|
|
|
|
|
در روایات در موارد بسیاری به بیان تحولات و اتفاقات آینده پرداخته شده است. یکی از مواردی که در روایات به بیان وقایع آینده در رابطه با آن پرداخته شده است مسأله ی نشانه های قیامت یا همان اشراط الساعة است که مجموعه ای وسیع را در بر می گیرد. یکی از مسایلی که در بسیاری تفاسیر به عنوان نشانه قیامت مطرح شده طلوع خورشید از مغرب می باشد البته این نشانه جزء نشانه هایی نیست که قرآن تصریح به تحقق آن ها کرده باشد اما در قرآن آیاتی است که بر این مطلب تطبیق شده است به عنوان مثال بیشتر مفسران نشانه مورد اشاره در آیه: " یوم یأتى بعض ءایـات ربک؛ روزی که بعضی از نشانه های پروردگارت آشکار شود." سوره ی انعام/آیه ی 158، را با توجه به روایاتى که در ذیل آن مطرح شده است، طلوع خورشید از مغرب دانسته اند. برخى جمع شدن خورشید و ماه در آیه ی " و جمع الشمس والقمر؛ و (روزی که) خورشید و ماه در یک جا جمع شود." سوره ی قیامت/ آیه ی 75، را نیز ناظر به این پدیده دانسته اند. البته روایاتی نیز از پیامبر اکرم دال بر تحقق این نشانه وارد شده به عنوان مثال به این حدیث توجه کنید: «صدوق رحمة الله علیه در کتاب «خصال» از حذیفه ابن اسید روایت کرده است که او گفت: ما جماعتی بودیم که از شرائط و علامات قیام قیامت بحث و مذاکره می کردیم. رسول خدا صلی اله علیه و آله و سلم که در غرفه ای نزدیک به ما بود، بر ما اشراف نموده و از بحث ما مطلع شد و سپس فرمود: «لا تقوم الساعة حتی تکون عشر ءایات: الدجال، و الدخان، و طلوع الشمس من مغربها ... ساعت قیامت فرا نمی رسد مگر آنکه ده نشانه از نشانه های الهی به ظاهر شود: دجال، و پیدایش دودی در آسمان، و طلوع خورشید از مغرب ... اما چیزی که تقریبا مسلم است این است که این نشانه از نشانه های پایان جهان و نزدیکی قیامت است نه از نشانه های وقوع قیامت که در پایان نظام هستی به وقوع می پیوندد. نکته دیگر این است که مسأله ی طلوع خورشید از مغرب در بسیاری از روایات به عنوان نشانه ظهور حضرت مهدی (عج) دانسته شده و این به معنای تنافی این روایات نیست زیرا ظهور حضرت در آخر الزمان به وقوع می پیوندد و در بعضی روایات خود به عنوان نشانه های نزدیکی قیامت مطرح شده است و در واقع نشانه ظهور و قیامت در این موارد یک مصداق است که به واسطه نزدیکی زمان قیامت به ظهور حضرت به عنوان نشانه هر دو ذکر شده است. و در همین مقاله ما به تفصیل به بیان این موضوع خواهیم پرداخت. از بعضی روایات نیز این گونه بر می آید که تعبیر به طلوع خورشید از مغرب کنایه از خود ظهور حضرت است که در این صورت ظهور حضرت خود است که به عنوان یکی از نشانه های قیامت شمرده شده ( همان گونه که در بالا اشاره شد و مؤیداتی هم از روایات دارد). به عنوان مثال مرحوم مجلسى مى گوید: آنگاه که امیر مؤمنان على(ع) علایم ظهور را براى اصحاب خویش چون: «اصبغ بن نباته» و «صعصعة بن صوحان» بیان مى فرمود یکی از نشانه چنین گفت: طلوع آفتاب از مغرب «نزال بن سبرة» که یکی از افراد حاضر در آن جمع بود از «صعصعة » پرسید مراد امیرالمؤمنین (ع) از این کلام (طلوع خورشید از مغرب) چیست؟ «صعصعة» گفت: ای ابن سبره کسى که عیسى بن مریم (ع) پشت سر او نماز مى گزارد، امام دوازدهم از طبقه نهم از اولاد حسین بن على (ع) است و او است آن آفتابى که از مغرب طلوع و در میان رکن و مقام ظاهر مى شود و روى زمین را از کفر و فسق و اعتقادات باطل پاک مى گرداند. از کلام صعصعة کاملا معلوم است که از کلام حضرت مبنی بر طلوع خورشید از مغرب ظهور قائم آل محمد را برداشت کرده است. البته ممکن است کسی در دلالت این حدیث در این مطلب تشکیک و یا اشکالی کند که این مختصر گنجایش بحث بیش از این را ندارد. هر چند نکته ای وجود دارد که این احتمال را تضعیف می کند و آن این که در بعضی روایات اشراط الساعة مسأله طلوع و ظهور هر دو به عنوان نشانه قیامت مطرح می شود "عامر بن واثلة عن أمیر المؤمنین (ع) قال قال رسول الله ص عشر قبل الساعة لا بد منها السفیانی و الدجال و الدخان و الدابة و خروج القائم و طلوع الشمس من مغربها و ...؛عامر بن واثل از امیر المؤمنین (ع) نقل می کند که پیغمبر (ص) فرمود:ده چیز قبل از قیامت باید واقع شود سفیانی و دجال و دابة الأرض (موجودی که طبق بیان قرآن قبل از قیامت از زمین خارج می شود و به دابة الأرض مشهور است) خروج قائم و طلوع خورشید از مغرب و..." در صورتی که طلوع خورشید از مغرب به عنوان یک حقیقت واقعی که در آینده اتفاق می افتد (و نه به عنوان کنایه از ظهور حضرت یا یک واقعه دیگر) پذیرفته شود سؤالی مطرح می شود و آن اینکه آیا این یک مطلب محال و غیر ممکن نیست؟ در پاسخ باید گفت: در گذشته طلوع خورشید از مغرب از نگاه دانشمندان هیئت و نجوم، امرى محال تلقى مى شد; ولى مفسران گفته اند: چنین رویدادى محال عادى است، اما عقلا محال نیست، از این رو مى تواند متعلق قدرت الهى قرار گیرد. امروزه نظرات علمى تبدیل حرکت زمین به حرکتى مخالف حرکت کنونى یا عوض شدن جاى قطب شمال و قطب جنوب را ممکن مى داند، خواه به صورت تدریجى باشد، چنان که بررسیهاى فلکى نشان مى دهد، یا به صورت ناگهانى که وقوع حادثه اى جوى موجب آن گردد. البته باز تأکید می شود همه این مباحث در صورتى است که تعبیر طلوع خورشید از مغرب رمز و اشاره به سرى از اسرار حقایق نباشد. درباره مدت این طلوع اختلاف است، برخى آن را سه شبانه روز دانسته اند. آلوسى معتقد است طبق عقیده مشهور، خورشید تنها یک روز از مغرب طلوع مى کند.برخى گفته اند: با این رخداد، بساط تکلیف برچیده شده، زمان توبه پایان مى پذیرد و برای ادعای خود به این آیه استناد می کنند: " یوم یأتى بعض ءایـت ربک لا ینفع نفسـا ایمـانها لم تکن ءامنت من قبل او کسبت فى ایمـنها خیرا؛ روزی که بعضی از نشانه های الهی بیاید در آن روز دیگر ایمان کسی که تا قبل از آن ایمان نیاورده یا به سبب ایمان خود خیری کسب نکرده باشد نفعی برای او در بر نخواهد داشت." سوره ی انعام، آیه ی 158، در برخى منابع به نقل از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) آمده است: پس از این رخداد مردم 120 سال به زندگى خود ادامه مى دهند.
پژوهشی پیرامون احادیث ظهور و اشراط الساعة در روایات موارد بسیار و عدیده ای به عنوان نشانه های قیامت مطرح شده است که شمارش و نگارش آن خود کاری دشوار به نظر می رسد و نیاز به تحقیق گسترد در منابع روایی دارد چرا که در بسیاری از موارد معصوم (علیه السلام) در مقام بیان همه نشانه ها نبوده و گاهی به ذکر چند نشانه اکتفاء کرده است به علاوه در مواردی نیز درصدد بیان نشانه هایی از یک سنخ بوده و مثلا صرفا به خصوصیات فرهنگی جوامع آخر الزمان پرداخته و به اصطلاح در مقام بیان مثلا نشانه های جوی و طبیعی نزدیکی قیامت نبوده است. اکنون که به مناسبت به مسأله ی ظهور اشاره شد و بیان شد که این نشانه به عنوان نشانه ی ظهور نیز مطرح شده به نظر می رسد توضیحاتی در این رابطه لازم باشد در این رابطه باید گفت که اساسا بسیاری از نشانه هایی که در روایات اشراط الساعة به عنوان نشانه های قیامت ذکر شده عینا در روایات ظهور به عنوان نشانه های ظهور حضرت مهدی مطرح شده که این سؤال را به وجود می آورد که آیا این روایات با هم تنافی ندارد و بالاخره این نشانه ها و وقایع علامت نزدیکی کدام اند؟ و آیا اساسا این ها یک نشانه اند یا برای هر کدام جداگانه به وقوع می پیوندد؟ و آیا گر یکی هستند چگونه در روایات به عنوان نشانه نزدیکی دو رویداد معرفی شده اند و آیا این دوگانگی شائبه تحریف در روایات به وجود نمی آورد؟ به عنوان مثال از در روایاتی از چند نشانه به عنوان نشانه قیامت نام برده شده است: «عامر بن واثلة عن أمیر المؤمنین (ع) قال قال رسول الله ص عشر قبل الساعة لا بد منها السفیانی و الدجال و الدخان و الدابة و ... عامر بن واثله از امیر المؤمنین(ع) نقل می کند که پیامبر (ص) فرمودند ده جیز قبل قیامت باید واقع شود: سفیانی، دجال، دود، دابة الأرض (موجودی که طبق بیان قرآن قبل از قیامت از زمین خارج می شود و به دابة الأرض مشهور است) و...» این نشانه ها عینا در روایات دیگر به عنوان نشانه ظهور مطرح شده اند مثلا این روایت؛ «... آخرهم القائم الذی یقوم بعد غیبته فیقتل الدجال و یطهر الأرض من کل جور و ظلم... آخرین نفر ایشان قائم است که بعد از غیبت خود قیام می کند دجال را کشته و دنیا را از هر ظلم و جوری پاک می کند.» که حضرت ائمة را می شمردند در انتها به حضرت مهدی اشاره می کنند که با ظهور خود دجال را از بین می برند در نتیجه دجال خود یکی از وقایع زمان ظهور و از جمله نشانه های آن محسوب می شود در روایت بسیاری نیز نزول حضرت عیسی همراه و همزمان ظهور مطرح شده "من ذریتی المهدی إذا خرج نزل عیسى ابن مریم لنصرته فقدمه و صلى خلفه از فرزندان من مهدی است که هنگام خروج او عیسی بن مریم (ع) برای یاری او نازل شده و او را مقدم داشته و در پشت سر او نماز می گذارد.»، که در روایت بسیاری به عنوان نشانه قیامت مطرح است. در این رابطه باید متذکر چند نکته شد و سپس با یک جمع بندی به پرسش های مطرح شده پاسخ داد. در رابطه با نشانه های مشترک ظهور و قیامت نکته ای که بدیهی به نظر می رسد آن است که این نشانه ها که از جانب معصومین در دو حیطه مطرح شده اند به هیچ وجه بیان گر دو واقعه ی جدا از هم که یکی نشانه ظهور و دیگری نشانه قیامت است نمی باشد و این مطلب بر کسی که کوچکترین تفحص و تدبری در این زمینه در روایات داشته با باشد واضح خواهد شد و شخص محقق به سادگی به حقیقت اعتراف می کند که مثلا ظهور سفیانی یا دجال که از هردو به عنوان نشانه های قیامت نام برده شده (خصوصا دجال) ممکن نیست شخصی غیر از دجالی باشد که در روایات ظهور مطرح است و این مطلب به سادگی از لسان روایات فهمیده می شود. در روایات ظهور و و بالعکس نشانه ها و مؤیدات زیادی بر این مطلب یافت می شود که منظور از این علایم و وقایع که در آستانه قیامت و ظهور به وقوع می پیوندد دو واقعه نیست بلکه یک واقعه و نشانه است که در برخی روایات نشانه قیامت و در برخی شانه ظهور نامیده است از جمله این مؤیدات این است که در هر دو طیف روایات ظهور حضرت عیسی از نشانه ها شمرده شده در حالی که دو بار ظهور کردن ایشان معنا ندارد همچنین آمده است که دجال به دست حضرت عیسی کشته خواهد شد و با فرض این که حضرت عیسی(ع) یک بار ظهور می کنند پس دجالی نیز که به دست ایشان نابود می شود باید یک چیز باشد.
