ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۵۶ ب.ظ

شما در اینجا ماندنى هستید!

اى خداى ارحم الراحمین،

 به من رحم کن هنگامى که از میان شعله‏هاى سوزناک جهنم فریادى برخیزد که:

 جواد بن شفیع کجاست؟!

 همان کسى که با آرزوهاى طولانى خود و امروز و فردا نمودن وقت گذرانى کرد و با پرداختن به کارهاى زشت عمرش را ضایع نمود؛

 پس از این نداى هولناک‏مأموران ویژه جهنم با عمودهاى آهنین با سرعت تمام به سراغ من مى‏آیند و مرا کشان کشان به سوى عذاب سخت و شدید مى‏برند و به قعر جهنم سرنگونم مى‏کنند در حالى که مى‏گویند:

 بچش که (تو به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودى!

 و در جایى مرا مسکن مى‏دهند که به اسارت گرفته شده، براى همیشه، در آنجا اسیر است و آتش آن شعله‏ور و نوشابه من بسیار داغ و اقامت‏گاهم جهنم است که با شعله‏هاى برفروخته مرا از جا برکند در حالى که قعر دوزخ مرا به کام خود مى‏کشد،

در چنین وضعیتى نهایت آرزوى من این است که هلاک شوم و بمیرم ولى در آنجا از مرگ خبرى نیست و امکان جدایى از آن وجود ندارد.

 پاها به پیشانى بسته شده و چهره از ظلمت گناهان، سیاه گشته؛

 در چنین حالتى از هر طرف فریاد مى‏کشیم و از هر سو، صیحه مى‏زنیم که:

 اى مالک! وعده‏هاى عذاب در مورد ما محقق شد؛

 اى مالک! سنگینى زنجیرهاى آهنین ما را ناتوان ساخت؛

 اى مالک! پوست‏هاى تن ما بریان گردید؛

 اى مالک! ما را از جهنم سوزان و طاقت فرسا بیرون بیاور که ما هرگز به کارهاى زشت و گناهان باز نخواهیم گشت.

جواب مى‏شنویم:

 هرگز!

 اینک وقت امان خواهى نیست و امکان خروج از آتش سوزان براى شما وجود ندارد. دور شوید و با من سخن مگویید که اگر به فرض محال شما از این آتش دوزخ خارج شوید و نجات پیدا کنید باز هم به آن گناهانى که از آن نهى شده‏اید، باز خواهید گشت!

در این هنگام است که کاملاً ناامید مى‏شویم و مى‏فهمیم که هیچ راه نجاتى برایمان وجود ندارد پس تأسف بزرگ و ندامت دردناک تمام وجود ما را در بر مى‏گیرد، پس به صورت‏هایمان در آتش فرو مى‏افتیم:

 بالاى سر ما آتش، زیر پاى ما آتش، سمت راست ما آتش، طرف چپ ما آتش،

 پس به طور کلى غرق در آتش خواهیم بود

 حتى غذاى ما آتش، نوشابه ما آتش، بستر ما آتش، جامه ما آتش، استراحتگاه ما آتش خواهد بود!!!

ما در میان پاره‏هاى سوزناک جهنم با لباس‏هایى از قطران  در زیر ضربات گرزها و سنگینى زنجیرها باقى مانده‏ایم و در تنگناهاى جهنم همچنان فرو مى‏رویم و در درکات آن خرد مى‏شویم که در آن درکات به جوش آمده‏ایم مانند به جوش آمدن غذا در میان دیگ‏ها!


و در این هنگام فریاد واویلاى ما بلند مى‏شود و عمودهاى آهنین بر سر و صورت ما فرود آمده پیشانى‏ها در اثر آن ضربات شکافته مى‏شود و آب بدبوى متعفن از دهان‏هاى ما جارى مى‏شود و از سوز عطش جگرهاى ما پاره پاره مى‏گردد و حدقه‏هاى چشمانمان از کاسه‏شان در آمده و مثل اشک به صورت‏مان فرو مى‏ریزد و از اعضایمان گوشت جدا شده و ساقط مى‏شود و از طرف آن پوست‏ها و موى‏هاى کنده مى‏شود و هرگاه پوست‏هایمان بریان شد و از هم گسسته گشت، آنگاه عوض آنها پوست‏هاى تازه قرار مى‏دهند، در این هنگام استخوان‏ها در اثر شدت آتش از گوشت‏هاى بدن کاملاً عریان مى‏شود و هیچ چیز از آنها در استخوان‏ها باقى نمى‏ماند جز جان‏ها که به رگ‏ها وابسته‏اند و با پاره شدن این رگ‏ها، مرگ قطعى مى‏شود ولى مرگ به سراغمان نمى‏آید لذا از درگاه احدیت‏درخواست مرگ مى‏کنیم و آرزویمان این مى‏شود که هرچه زودتر بمیریم

و در این حال مى‏گوییم:

 اى مالک دوزخ! (اى کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا از این عذاب دردناک طاقت فرسا آسوده شویم)

! مى‏گوید: شما در اینجا ماندنى هستید! .

 

رساله لقاء الله 

 




نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

شما در اینجا ماندنى هستید!

سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۵۶ ب.ظ
اى خداى ارحم الراحمین،

 به من رحم کن هنگامى که از میان شعله‏هاى سوزناک جهنم فریادى برخیزد که:

 جواد بن شفیع کجاست؟!

 همان کسى که با آرزوهاى طولانى خود و امروز و فردا نمودن وقت گذرانى کرد و با پرداختن به کارهاى زشت عمرش را ضایع نمود؛

 پس از این نداى هولناک‏مأموران ویژه جهنم با عمودهاى آهنین با سرعت تمام به سراغ من مى‏آیند و مرا کشان کشان به سوى عذاب سخت و شدید مى‏برند و به قعر جهنم سرنگونم مى‏کنند در حالى که مى‏گویند:

 بچش که (تو به پندار خود) بسیار قدرتمند و محترم بودى!

 و در جایى مرا مسکن مى‏دهند که به اسارت گرفته شده، براى همیشه، در آنجا اسیر است و آتش آن شعله‏ور و نوشابه من بسیار داغ و اقامت‏گاهم جهنم است که با شعله‏هاى برفروخته مرا از جا برکند در حالى که قعر دوزخ مرا به کام خود مى‏کشد،

در چنین وضعیتى نهایت آرزوى من این است که هلاک شوم و بمیرم ولى در آنجا از مرگ خبرى نیست و امکان جدایى از آن وجود ندارد.

 پاها به پیشانى بسته شده و چهره از ظلمت گناهان، سیاه گشته؛

 در چنین حالتى از هر طرف فریاد مى‏کشیم و از هر سو، صیحه مى‏زنیم که:

 اى مالک! وعده‏هاى عذاب در مورد ما محقق شد؛

 اى مالک! سنگینى زنجیرهاى آهنین ما را ناتوان ساخت؛

 اى مالک! پوست‏هاى تن ما بریان گردید؛

 اى مالک! ما را از جهنم سوزان و طاقت فرسا بیرون بیاور که ما هرگز به کارهاى زشت و گناهان باز نخواهیم گشت.

جواب مى‏شنویم:

 هرگز!

 اینک وقت امان خواهى نیست و امکان خروج از آتش سوزان براى شما وجود ندارد. دور شوید و با من سخن مگویید که اگر به فرض محال شما از این آتش دوزخ خارج شوید و نجات پیدا کنید باز هم به آن گناهانى که از آن نهى شده‏اید، باز خواهید گشت!

در این هنگام است که کاملاً ناامید مى‏شویم و مى‏فهمیم که هیچ راه نجاتى برایمان وجود ندارد پس تأسف بزرگ و ندامت دردناک تمام وجود ما را در بر مى‏گیرد، پس به صورت‏هایمان در آتش فرو مى‏افتیم:

 بالاى سر ما آتش، زیر پاى ما آتش، سمت راست ما آتش، طرف چپ ما آتش،

 پس به طور کلى غرق در آتش خواهیم بود

 حتى غذاى ما آتش، نوشابه ما آتش، بستر ما آتش، جامه ما آتش، استراحتگاه ما آتش خواهد بود!!!

ما در میان پاره‏هاى سوزناک جهنم با لباس‏هایى از قطران  در زیر ضربات گرزها و سنگینى زنجیرها باقى مانده‏ایم و در تنگناهاى جهنم همچنان فرو مى‏رویم و در درکات آن خرد مى‏شویم که در آن درکات به جوش آمده‏ایم مانند به جوش آمدن غذا در میان دیگ‏ها!


و در این هنگام فریاد واویلاى ما بلند مى‏شود و عمودهاى آهنین بر سر و صورت ما فرود آمده پیشانى‏ها در اثر آن ضربات شکافته مى‏شود و آب بدبوى متعفن از دهان‏هاى ما جارى مى‏شود و از سوز عطش جگرهاى ما پاره پاره مى‏گردد و حدقه‏هاى چشمانمان از کاسه‏شان در آمده و مثل اشک به صورت‏مان فرو مى‏ریزد و از اعضایمان گوشت جدا شده و ساقط مى‏شود و از طرف آن پوست‏ها و موى‏هاى کنده مى‏شود و هرگاه پوست‏هایمان بریان شد و از هم گسسته گشت، آنگاه عوض آنها پوست‏هاى تازه قرار مى‏دهند، در این هنگام استخوان‏ها در اثر شدت آتش از گوشت‏هاى بدن کاملاً عریان مى‏شود و هیچ چیز از آنها در استخوان‏ها باقى نمى‏ماند جز جان‏ها که به رگ‏ها وابسته‏اند و با پاره شدن این رگ‏ها، مرگ قطعى مى‏شود ولى مرگ به سراغمان نمى‏آید لذا از درگاه احدیت‏درخواست مرگ مى‏کنیم و آرزویمان این مى‏شود که هرچه زودتر بمیریم

و در این حال مى‏گوییم:

 اى مالک دوزخ! (اى کاش) پروردگارت ما را بمیراند (تا از این عذاب دردناک طاقت فرسا آسوده شویم)

! مى‏گوید: شما در اینجا ماندنى هستید! .

 

رساله لقاء الله 

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۱۷
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">