
منوی تصویری سایت ندای الرحیل
-----------------------
-----------------------
-----------------------
-----------------------
-----------------------
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق
یعنی: پناه می برم به خدای فلق! (فلق/1)
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود روایت کرده است: فلق چاه عمیقی است که اهل آتش از شدت حرارتش به خدا پناه می برند. و آن چاه از خدا می خواهد که حرارتش را از خود خارج سازد. پس خدای متعال به آن چاه اذن می دهد. پس وقتی آتش از آن خارج می شود. تمام جهنم را به آتش می کشاند و در این چاه صندوقی است که از آتش آن, اهل آن چاه به خدا پناه می برند و آن صندوق تابوتی است که در آن شش نفر از اولین و شش نفر از آخرین عذاب می شوند.
اما شش نفر از اولین: قابیل پسر حضرت آدم است که برادر خود را کشت. و نمرود آن کسی که حضرت ابراهیم را در آتش افکند. و فرعون که پادشاه زمان حضرت موسی بود. و سامری که گوساله ساخت. و آن کسی که مردم یهودی را به شرک بازگرداند. و آن که نصاری را مشرک نمود.
و اما شش نفر از آخرین: اولی و دومی و سومی و چهارمی (ابابکر و عمر و عثمان و معاویه) و رئیس خوارج (ذو الثدیة) و ابن ملجم-که خداوند همه آنها را لعنت کند- می باشند.
تفسیر قمی 2/429, بحارالانوار 8/296 ح46
مردى به همسر خود گفت:
برو خدمت حضرت فاطمه دختر رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و از او درباره من سؤال کن که آیا من از شیعیان آنها هستم یا نه؟
آن زن خدمت حضرت زهرا علیها السّلام آمد و پرسید.
حضرت فرمودند:
به همسرت بگو اگر به آن چه ما دستور دادیم عمل میکنی و از آنچه نهى نمودیم خوددارى میکنى تو از شیعیان ما هستی و الّا نه.
زن بازگشت و جریان را به شوهرش گفت.
مرد تا شنید گفت:
واى بر من؛ کیست که بتواند از گناه و لغزش جدا شود و در این صورت من در دوزخ جاوید و همیشگى هستم؛ زیرا با این بیان که حضرت فرموده من شیعه آنها نیستم و هر کس شیعه اهل بیت نباشد؛برای همیشه در آتش دوزخ است.
زن دوباره خدمت حضرت زهرا علیها السّلام آمد و سخن شوهرش را عرض کرد.
حضرت فرمودند:
به او بگو چنین نیست، شیعیان ما بهترین مردم بهشت هستند و هر کس ما را دوست دارد و دوستدار دوستان ما و دشمن دشمنان ماست و با دل و زبان تسلیم ماست؛ اگر مخالفت دستورات ما کند از شیعیان ما نیست ولى با این وضع آنها نیز اهل بهشت هستند
امّا بعد از اینکه با ابتلاء به مصیبتهاى دنیا یا گرفتارى در عرصه قیامت و مشکلات گوناگون آن روز یا رفتن در طبقه بالاى دوزخ از گناهان پاک شود.
و وقتى پاک شد چون از دوستان ماست او را نجات میدهیم و او را به جایگاه خود در بهشت منتقل می سازیم.
بحار الأنوار,ج۶۵ ,ص۱۵۵
اشخاص زیادی برای خواستگاری خدمت نبی مکرم اسلام(ص) آمده؛ اما ایشان می فرمودند: امر ازدواج فاطمه با خداست؛ هنگامی که حضرت امیر(ع) برای خواستگاری حضرت زهرا(س) آمدند، دق الباب کرد؛ آن روز رسول الله (ص) در خانه ام سلمه بود، حضرت امیر (ع) دو زانو در مقابل رسول گرامی اسلام نشست؛ اما از بیان مطلب شرم داشت؛ ولی مطلب را گفت و جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند فرمود: ما عقد ازدواج علی و فاطمه را در آسمان خوانده ایم و شما هم در زمین این عقد را بخوان.
پس از عقد، حضرت زهرا(س) خدمت رسول اعظم(ص) فرمود: دختران افراد معمولی سکه و درهم می گیرند؛ من دختر پیامبر هستم؛ فرق میان من با آنها در چیست؟ جبرئیل نازل شد: یا رسول الله به فاطمه بفرمایید: این ظاهر مهر شماست؛ اما در اصل خمس زمین مهر شما خواهد بود.
حضرت زهرا(س) راضی نشد و فرمود: پدرجان من تقاضا دارم مهریه من شفاعت گنهکاران در روز قیامت باشد؛ جبرئیل رفت و با نامه ای برگشت؛ آن نامه را به پیامبر(ص) داد و گفت: خداوند فرمودند: مهر فاطمه شفاعت گنهکاران باشد.
حضرت فاطمه(س) در لحظات آخر عمرشان خدمت حضرت امیر(ع) فرمودند: این برگه را بگیر و در کفن من قرار بده؛ این مهریه من است که در آن شفاعت شیعیان، محبین و دوستان تو قرار داده است و با آن می خواهم فردای قیامت از گنهکاران شفاعت کنم
فتحعلی شاه خیلی به میرزای قمی اظهار ارادت و محبت می کرد.
روزی میرزای قمی به ایشان گفت: این همه به ما اظهار محبت کنی می ترسیم ما هم نسبت به تو علاقه مند شویم و خدا مرا به خاطر محبت به یک ظالم به جهنم ببرد.
فتحعلی شاه هم به شوخی گفت: خدا مرا به خاطر محبتی که به تو دارم به بهشت ببرد، تو را هر کجا می خواهد ببرد، به من ربطی ندارد.
گاهی یک حقیقت تلخ را با شوخی میتوان بیان کرد.
📘اسوه پارسیان شرح حال و نکته های اخلاقی از آیت الله میرزا علی احمدی میانجی (رحمه الله)
پیامبر(ص )فرمودند:
هر کس صادقانه از خداوند شهادت بخواهد، خداوند او را به مقام شهیدان می رساند
هر چند در بستر بمیرد.
#میزان الحکمه_ح 9788
—------—
بعثی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
بعثی ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،
ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ،
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ..
اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم ونمی دانیم یه روز همان شهید رو می آرن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده وغصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت رو بجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن
وصیتنامه شهیدمجیدمحمودی
انسان در طول زندگی برای چهار چیز تلاش میکنه
1- اسمم بلند باشد
2- لباسم قشنگ باشد
3- خانه ام زیبا باشد
4- سواریم مدل بالا باشد
ولی بعد ازمرگش:
اسمش میشه میت
لباسش میشه کفن
خانه اش میشه قبر
و سواریش میشه تابوت... !!! ؟
ای انسان چه چیزی تورا مغرور کرده؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
؟؟؟؟؟؟!!!!!!
برای آنهایی که میگویند کافی برای حشر تمامی انسانها ندارد
همه جمعیت زمین را می توان در یک مکعب ١.٠٧ کیلومتری جا داد.