آخرالزمان نکته دیگری که تذکر آن مهم به نظر می رسد این است که ما در روایات با عنوانی به نام اخر الزمان مواجه هستیم. در روایات به موارد بسیاری برخورد می کنیم که به برهه ای از تاریخ این عنوان اطلاق می شود و آن گونه که از روایات و متون دینی بدست می آید این تعبیر اختصاص به معصومین (علیهم اسلام) نداشته است بلکه در میان امم پیشین و انبیاء سابق نیز مطرح بوده است به گونه ای که از پیامبر اکرم (صای الله علیه و آله) نیز به پیغمبر آخر الزمان یا پیغمبر امت آخر الزمان تعبیر می شده است. به طور خلاصه می توان گفت که به دوره ای که از زمان پیامبر و بعثت ایشان آغاز شده و با ظهور قائم آل محمد (عج) و وقوع قیامت به پایان می رسد دوره آخر الزمان اطلاق می شود و ما در روایات با تعبیر «یأتی زمان علی أمتی... یعنی زمانی بر امت من خواهد آمد...» و یا «سیأتی زمان... یعنی به زودی زمانی می آید که ...» بسیار مواجه می شویم که در غالب آن ها به توضیح اوضاع اسفناک فرهنگی سیاسی دینی و... جوامع اسلامی را به تصویر می کشد. در این دوره با گذشت زمان خصوصیاتی که توسط معصومین برای مردم این دوره بیان شده است تحقق یافته و شدت و شیوع بیشتری می یابد در این دوره وقایعی به وقوع می پیوندد که در روایات به عنوان نشانه و علامت نزدیکی برخی وقایع مهم تر و سرنوشت ساز در زندگی بشریت مطرح شده و از مهمترین مسائل پیش روی بشریت یکی وقوع قیامت است که تحقق آن در قرآن وعده داده شده و اتفاقا نزدیک شمرده شده است و برای بشریت در تمام دورانش به عنوان یک سؤال و عنصر تأثیر گذار و کلیدی مطرح بوده و دیگری مسأله ی ظهور منجی و مصلح جهانی است که در تمام ادیان آسمانی و بسیاری از ادیان غیر توحیدی به عنوان یک اصل مسلم وعده داده شده مطرح و تقریبا به اندازه وقوع قیامت مهم بوده و نقشی کلیدی داشته است هر چند در شیعه (و چه بسا مسلمانان البته با یک سری اختلافات) این مسأله تحت عنوان ظهور حضرت مهدی مطرح شده و بیانات ائمه هم ناظر به ظهور قائم آل محمد(عج) بوده است ولی این به عنوان عمومی نبودن مسأله ی ظهور و انتظار نیست و از اهمیت آن در میان جامعه بشری نمی کاهد. نکته پایانی این که در برخی روایات از خود ظهور نیز به عنوان نشانه قیامت نام برده شده است که توجه به این مطلب خود می تواند در پاسخ به این پرسش مفید باشد. در جواب این سؤالات باید گفت حقیقت این است که با این که این روایات از یک سری وقایع مشترک سخن می گویند و به عبارت دیگر یک سری علایم در دو طیف روایات هم نشانه قیامت و هم نشانه ظهور دانسته شده اما با وجود این مطلب بین روایات ظهور و اشراط الساعة تنافی وجود ندارد چرا که همان گونه که گفته شد این روایات به بررسی تحولات و اتفاقات برهه ای از تاریخ پرداخته اند که همان آخر الزمان است و در ادیان سابق نیز مورد توجه بوده واز آن جا که در این برهه هم ظهور و قیامت واقع می شود یک سری از وقایع به عنوان نشانه نزدیکی آن دو مطرح شده اند و شاهد آن هم این است که ظهور حضرت که به طور طبیعی زودتر از قیامت واقع می شود خود نشانه قیامت شمرده شده است. با این بیان مشخص شد که در واقع بین این دو دسته روایات تنافی نیست بلکه به نوعی در یک راستا قرار دارند و با این حساب خود به خود زمینه شائبه تحریف نیز از بین می رود.
|
|
|
|
|
|
در روایات اسلامی برای دوره ی آخر الزمان علایم و نشانه هایی ذکر شده که با تحقق این علایم و نشانه ها ، پی می بریم که هم اکنون در دوره ی آخر الزمان قرار داریم . اینک به برخی از این علایم و نشانه ها اشاره می کنیم :
1- گسترش ترس و ناامنی
امام باقر علیه السلام می فرماید : « لایقوم القائم إلا علی خوف شدید ....» ؛(2) « حضرت قائم علیه السلام قیام نمی کند مگر در دورانی پر از بیم و هراس .» و نیز فرمود : « مهدی علیه السلام هنگامی قیام می کند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد . »(3)
2- تهی شدن مساجد از هدایت
پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی وضعیت مساجد در آخر الزمان میفرماید : « مساجدهم عامره و هی خراب من الهوی »(4) ؛ « مسجدهای آن زمان و آباد و زیباست . ولی از هدایت و ارشاد و در آن خبری نیست . »
3- سردی عواطف انسانی
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید « فلا الکبیر یرحم الصغیر و لا القوی یرحم الضعیف ، و حینئذ یأذن الله له بالخروج »(5) ؛ « در آن روزگار ، بزرگترها و به زیر دستان و کوچکترها ترحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نمایند. در آن هنگام خداوند به او [ مهدی علیه السلام ] اذن قیام و ظهور می دهد . »
4- گسترش فساد اخلاقی
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند : « قیامت بر پا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار گرفته ، در وسط راه به او تعدی می کنند و هیچ کس این کار را نکوهش نمی کند ». محمد بن مسلم می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد ؟ امام فرمود : « إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال، و اکتفی الرجال و بالرجال ، و النساء بالنساء » ؛(6) « هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند . آن گاه که مردان به مردان اکتفا کرده و زنان و به زنان اکتفا کنند .»
