کرد : ای دختر رسول خدا ، پدرت اینطور شده ، بیایید و ببینید چه شده است ؟ حضرت زهرا (س) چادر سر کرد . سلمان گوید ، دیدم چادر حضرت زهرا (س) دوازده جایش وصله دارد . سلمان گریست و گفت : دختران قیصر و کسری در سندس و حریر می باشند در حالی که لباس دختر سید انبیاء چنین است و چون این مطلب به رسول خدا (ص) عرض شد ، فاطمه زهرا (س) فرمود : 5 سال است که برای من و علی نیست مگر یک پوست گوسفندی که روزها بر روی آن شتر را علف می دهیم و شب ها آن را فرش خود قرار داده و بر روی آن می خوابیم و بالش ما از لیف خرما است .
بعد از آن از پدر بزرگوارش سؤال نمود از آنچه جبرئیل امین (ع) نازل نموده بود . رسول خدا (ص) آیه را تا آخر قرائت فرمود . صدیقه طاهره (س) از شنیدن آن بر روی در افتاد و گفت : وای بر کسی که داخل جهنم شود . سلمان گفت : کاش من گوسفندی بودم و مرا می کشتند و گوشت مرا می خوردند و ذکر جهنم را نمی شنیدم و ابوذر گفت : کاش مادر مرا نزاییده بود و نام جهنم را نمی شنیدم . عمار گفت : کاش مرغی بودم و در بیابانها پرواز می کردم و بر من حساب و عقابی نبود و نام جهنم را نمی شنیدم و حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) دست بر سر گذاشت و فرمود : وای از سفر دراز و طولانی و کمی توشه برای سفر قیامت !

منبع : قصه های قیامت ، نوشته حبیب الله اکبرپور