ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۱، ۱۰:۲۳ ق.ظ

توهمی به نام نیروانا

عقیده به تناسخ، از سرزمین هند و ادیان باستانی آنجا از قبیل ودائی-برهمنی-جینی-هندو ریشه گرفته، و در آئین بودا به حد نهایی کمال خود رسیده و کم کم وارد فلسفه و مسائل علمی ادیان دیگر شده است.

طبق آئین بودا، تا زمانیکه بشر از چنگال وجود خلاصی نیافته و به نیروانا نپیوسته، بایستی رنج این تحویل و تحول و این سیر تناسخی را در ابدان و کالبد انسانی دیگر و یا حیوان و یا نبات ویا جمادی،تحمل کنند و این بلای عمومی سر هر فرد آرزو و امیال نکشته و ریاضت نکشیده ای خواهد آمد، همچنانکه شخص بودا طبق اقرار خود او:

روزی خرگوش و روز هم گاو بوده و بلاخره بمقام بودائی(خردمندی) رسیده و آخرکار هم در اثر ریاضت و معرفت، به نیروانا پیوسته و در عدمستان آرمیده و خاموش شده است!

گزنوفان در مورد فیثاغورث می گوید: که او هنگام عبور ، دید سگی را می زنند، فریاد زد، صبر کنید و او را نزنید، زیرا او یکی از دوستان قدیمی من است و من او را از صدایش شناختم!!

کلمۀ نیروانا در لغت سانسکریت بمعنای خاموش شده است. در اینکه آیا نیروانا آرامشی است که بر اثر ترک علایق دست می دهد و در حقیقت یک امر وجودی است و یا اینکه عدم محض ونیستی مطلق است، میان دانشمندان مورد اختلاف است.

برخی از هندشناسان و مستشرقین مانند: جیمس دالویس و ریس داوید و الدنبرگ چون دیدند:غیر معقول است که عدم ونیستی مطلق، نهایت سیر کمالی انسان و مایۀ سعادت او باشد، از این جهت این کلمه را به ابدیت جاودانی تعبیر و تفسیر نموده اند!

گرچه این تفسیر فی حد نفسه تفسیر بدی نیست ولی با گفتار خود بودا که نیروانا را پایان وجود می داند، سازگاری ندارد.

بودا ضمن خطاب به شاگردان خودچنین می گوید:

ای شاگردان من! من جایگاهی را سراغ دارم که در آنجا نه خاک است و نه آب، نه نور و نه هوا، نه مکان نا متناهی و نه عقل نامتناهی، نه این جهان است و نه آن جهان، آنجائیکه من وصفش می کنم عبارت است از پایان وجود!!

به هر جهت، آئین بودا با آنکه به نیروانا اهمیت فراوان می دهد ولی جای تأسف است که ماهیت و حقیقت و مفهوم دقیق آنرا روشن نمی سازد؛ گاهی از آن به پایان وجود، و گاهی به جزیرۀ منفرد و گاهی به اقلیم آسایش...یاد میکند.

بودا می گوید:

آنجا که هیچ چیز وجود ندارد، آنجا هیچ دلبستگی نیست، جزیرۀ منفردی وجود دارد که آن را نیروانا می نامیم. آنجا پایان رنج پیری و مرگ است، مردمی سرسخت و پابرجا که همواره با دلیری مشغول مبارزه و در عالم اندیشه و تفکر فرو رفته اند، به نیروانا واصل می شوند...

آنکس که وجودش با نیکی آمیخته است، راهبی که به آئین بودا علاقمند است بسوی اقلیم آسایش، آنجا که جهان ناپایدار پایان میابد و به آرامش می پیوندد!

هنگامی که از یکی از بزرگان بودائی به نام ساری پتا توضیحی می خواهند که چگونه می توان از سعادت"نیروانا" صحبت نمود، در صورتی که در آن مقام، حس و درکی برای آدمی وجود ندارد؟ پاسخ می دهد که:

اساسا" در فقدان همه گونه احساس و ادراک است که نیروانا دست می دهد!!

حال چگونه با فقدان همه گونه ادراکات، نیروانا برای انسان حاصل می شود؟ مطلبی است کاملا گنگ و غیر مفهوم. ولی به نظر خود بودا، هیچ ضرورت ندارد که در چگونگی نیروانا و ماهیت آن تعمق کنیم، زیرا به نظر او نه این تحقیق ضروری است و نه ممکن!

