گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمیگشت.
پرسیدند : چه میکنی؟ پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست
و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد!!!
گفت شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما آن هنگام که خداوند
می پرسد: زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه می کردی؟
پاسخ می دهم : هر آنچه از من بر می آمد!!!!!!!!!!!!
پرسیدند : چه میکنی؟ پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست
و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد!!!
گفت شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما آن هنگام که خداوند
می پرسد: زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه می کردی؟
پاسخ می دهم : هر آنچه از من بر می آمد!!!!!!!!!!!!