ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

فتحعلی شاه خیلی به میرزای قمی اظهار ارادت و محبت می کرد. 

روزی میرزای قمی به ایشان گفت:

این همه به ما اظهار محبت کنی می ترسیم ما هم نسبت به تو علاقه مند شویم و خدا مرا به خاطر محبت به یک ظالم به جهنم ببرد.

فتحعلی شاه هم به شوخی گفت:

خدا مرا به خاطر محبتی که به تو دارم به بهشت ببرد، تو را هر کجا می خواهد ببرد، به من ربطی ندارد.

 گاهی یک حقیقت تلخ را با شوخی میتوان بیان کرد.

اسوه پارسیان شرح حال و نکته های اخلاقی از آیت الله میرزا علی احمدی میانجی (رحمه الله)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۴۵
بهنام جدی بالابیگلو

اشخاص زیادی برای خواستگاری خدمت نبی مکرم اسلام(ص) آمده؛ اما ایشان می فرمودند:

امر ازدواج فاطمه با خداست؛

هنگامی که حضرت امیر(ع) برای خواستگاری حضرت زهرا(س) آمدند، دق الباب کرد؛

آن روز رسول الله (ص) در خانه ام سلمه بود،

حضرت امیر (ع) دو زانو در مقابل رسول گرامی اسلام نشست؛

اما از بیان مطلب شرم داشت؛

ولی مطلب را گفت و جبرئیل نازل شد و گفت:

خداوند فرمود:

ما عقد ازدواج علی و فاطمه را در آسمان خوانده ایم و شما هم در زمین این عقد را بخوان.

پس از عقد، حضرت زهرا(س) خدمت رسول اعظم(ص) فرمود:

دختران افراد معمولی سکه و درهم می گیرند؛

من دختر پیامبر هستم؛

فرق میان من با آنها در چیست؟

جبرئیل نازل شد:

یا رسول الله به فاطمه بفرمایید:

این ظاهر مهر شماست؛

اما در اصل خمس زمین مهر شما خواهد بود.

حضرت زهرا(س) راضی نشد و فرمود:

پدرجان من تقاضا دارم مهریه من شفاعت گنهکاران در روز قیامت باشد؛

جبرئیل رفت و با نامه ای برگشت؛

آن نامه را به پیامبر(ص) داد و گفت:

خداوند فرمودند:

مهر فاطمه شفاعت گنهکاران باشد.

حضرت فاطمه(س) در لحظات آخر عمرشان خدمت حضرت امیر(ع) فرمودند:

این برگه را بگیر و در کفن من قرار بده؛ این مهریه من است که در آن شفاعت شیعیان، محبین و دوستان تو قرار داده است و با آن می خواهم فردای قیامت از گنهکاران شفاعت کنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۴۳
بهنام جدی بالابیگلو

🔷پیامبر اکرم (ص) :

ساعتهاى آزار این دنیا ساعت هاى آزار آخرت را نابود میکند.

📚 نهج الفصاحه حدیث 1719

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۴۰
بهنام جدی بالابیگلو

دل مردگان از مرگ هراس دارند و از کشتزاره خود بیزارند ، و زنده دلان از کشت خود سپاسگذارند و به پروردگار خود امید وار، اندیشه شب جان را نیرو و پرتو دهد و نماز شب به مینو کشاند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۹
بهنام جدی بالابیگلو

#تلنگــــــر

✍شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را جدا کرد،
زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و...
با خودش گفت:
حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن.
اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده،بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست.

داستان زندگی هم مثل همین کلم است. ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود. زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم.
🌸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۹
بهنام جدی بالابیگلو

 پیامبر اکرم :

روز قیامت #قاضى دادگـر را مى آورند وچنان حساب سختى از او کشیده میشود که آرزو میکند کاش هرگز حتّى درباره یک خرما میان دونفر داورى نکرده بود.