آنچه که برای بودا دانستنش ضرورت دارد این است که: بلاخره روزی فرا خواهد رسید که تمام دنیا و مافیها به نیروانا واصل گردندآنجاست که این جهان ناپایدار پایان می پذیرد و این نابسامانی ها، سامان می یابد!!!...

در توهمات بودا، خبری از بهشت و جهنم، پاداش و جزا و حساب وکتاب اخروی نیست و تنها نتیجۀ کارهای پست گرفتاری در سیر تناسخی، وتنها پاداش کارهای نیک پیوستن به دیار نیستی(نیروانا)می باشد.

افراد نیکوکار و وارسته که از علایق دنیوی دل کنده اند، بمحض اینکه مردند به عدمستان و جهان نیستی که پایان سیر مخلوقات است می پیوندند!!!



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

توهمی به نام نیروانا

جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۱، ۱۰:۲۳ ق.ظ

عقیده به تناسخ، از سرزمین هند و ادیان باستانی آنجا از قبیل ودائی-برهمنی-جینی-هندو ریشه گرفته، و در آئین بودا به حد نهایی کمال خود رسیده و کم کم وارد فلسفه و مسائل علمی ادیان دیگر شده است.

طبق آئین بودا، تا زمانیکه بشر از چنگال وجود خلاصی نیافته و به نیروانا نپیوسته، بایستی رنج این تحویل و تحول و این سیر تناسخی را در ابدان و کالبد انسانی دیگر و یا حیوان و یا نبات ویا جمادی،تحمل کنند و این بلای عمومی سر هر فرد آرزو و امیال نکشته و ریاضت نکشیده ای خواهد آمد، همچنانکه شخص بودا طبق اقرار خود او:

روزی خرگوش و روز هم گاو بوده و بلاخره بمقام بودائی(خردمندی) رسیده و آخرکار هم در اثر ریاضت و معرفت، به نیروانا پیوسته و در عدمستان آرمیده و خاموش شده است!

گزنوفان در مورد فیثاغورث می گوید: که او هنگام عبور ، دید سگی را می زنند، فریاد زد، صبر کنید و او را نزنید، زیرا او یکی از دوستان قدیمی من است و من او را از صدایش شناختم!!

کلمۀ نیروانا در لغت سانسکریت بمعنای خاموش شده است. در اینکه آیا نیروانا آرامشی است که بر اثر ترک علایق دست می دهد و در حقیقت یک امر وجودی است و یا اینکه عدم محض ونیستی مطلق است، میان دانشمندان مورد اختلاف است.

برخی از هندشناسان و مستشرقین مانند: جیمس دالویس و ریس داوید و الدنبرگ چون دیدند:غیر معقول است که عدم ونیستی مطلق، نهایت سیر کمالی انسان و مایۀ سعادت او باشد، از این جهت این کلمه را به ابدیت جاودانی تعبیر و تفسیر نموده اند!

گرچه این تفسیر فی حد نفسه تفسیر بدی نیست ولی با گفتار خود بودا که نیروانا را پایان وجود می داند، سازگاری ندارد.

بودا ضمن خطاب به شاگردان خودچنین می گوید:

ای شاگردان من! من جایگاهی را سراغ دارم که در آنجا نه خاک است و نه آب، نه نور و نه هوا، نه مکان نا متناهی و نه عقل نامتناهی، نه این جهان است و نه آن جهان، آنجائیکه من وصفش می کنم عبارت است از پایان وجود!!

به هر جهت، آئین بودا با آنکه به نیروانا اهمیت فراوان می دهد ولی جای تأسف است که ماهیت و حقیقت و مفهوم دقیق آنرا روشن نمی سازد؛ گاهی از آن به پایان وجود، و گاهی به جزیرۀ منفرد و گاهی به اقلیم آسایش...یاد میکند.

بودا می گوید:

آنجا که هیچ چیز وجود ندارد، آنجا هیچ دلبستگی نیست، جزیرۀ منفردی وجود دارد که آن را نیروانا می نامیم. آنجا پایان رنج پیری و مرگ است، مردمی سرسخت و پابرجا که همواره با دلیری مشغول مبارزه و در عالم اندیشه و تفکر فرو رفته اند، به نیروانا واصل می شوند...

آنکس که وجودش با نیکی آمیخته است، راهبی که به آئین بودا علاقمند است بسوی اقلیم آسایش، آنجا که جهان ناپایدار پایان میابد و به آرامش می پیوندد!

