ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

۱۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

(اى محمد)

بگو:

اى کسانى که یهودى شده اید!

 اگر مى پندارید که تنها شما دوستان خدا هستید نه دیگران ، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى گویید، ولى آنان به سبب کارهاى نادرست و زشتى که انجام داده اند هرگز تمناى مرگ نخواهند کرد و خداوند به (اعمال ) ظالمان آگاه است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۲۱
بهنام جدی بالابیگلو

 

 

 

جان قصد رحـــیل کرد گفتم که مرو

 

 گفتا چه کنم خـــــانه فرو مـى ریزد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۱۷
بهنام جدی بالابیگلو
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله سئوال کردند:

 زیرک ترین مؤ منان چه کسانى هستند؟

 فرمود:

 کسى که بیشتر به یاد مرگ بوده و خود را براى آن آماده کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۱۴
بهنام جدی بالابیگلو


گویند عابدى هفتاد سال در عبادتگاه خود مشغول راز و نیاز بود

 زنى آمد و درخواست کرد او را اجازه دهد شب را در آنجا به سر برد تا از سرما محفوظ بماند،

 عابد امتناع ورزید،

 زن اصرار نمود ولى عابد نپذیرفت

 زن ماءیوس شد و برگشت ،

در این هنگام چشم عابد به اندام موزون و جمال دل فریب او افتاد،

 هر چه خواست خود را نگه دارد ممکن نشد،

 از معبد بیرون آمده او را برگردانید و داستان گرفتار شدن خود را شرح داد،

 هفت شبانه روز با او بسر برد.


شبى به یاد عبادتها و مناجاتهاى چندین ساله اش افتاد،

 بسیار افسرده گردید،

 به اندازه اى اشک ریخت که از حال رفت و بى هوش شد،

 و زن وقتى ناراحتى عابد را مشاهده کرد

 همین که به هوش آمد گفت

تو خدا را با غیر من معصیت نکرده اى اگر با او از در توبه در آیى شاید قبول کند. مرا نیز یاد آورى کن .

عابد از عبادتگاه بیرون شد و سر به بیابان گذاشت .

شب فرا رسید به خرابه اى پناه برد،

 در آن خرابه دو نفر کور زندگى مى کردند که هر شب راهبى براى آنها دو گرده نان به وسیله غلامش مى فرستاد،

غلام راهب آمد، به هر کدام یک گرده نان داد.

 یکى از نانها را عابد معصیتکار گرفت ،

 کورى که به او نان نرسیده بود در گریه شد و گفت ،

 امشب باید گرسنه به سر برم غلام گفت :

 دو گرده نان را بین شما تقسیم کردم .

عابد با خود اندیشید که من سزاوارترم با گرسنگى به سر برم ، این مرد مطیع و فرمانبردار است ولى من معصیتکار و نافرمانم ،

 سزایم این است که گرسنه باشم ، نان را به صاحبش رد کرد.


آن شب را بدون غذا بسر برد،

رنج و ناراحتى فراوان و شدت گرسنگى توان را از او ربود

، به اندازه اى ضعیف پیدا کرد که مشرف به مرگ گردید،

 خداوند به عزرائیل امر کرد روح او را قبض نماید، وقتى از دنیا رفت فرشته هاى عذاب و ملائکه رحمت درباره اش اختلاف کردند.

فرشتگان رحمت مدعى بودند که مرد عاصى بوده ولى توبه کرده است .

ملائکه عذاب مى گفتند،

 معصیت نموده ما ماءمور او هستیم ،

خداوند خطاب کرد

 عبادت هفتاد ساله او را با معصیت هفت روزه اش بسنجید

 وقتى سنجیدند معصیت افزون شد

 آنگاه امر کرد معصیت هفت روزه را با گرده نانى که دیگرى را به خود مقدم داشت مقابله کنید،

 سنجیدند گرده نان سنگینتر شد و ثواب آن افزون گشت ،

 

 ملائکه رحمت امور او را عهده دار شدند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۰۹
بهنام جدی بالابیگلو
اگر در این دنیا خودت را در جاده ی زندگی گم کنی،
در آن دنیا در می یابی ، که بر صراط مستقیم زندگی نکرده ای؛
در شلوغی های زندگی خودت را پیدا کن ...
مگذار این غبار تو را به دست غیر بسپارد
دستی ببر و " خودِ غبار گرفته ات " را از زمین بردار
دستی بر آن بکش و غبارش را بتکان
با گذشت اینهمه سال ،
باز درخشندگی اش متعجبت می کند.
خویش را پیدا کن ...
قبل از آنکه دیر شود
خیلی نمی خواهد دور بروی،
جایی همین نزدیکی ها را بگرد ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۵۱
بهنام جدی بالابیگلو
hhr290 احادیث عفاف و پاکدامنی به صورت تصویر %da%af%d8%a7%d9%84%d8%b1%db%8c
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۱۲
بهنام جدی بالابیگلو
چرا اینقدر اسان چشم دل کور میشود

 هر انچه نشان ادمیت است

رفته رفته دور میشود

دریغ و صد دریغ

که تا چشم باز کنیم

 زمانه رفته

و نصیبمان گور میشود
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۰۹
بهنام جدی بالابیگلو
دوست خوبی نیست 
“دنیـــــــا” ،
 ناباب است …
معتادت می کند به “هیچ” ،
 گــرفتار که شدی ،
 رهایت می کند در”مـــرگ” ...!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۰۷
بهنام جدی بالابیگلو

 

چه ارزشی دارد

آمدنت

آن لحظه که

فتنه های آخر الزمان مرا مسخ کرده اند

  

      

نوش دارویی که بعد از مرگ سهراب آمدی

آمدی جانم به قربانت ولی دیـــــــــر آمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۵۰
بهنام جدی بالابیگلو