منتخب میزان الحکمة

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۷
بهنام جدی بالابیگلو

‌این قبرها
پر است از
جوانانی که میگفتند :
«بعدا توبه میکنیم…»

☑️براستی
من و شمامیدانیم
تا چه زمانی
زنده هستیم⁉
مرگ👻 ┄┅═✼═══┅┄

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۶
بهنام جدی بالابیگلو

✔️نور لبخند بی بی روشن کننده بهشت...

شیخ صدوق از ابن عباس نقل میکند که گفت:

اهل #بهشت هنگامی که در بهشت غرق در رحمت الهی هستند
نوری را مانند نور خورشید مشاهده میکنند
که درخشندگی و تابش خاصی دارد


بهشتیان میگویند:


خداوندا تو در کتاب خود فرموده ای..

سوره الإنسان

... لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا 

در بهشت هیچ آفتابى نمى‌بینند 

پس این چه نوری است؟؟


خداوند عز و جل #جبرئیل علیه السلام را به سوی آنها روانه میکند و به آنها میگوید:

این نوری که مشاهده کردید نور خورشید نیست

بلکه #امیرالمؤمنین و #فاطمه علیهما السلام خنده ای کردند و از نور لبخند آنها چنین تابشی و درخششی در بهشت ظاهر گردید...


📚امالی صدوق 333 ضمن ح 11 مجلس 44
بحارالانوار35/241
تاویل الآیات 2/752
ضمن حدیث 7
تفسیر البرهان 4/412 ضمن ح 6
مناقب شهر آشوب 3/329
#القطره ج1 ص 401 ح 1/252


( قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام 1✏️)

~~~~~~~~••~~~~~~••~~~~~~

✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ✨

#فضائل_اهل_بیت_علیهم_السلام

🔺🔺🔺🔺🔺

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۵
بهنام جدی بالابیگلو

شفاعت از آن کیست؟

یکی از علماء نقل می کرد: شاعری به نام «حاجب» در مسأله شفاعت گرفتار اشتباهات عوام شده و این شعر را در مورد شفاعت سرود:
☄حاجب اگر معامله حشر با علی است

من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن
شب در عالم خواب، امیر مؤمنان علی(ع) را دید که خشمگین بود و به او فرمود: «شعر خوب نگفتی».
حاجب گفت:

چگونه شعر بگویم.

امام علی(ع) فرمود: شعر خود را این گونه تصحیح کن:
حاجب اگر معامله حشر با علی است
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن


هزار و یک داستان
✏️نویسنده : محمد محمدی اشتهاردی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۲
بهنام جدی بالابیگلو

🌸🍃🌸🍃

#داستان_پندآموز

لقماﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ
ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰ تا ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﻧﯽ!

ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻏﻼﻡ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ!

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ؛
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
ﻭﻟﯽ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩ!

ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ بی خبر
ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻧﻤﺎﺯﮔزاران ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯼ!

ﺑﺮﺧﯿﺰ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ هستی، ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺳﺠﻮﺩ ﻭ ﺗﺴﺒﯿﺢﺍﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!


ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻧﯿﺴﺖ!


ﺧﺪﺍ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ!

ﺭﻭﺯ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﺪﻡ را ﺑﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﮑﺎﺭﺩ.


ﻭ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﻣﺸﺘﯽ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺷﯿﺪ!

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺟﺰ ﻋﻠﻒ ﻧﯿﺴﺖ
ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪ!

ﻟﻘﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ:

ﺍﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺖ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﻤﻞ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ!

ﻟﺬﺍ ﻣﻦ ﮔﻨﺪﻡ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﭙﺎﺷﯿﺪﻡ،
ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ!!!!

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﯽ ﻧﯿﺖ ﻭ ﺩﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ!
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﺩ!


#بهشت_رابه_بهادهند_نه_بهانه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۷ ، ۰۰:۳۱
بهنام جدی بالابیگلو