هنگامی که از یکی از بزرگان بودائی به نام ساری پتا توضیحی می خواهند که چگونه می توان از سعادت"نیروانا" صحبت نمود، در صورتی که در آن مقام، حس و درکی برای آدمی وجود ندارد؟ پاسخ می دهد که:

اساسا" در فقدان همه گونه احساس و ادراک است که نیروانا دست می دهد!!

حال چگونه با فقدان همه گونه ادراکات، نیروانا برای انسان حاصل می شود؟ مطلبی است کاملا گنگ و غیر مفهوم. ولی به نظر خود بودا، هیچ ضرورت ندارد که در چگونگی نیروانا و ماهیت آن تعمق کنیم، زیرا به نظر او نه این تحقیق ضروری است و نه ممکن!

آنچه که برای بودا دانستنش ضرورت دارد این است که: بلاخره روزی فرا خواهد رسید که تمام دنیا و مافیها به نیروانا واصل گردندآنجاست که این جهان ناپایدار پایان می پذیرد و این نابسامانی ها، سامان می یابد!!!...

در توهمات بودا، خبری از بهشت و جهنم، پاداش و جزا و حساب وکتاب اخروی نیست و تنها نتیجۀ کارهای پست گرفتاری در سیر تناسخی، وتنها پاداش کارهای نیک پیوستن به دیار نیستی(نیروانا)می باشد.

افراد نیکوکار و وارسته که از علایق دنیوی دل کنده اند، بمحض اینکه مردند به عدمستان و جهان نیستی که پایان سیر مخلوقات است می پیوندند!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۰۹
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۱)

۰۹ تیر ۹۱ ، ۱۳:۰۱ བཙུན་པ་
نیروانا هدف ممتاز آیین بودا و مرحله پایانی سلوک آیین بودا در راه رسیدن به اشراق کامل و آگاهی و آرامش مطلق است. نیروانا حالتی است که در آن آدمی از جهل رنج، شهوات، خشم، خواهش و تمنا و وابستگی‌ها کاملاً تهی شده و به فرزانگی کامل دست یافته‌است.

نیروانا آخرین مرحلهٔ طریقت بودا و مقصد سلوک بودایی یست.نیروانا یعنی آزادی از سلسلهٔ علل رنج‌ها و پیدایش‌ها و فرو نشاندن مطلق عطش تمایلات. نیروانا یعنی زوال مطلق جهل و روشنی مطلق روح، نیروانا ساحل ممتاز و کمال ایده آلی است که بر اثر انجام سلوک و طریق هشت گانه بودایی تحقق می‌پذیرد.

جان بودا در لحظه‌ای توصیف ناپذیر روشن می‌شود و این روشنی چنان است که مرزهای هستی را در جان نابود می‌کند چنانکه جهان و کائنات در یک آن یکی می‌شوند و ظلمت و جهل که بر خزانه عالم نقش بسته شکسته شده پرده از مخزن اسرار بر می‌افتد آنگاه از بودا چیزی نمی‌ماند جز دانستگی، فرزانگی، آگاهی، آزادی و نابودی مطلق تشنگی و نادانی و رهایی از چرخهٔ بازپیدایی، یگانگی مطلق با هستی، برگذشتن از همه ناپایداری‌ها و رسیدن به رهایی و آرامش ابدی در این جهان ودر این زندگی.

این سخن را به بودا پس از رسیدن به نیروانا منسوب می‌دانند :«...روح من از جهل و خطا و آز و میل، نجات یافت و در این موجود نجات یافته معرفت به راه نجات پیدا شد، لزوم زندگی دوباره از بین رفت، حالت قدسی در رسید وظیفه به انجام آمد و من دانستم دیگر به این جهان باز نمی‌گردم.»

بودا می‌گفته‌است : این است ای رهروان حقیقت شریف فرونشاندن رنج یعنی خاموشی میل و عطش بواسطهٔ نابودی کامل تمایلات، و این خاموشی ای رهروان مانند چراغیست که با روغن می‌سوزد اما دیگر بدان سوخت ندهند و از فتیله آن نگه داری نکنند به علت تمام شدن سوخت شعلهٔ آن ای رهروان فرو نشیند و آن چراغ خاموش گردد.

བདེ་བར་གཤེགས་པའི་གནས་ནི་རྒྱ་གར་གྱི་ཆོས་ཀྱི་གཙོ་བོ་དེ་ཡིན།

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">