5 - آرزوی کمی فرزند
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : « رستاخیز بر پا نمی شود تا آن که کسی پنج فرزند دارد آرزوی چهار فرزند کند . و آن که چهار فرزند دارد می گوید : کاش سه فرزند داشتم ، و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد . و آن که دو فرزند دارد ، آرزوی یک فرزند بنماید . وکسی که یکی فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت » .(7)
6 - مرگ های ناگهانی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « قیامت برپا نمی گردد ، تا این که مرگ سفید ظاهر شود . گفتند : ای رسول خدا ! مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی » .(8)
7 - جنگ و کشتار
امام رضا علیه السلام فرمود : « پیش از ظهور امام زمان علیه السلام کشتارهای پیایی و بی وقفه رخ خواهد داد » .(9)
نشانه های زمانی آخرالزمان :
((آخر)) به بخش پایانی هر مجموعه گفته میشود و ((زمان)) در لغت، بر وقت کم یا زیاد اطلاق میگردد از آن جا که مفهوم ((آخر نسبی )) است و در تاریخِ انقراض دنیا، اختلاف فراوانی وجود دارد و قرآن نیز از تعیین وقت مشخص برای آن پرهیز کرده و لقمان، 31 و 34، احزاب، 33 و 63، و زخرف، 43 و 85، محدودة آن، به دقت قابل اندازهگیری نیست; با این حال، با استفاده از روایات، بعثت پیامبر خاتم را میتوان سرآغاز دورة ((آخر الزمان)) دانست. البته در بیشتر روایات، آخر الزمان به دورة پایانی که به ظهور حضرت مهدی نزدیک باشد، اطلاق شده است. پایان نبوت و آمدن آخرین شریعت الهی که با ظهور پیامبر اکرمتحقق یافت، نخستین نشانة پایان تاریخ به شمار میرود; از این رو مفسران، مقصود از نشانههای قیامت را در آیة: "فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلآ السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا;(محمد،18) آیا آنها جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان فرا رسد، در حالی که هم اکنون نشانههای آن آمده است. بعثت پیامبر اکرمدانستهاند که نسبت به عمر جهان، فاصلة بسیار کمی تا قیامت دارد. در آخرالزمان، وقایع فراوان دیگری نیز، پیشبینی شده که بیشتر به دورة پایانی آن (مقارن با ظهور حضرت مهدی علیه السلام مربوط میشود. نتیجه آن که: الف ـ آخرالزمان، امری نسبی است و زمان بعثت پیامبر اکرمتا پایان جهان را نسبت به عمر جهان، در نظر گرفتهاند. ب ـ زمان بعثت پیامبر اکرم، آغاز آخر الزمان است، اما این که چقدر طول میکشد و پایان آخرالزمان کی خواهد بود، مشخص نیست ج ـ در قرآن کریم اگرچه به مدت و زمان آخرالزمان تصریح نشده است، اما از نشانهها و حوادثی که قرآن بیان فرموده، میتوان به دورة پایانی آخرالزمان که مقارن با ظهور حضرت مهدی علیه السلام است پی برد. در این جا به چند مورد از آن وقایع اشاره میکنیم:
1. بحران معنویت :
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ ;(انبیأ،1) حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند. در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متصف شدهاند;
2. وقوع اختلافها و درگیریهای بسیار :
"فَاخْتَلَفَ الاْ ئَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن مَّشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ ;(مریم،37) ولی ]بعد از او[ گروههایی از میان پیروانش اختلاف کردند; وای به حال کافران از مشاهدة روز بزرگ. این آیه درباره ظهور فرقههای مختلف در جهان اسلام است که در آخرالزمان پدید آمده و سبب اختلافهای بسیار خواهد شد.
3. ظهور دجال :
لَخَلْقُ السَّمَـَوَ َتِ وَ الاْ ئَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاس;(غافر،57) آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است، ولی بیشتر مردم نمیدانند. برخی از مفسران، این آیه را به ظهور دجال تفسیر کردهاند که در دید مردم، بزرگترین موجود جلوه میکند، در حالی که خداوند، او را از بسیاری مخلوقات دیگر کوچکتر میشمارد; سرانجام این پدیده به دست حضرت عیسیعلیه السلام نابود خواهد شد.
