ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

۵۰ مطلب در بهمن ۱۳۸۹ ثبت شده است

زرنگ و مغرور بود،تا حدی که دبیران دبیرستان به او فرصت می دادند درس بدهد.کنکور که داد،از رشتۀ مهندسی پتروشیمی دانشگاه امیرکبیر قبول شده راهی تهران شد.

عوض شدن محیط،سختگیری های بیش ازاندازۀ دانشگاه و پاره ای مشکلات دیگر دست به دست هم دادند تا مشروط شود.

مشروط شدن پی در پی او را از ادامۀ تحصیل محروم کرد.

جرأت گفتن واقعیت را نداشت.می ترسید که رسوا شود؛ پدرش به او افتخار می کرد و دوستانش به او حسادت می کردند؛ مجبور شده بود که دائما ظاهرسازی کند و دروغ بگوید.

اکثر روزهای سال را در تهران می گذراند، با هزار سختی و کلک مشکلات مالی اش را حل می کرد، درمانده بود ولی خودش را مغرور نشان می داد. به هر کفی دستش را دراز می کرد، ولی عاقبت مأیوس و مغلوب می شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۵۵
بهنام جدی بالابیگلو

تصور کن که داخل قبر زجر می کشی، محیط بسته ای که تاریک و تنگ است؛ عقربها و مارها دائما تورا نیش می زنند.

عظمت شکنجه ها و عذابها آنقدر بزرگ است که همواره آرزوی برپای قیامت می کنی.

صیحۀ برخاستن زده می شود.

می بینی که خاکها جمع شد و آرام آرام اسکلت بدن تشکیل شد.سپس خاکها جمع شد و گوشت بدنت را تشکیل داد.

از قبر بلند می شوی و خودت را تکان می دهی تا خاک بدنت ریخته شود.ناگهان متوجه می شوی که قیافه ات مثل میمون است.

جای پاها و سرت عوض شده؛لبهایت تا سینه ات آویزان است.

عریانی ولباس بر تن نداری.

مرده های اطرافت هم با قیافه و شکل هایی ترسناک و نفرت انگیزتر بلند شده اند و همه بطرف صحرای محشر در حرکتند.

بلند می شوی در حالی که تعادل بدنت جوری است که سرت پائین و پاهایت رو به آسمان است ، در حالیکه خودت را پرت کرده و سرت را به زمین می زنی، بسوی صحرای محشر حرکت می کنی.

ناگهان متوجه می شوی که فرشته ها شتری را سر یک قبری آورده اند و صاحب قبر را صدا می زنند؛ بلند می شود در حالی که چهره اش نورانی است. لباس های بهشتی را به او می دهند تا بپوشد و تاجی زیبا را بر سرش می گذارند.

سوار بر شترش کرده با نهایت عزت و احترام او را بسوی محشر حرکت می دهند.

اورا می شناسی, او همان کسی است که دائم مسخره اش می کردی و عقب افتاده اش می خواندی و بخاطر آنکه مثل تو نبود تحقیرش می کردی.

ولی الآن تازه می فهمی ذلیل و خوار چه کسی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۵۳
بهنام جدی بالابیگلو

به نظر من آخرت دفینه و گنجینه است و برای استخراج از آن باید سرمایه گذاری شود.

احیا کردن فرهنگ آخرت گرایی می تواند تأثیر چشمگیری در کاهش جرمها و جنایتها داشته باشد.

جهان ما به یک تحول و نگرشی نو نسبت به معاد نیازمند است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۵۱
بهنام جدی بالابیگلو

فرض کنید در دل شبی تاریک، در گوشۀ پارکی از پارکهای تهران، جوانی گریه می کند.تمامی توهمات تأسف آور شیطانی ناشی از یأسها و ناکامی های اجتماعی، اورا به کاری بسیار تکان دهنده دعوت می کند.

او شکست خوردۀ عشقهای بیهوده است و به خودکشی می اندیشد. در این حالت تمامی نصیحتهای دلسوزانۀ روانشناسی برای او خنده آور است. او آرام آرام از تمامی تردیدها عبور کرده و بلند می شود. در این حالت است که اگر او مختصر اطلاعی از جهانی که می خواهد با مرگ وارد شودداشته شود، هرگز مرتکب این عمل نخواهد شد.

روی این حساب است که می گوئیم باید آخرتگرایی در سطح جامعه فرهنگ سازی شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۵۰
بهنام جدی بالابیگلو

برای قربانی گوسفندی خریده بودیم.گوسفند بیچاره به هوس خوردن علف و برگ درخت سرش را این طرف وآن طرف می کرد.نمی دانست قصاب کیه ؟ومرگ چه معنایی میده؟خبر نداشت که از عمرش چیزی نمانده و حادثه ای به بزرگی مرگ در انتظارشه.

