بهشت و جهنم در آئین زرتشتی
بهشت و جهنم در آئین زرتشتی
در گات ها، بهشت و جهنم چگونگی روحی است. زیرا بی کران است و تابع فضا و زمان نیست. گات ها می گوید: روان های نیکان، در حالت شادی کامل به سرزمین سرود گارودمانا که همان سرزمین منش نیک و نگهوایش دمانامننگها است می رود. این سرزمین، در فضا محلی ندارد. سر منزل روان، مانند خود روان، غیر قابل لمس و نادیدنی و غیر قابل وصف است. در گات ها، بهشت و جهنم چیزی جز حالت خودآگاهی و هوشیاری نیست.
بدیهی است که این سرزمین و دنباله آن بهشت چیزی جز یک حالت فکری و روانی نیست و موقعیت و محلی در فضا ندارد، زیرا بی کران خارج از فضاست و شکل ندارد. پاداش نیکان (اشوان) شادی در جاودان است. این آن گونه حالت فکری و روانی است که در آن دوگانگی وجود ندارد. اندوه و بدی در آن نیست. سراسر برکت و خوبی است. برعکس، روان بدکار در هنگام گذر از چینوت، دچار اندوه و پشیمانی می شود. این مفهوم سره، پاکیزه، وغیرمادی بهشت و جهنم که در گات ها آمده است، در وندیداد و نوشته های پهلوی تغییر شکل می دهند. نویسندگان وندیداد، تا آن جا رفتند که برای بهشت و جهنم سطوح مختلف جعل کردند! شادی و اندوه زندگی پس از مرگ را، در لباس شادی و اندوه مادی توصیف نمودند.
در کتاب های پهلوی، نه تنها بهشت طبقه بندی شده است، بلکه چگونگی فرستادن اشوان به این طبقات نیز بحث شده است. بنا به این نوشته ها، سنجش کردارهای نیک اشوان، میزان تعیین سر منزل نهایی آنان است. پایین ترین طبقه بهشت، در منطقه ستارگان است. طبقه بعدی در منطقه ماه، سومین در منطقه خورشید و بالاخره چهارمین در منطقه روشنایی بی پایان است. بهشت آکنده از نسیم خوشبو و بوهای گلاب و عطر است. به روان ها، جامه های فاخر می پوشانند. بر روی قالی های زربفت حرکت می کنند و بر تخت زرین می نشینند، خوراک بهشتی به آن ها می خورانند و ...!!!!