4. پدید آمدن گرفتاریها و مشکلات :
إِنْ أَتَغکُمْ عَذَابُهُو بَیَـَتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ;(یونس،50) اگر مجازات او، شب هنگام یا در روز به سراغ شما آید، پس مجرمان برای چه عجله میکنند. فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَآءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِینَ ;(صافات،177) اما هنگامی که عذاب ما در آستانة خانههایشان فرود آید، انذارشدگان صبحگاه بدی خواهند داشت.
5. خروج سفیانی :
آیات: سبأ، 51; نحل، 45 و نسأ، 47 دربارة خروج سفیانی و لشکریانش میباشد
6. ندای آسمانی :
آیات نحل، 16; ق، 41ـ42 دربارة آن آمده است.
7. ظهور منجی بزرگ بشر آیات :
اسرأ، 81; بقره، 148; انعام، 89 و... بر این مطلب دلالت دارد.
8. نزول حضرت عیسی (ع):
آیات: زخرف، 43; نسأ، 159، مربوط به آن است.
9. خروج جنبندهای از زمین :
آیه نمل، 82 به آن اشاره دارد
10. نابودی قوم یأجوج و مأجوج به دست حضرت مهدیعلیه السلام :
آیه انبیأ، 96 در اینباره آمده است.
11. رجعت :
آیات: نمل، 83; غافر، 11; سجده، 21; اسرأ، 5; آلعمران، 81; قصص، 5، به این پدیده اشاره دارند.
12. صلح و آرامش پایدار در سراسر جهان :
آیات نور، 5; اعراف، 128، انفال، 39; انبیأ، 105; اعراف، 137 و قصص، 5 به چنین وعدهای بزرگ اشاره دارد و...دیگر از نشانههای آخرالزمان است که در بخش پایانی آخرالزمان واقع خواهد شد. (10)
اوصاف مردم آخرالزمان :
جابرابن عبدالله انصاری از نبی معظم اسلام (ص)نقل میکند که فرمودند: 1- زکات دادن متروک شود 2- سخن معمول و همگانی شما دروغ 3- میوه و نقل مجالس شما غیبت 4- انچه به دست می اورید حرام 5- وفا کم شود 6- در ان زمان بزر گان بر کوچکان رحم نمی کنند 7- مرد از همسر خود اطاعت کند 8- حیای کوچکان کم گردد 9- طمع زیاد شود 10- برادر نسبت به برادر حسد ورزد 11- حیا از زنها برداشته شود 12 - ساختمانها را محکم بنا کنند
علائم ظهور :
علائم ظهور به دو دسته کلی تقسیم میشوند: علائم حتمی و علائم غیر حتمی. فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمودند: «نشانههای ظهور دو دسته است: یکی نشانههای غیرحتمی و دیگر نشانههای حتمی؛ خروج سفیانی از نشانههای حتمی است که راهی جز آن نیست.»(11) منظور از علائم حتمی آن است که تقدیر قطعی خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هیچ قید و شرطی نیست؛ و مقصود از علائم غیر حتمی آن است که وقوع آن ممکن است مشمول بداء گردد، چرا که فی الجمله مشروط به شروطی است که اگر آن شروط تحقق یابد آن علائم واقع می شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نیز تحقق نمییابند. علائمی در مورد حتمی بودن آنها نصی نداشته باشیم، تنها احتمال وقوع آن می رود، و قطعی نیستند. علائم غیر حتمی بسیارند. ما در اینجا روایت مفصلی از امام امام صادق(ع) را برای شما می آوریم که ... تعداد بسیاری از آن را برشمرده است. این روایت مشهوری است، ولی برای آن که حق زحمات مؤلفین ادا شده باشد، می گوییم که این روایت را با تغییرات عبارتی اندکی از کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام رمان(عج)" نوشته علیرضا رجالی تهرانی نقل می کنیم. قیلا لازم است تذکر دهیم که گرچه هر یک از این علائم حتمی الوقوع نیست، ولی به طور کلی احوال آخرالزمان را به ما معرفی می کند. با مطالعه آن شباهتهای زیاد آن را با شرائط زمان خودمان می یابیم. در این روایت، امام صادق(ع) به یکی از یاران خود فرمودند: هر گاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگیر شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن بوجود آمده است؛ و دیدی دین خدا، عملاً، توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند! و همچنین هر گاه دیدی که اهل باطن بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛ و کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود، و بد کاران باز خواست نمیشوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا میکنند. و هنگامی که دیدی افراد باایمان سکوت کرده، و سخنشان را نمیپذیرند؛ و دیدی که شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند؛ و دیدی که بچهها به بزرگان احترام نمیگذارند؛ و قطع رحم می شود. و وقتی دیدی که بد کار را ستایش کنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛ و دیدی که نوجوانان پسر همان کنند که زنان کنند [یعنی به مانند آنان خود را زینت می کنند]؛ و زنان با زنان ازدواج کنند. و هنگامی که دیدی انسانها اموال خود را در غیراطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع آنها نمیشود؛ و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش مؤمنانه [از آن تعجب می کنند] و به خدا پناه میبرند. و دیدی که مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود؛ و همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلو گیری نشود؛ و دیدی که : کافران از صعوبت زندگی مؤمن، شاد می شوند؛ و دیدی مردم شراب