اگه اون به عالم بعد از مرگ توجهی داشت؛

اگر قصاب را می شناخت؛

باز آیا نهایت همت او پیدا کردن برگ خشکیده بود؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۴۹
بهنام جدی بالابیگلو

یکی از اسرار جاودانه ماندن فرهنگ عاشورایی، برخورد عاطفی با مصائب اهل بیت است.

قیام امام حسین از لحظات اول تا زمانیکه اسرا به مدینه برمی گردند،لحظه به لحظه با احساس و عاطفه بیان می شوند.به همین خاطر اقشار مختلف مردم جذب می شوند.

ما هم بیائیم رخدادهای جهان بعد از مرگ را احساسی بیان کنیم،یعنی از لحظه ای که شخص دنیا را ترک می کند تا لحظه ای که از پل صراط عبور می کند ویا سرنگون می شود، طرز فکر و احساس مرده را بررسی کنیم.

انسان در زمان مرگ چه احساسی می تواند داشته باشد؟

موقع برخاستن از قبر در صبح قیامت به چه چیزی فکر می کند؟

و...

البته اهل بیت هم آخرت را احساسی بیان کرده اند،

ترس مرده از قبر-تنهایی وغربت مرده در قبر-حسرت از دست دادن بهشت-یأس از نجات و...را همه و همه را می توان در احادیث پیدا کرد.

امام جعفر صادق علیه السلام : قبر هر روز ندا می کندکه منم خانۀ تنهایی و وحشت،منم خانۀ تاریکی و ظلمت و منم خانۀ مار و عقرب وکرم و حشرات و منم خانۀ قبر که یا باغی است از باغهای بهشت ویا آنکه گودالی است از گودالهای جهنم.

امام جهت ترویج این فرهنگ مقدس،از احساسات مخاطب کمک می گیرد.

پس ما هم بیائیم در احیای این فرهنگ مقدس از احساسات مخاطب کمک بگیریم.

هدف ما ازاحیای این فرهنگ مبارزه با ظلم و بی عفتی،وبازگشت مروت و مردانگی به جامعه است. فلذا ضروری است که پرداختن به مباحث عاطفی هدفدارباشد.چون بغیر از گرایش به بهشت وگریز از جهنم،گرایش و گریز دیگری هم هست که نگاه کنندگان به مرگ اسیر آنند.و این گرایش و گریز بسیار مخرب بوده و هست.

ومن الله التوفیق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۴۸
بهنام جدی بالابیگلو

درآستانۀ قیامت،زمین دگرگونی عظیم زمین شناختی را تجربه خواهد کرد.این دگرگونی ها که با لرزشی بسیار عظیم شروع می شود ،حیات را بطور کلی از روی زمین بر خواهد چید.

کوهها شروع به حرکت کرده،مثل پشم زده شده می شوند.ودریاها تمامی قاره ها رابه زیر خود می برند.

پیشروی دریاها،نشان از آب شدن یخچالهای قطب ها،و آب شدن یخچالها می تواند نشان دهندۀ گرمی زمین در آستانۀ قیامت باشد.

لرزش عظیم در ابتدای قیامت، میتواند دلایلی مختلف داشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۴۷
بهنام جدی بالابیگلو
بسیار خوشحال بود،تلاشهایش نتیجه داده بودند،پدر و مادرش راضی شده بودند که به خواستگاری دختر عمویش بروند.دلش در شوق دیدار معشوقه اش می تپید.انتظار رسیدن فردا بی قرارش کرده بود،نتوانست بنشیند .بلند شد.تصمیم گرفت به قبرستان برود،تا خاله اش را زیارت کند.بین راه به فکر و خیال فرو رفت.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۴۱
بهنام جدی بالابیگلو

خواب عجیبی دیدم ،خواب دیدم که بحکم خدا قراره سه نفرو بسوزونن ،مردم دارن شیون می کنن،از ترس فرار کردم ورفتم در روبستم،ناصر-پسرهمسایه که در جمع اراذل واوباشه-از زیر خاک بیرون اومده بود در حالیکه گوشت دو طرف بدنش ذوب شده بود ومی ریخت در می زد ومی گفت پناهم بده،گفتم بحکم خداوند تو باید بسوزی نمی توانم پناهت بدهم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۳۶
بهنام جدی بالابیگلو

یکی از بزرگترین موانع در برابر احیای فرهنگ آخرتگرایی تبلیغ منفی وایجاد ترس کاذب و مذموم وکور کننده از مرگ است.

یادآوری مرگ همواره بیدار کننده است بشرط آنکه هدفها پست و دنیوی نباشدمنظورم اینستکه مرگ را نباید تبدیل به کابوس کنیم بلکه مرگ-زمانیکه هدفها به سمت دارالسلام نشانه می رود-تبدیل به آزاد شدن از قفس شده،احلی من عسل می شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۳۶
بهنام جدی بالابیگلو