را آشکار می آشامند، و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند؛ و کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است. و همچنین هنگامی که دیدی آدم بدکار در چیزی مورد ستایش ست که خداوند آن را دوست ندارد؛ و دیدی که اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نیک بسته و راه بد باز است؛ و دیدی که انسان ها به زبان میگویند، ولی عمل نمیکنند. و وقتی دیدی خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده میشود؛ و مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشکار شود؛ و مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند. و دیدی که حلال حرام، و حرام حلال می شود؛ و دین بر اساس میل اشخاص معنی می شود، و کتاب خدا و احکام آن تعطیل می گردد؛ و جرأت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد. و آنگاه که دیدی مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش؛ و ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند؛ و والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛ و پستهای مهم والیان بر اساس مزایده است، نه بر اساس شایستگی. و آن زمان که دیدی مردم را به تهمت و یا سوء ظن بکشند؛ و دیدی که مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد. و هنگامی که زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد. و همچنین آنگاه که دیدی سوگند های دروغ به خدا بسیار گردد؛ و آشکارا قماربازی شود؛ و مشروبات الکلی به طور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود. و وقتی دیدی که مردم محترم توسط حاکمان قلدر خوار شوند؛ و نزدیک ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما، خانواده عصمت(ع)، ستایش شوند؛ و هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهی اش را قبول نمیکنند. و آنگاه که دیدی مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت می کنند؛ و شنیدن سخن حق بر مردم سنگین، ولی شنیدن باطل برایشان آسان است؛ و دیدی که همسایه از ترس زبان همسایه به او احترام میکند. و وقتی دیدی حدود الهی تعطیل شود، و طبق هوی و هوس عمل گردد؛ و دیدی که مسجدها طلا کاری (زینت داده) شود؛ و دیدی که راستگوترین مردم نزد آنها مفتری و دروغگو است. هنگامی که دیدی بدکاری آشکار شده، و برای سخن چینی کوشش میشود؛ و ستم و تجاوز شایع شده است؛ و غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت دهند. وقتی دیدی حج و جهاد برای خدا نیست؛ و سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛ و خرابی بیشتر از آبادی است؛ و معاش انسان از کم فروشی به دست میآید؛ و خون ریزی آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند. و هنگامی که دیدی مردم نماز را سبک شمارند؛ و انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛ و قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند؛ و هرج و مرج بسیار شود؛ و مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال صبح می کند، و هیچ اهمیتی به آیین مردم ندهد. آنگاه که با حیوانات آمیزش شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) میرود و وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد؛ ( یعنی لباسش را دزدیده اند) هنگامی که دیدی حیوانات هم دیگر را بدرند؛ و دلهای مردم سخت، و دیدگانشان خشک، و یاد خدا برایشان گران است؛ و بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت میکنند؛ و دیدی که نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند؛ و فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد، و طالب حرام ستایش و احترام میگردد؛ و مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود، و طالب حرام ، ستایش و احترام میگردد. آنگاه که در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد، و کسی از آن جلو گیری نمیکند، و هیچ کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود؛ و آلات موسیقی و لهو و لعب در مدینه و مکه آشکار گردد؛ و مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند. هنگامی که دیدی مردم به همدیگر نگاه میکنند [یعنی چشم همچشمی می کنند، یا معیارشان بر خوب و بد اعمال خدا نیست] ، و از مردم بدکار پیروی نمایند؛ و راه نیک پیرو ندارد؛ و مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛ و دیدی که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود؛ و مردم جز از سرمایه داران پیروی نکنند؛ و به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیرخدا ترحم می کنند. وقتی که دیدی علائم آسمانی آشکار شود، و کسی از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی انجام می دهند و کسی از ترس مردم از آن جلو گیری نمیکند؛ و انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد. و آنگاه که دیدی عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند. هنگامی که دیدی زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود، و دیدی پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرین کند و از مرگشان شاد شود؛ و دیدی که اگر روزی بر مردی بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری ، کم فروشی، و زشتی انجام نداده ناراحت است. و وقتی دیدی قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتکار می کنند؛ و اموال خمس در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازی و شراب خواری شود، و به وسیله شراب بیمار را مداوا، و برای بهبودی، آن را تجویز کنند؛ و دیدی که مردم در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی تفاوت و یکسانند؛ و دیدی که سر و صدای منافقان برپا، اما صدای حق طلبان خاموش است؛ و دیدی که برای اذان و نماز مزد میگیرند؛ و مسجدها پر است از کسانی که از خدا نمی ترسند و غیبت هم می نمایند. هنگامی که دیدی خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛ و قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛ و استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛ و فرمانروایان میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی خبر قرار دهند؛ و دیدی که بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند. و بالخره هنگامی که دیدی صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و دیدی وقت نمازها را سبک بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شکم و شهوتشان است؛ و دنیا به آنها روی کرده است؛ و دیدی نشانههای برجسته حق ویران شده است؛ [این آخرالزمان است] در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد.(12) این بود روایت امام صادق ( ع ) که به ذکر گوشهای از مفاسد جهان در آستانه قیام وانقلاب بزرگ حضرت مهدی (عج) فرا گیر خواهد شد. و اما "علائم حتمی الوقوع" ظهور با استفاده از روایات معصومین علیه السلام، اندک است. در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند: «پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی است: قیام یمانی، فتنه سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و شکافتن زمین و فرو رفتن عده ای در بیابان»(13) همچنین امام صادق فرموده است: «وقوع ندا[ی آسمانی] از امور حتمی است؛ و سفیانی از امور حتمی است و یمانی از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است و کف دستی که از افق آسمان برون آید از امور حتمی است. و سپس اضافه فرمودند: «و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون میآورد.»(14) امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: «ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست : فتنه سفیانی و دجال ، واقعه دخان [دود، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت میکند»(15) امام محمد باقر(ع) فرموده است: « در کوفه، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید و وقتی مهدی(ع) ظاهر شد، برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد.»(16)
وظائف شیعه در آخرالزمان :
روایاتی وارد شده که وظائف د ینداران و پر هیزکاران را در ان زمان که از هر طرف ابتلاء ات هجوم اورده است معین می کند و بطور کلی وظیفه هر فرد متد ینی است که هنگام شیوع نا ملا یمات ود ر محیط فساد و بی دینی که مردم رو به سوی شهوات و هوی پرستی و مادیگری سوق شوند. با کمال صبر و حوصله درمقابل مخالفین و اهل فسق و عصیان استقامت ورزیده و کمترین سستی وتما سح و تزلز ل در راه انجام و ظائف الهی پیدا نکرده و بهر نحوی که میسر و ممکن است خود را از الود یگها و قبا یح اعمال و خلا فها و معا صی نگهداری و حفظ کرده و هم رنگ افراد فریب خورده و منحرف شده قرار ند هد . اری چون اجتما ع فاسد گشته و محیط تیره و د گر گون گشت چاره ای جز کناره گیری و پر هیز کاری و نگهداری خود نیست و امر به معرف ونهی از منکر به حق و دستگیری و نجات غریق در صورتی وظیفه است که خود در معرض لغزش در مسیر هجوم سیل واقع نگردد البته کناره گیری از محیط فاسد و خوداری از الو دگی ها و فساد بطور کلی وظیفه هرفرد متد ینی است و اندازه و خصوصیات و جزئیات این وظیفه با اشخا ص و موارد و نیروهای افراد و موقعیت انان تفاوت می کند.
پی نوشت ها :
- محمد جواد مهری ؛ نشانه های شگفت آور آخرالزمان ص 33 2 -غیبه ، نعمانی ، ص 235 -3 ملاحم ، ابن طاووس ص 77 4-بحارالانوار ، جلد 2 ص190 5-همان جلد 52، ص 380 6-کمال الدین ، جلد 1 ص 331 7-فردوس الاخبار ،ج 5،ص 227 8-الفائق ، جلد 1 ،ص141 9 -الغیبه نعمانی ص 271 10 -دائره المعارف قرآن الکریم ، مرکز فرهنگ و معارف قرآن ، ج 1 ، ص 114-124 11 -غیبت نعمانی با ترجمه غفاری باب 18 ص 429 12 بحارالانوار ، علامه مجلسی ج 52ص 256-260(با اندکی تصرف در متن ) 13 -کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق ص 650 14 -غیبت نعمانی با ترجمه غفاری باب 14 ص 365 15 -بحارالانوار علامه مجلسی ج 52 ص 209و غیبت شیخ طوسی ص267 16 -غیبت شیخ طوسی ص274
|