برخیز و بیانداز ز رخ پردۀ غیبت
تا دیده و دل را نبرد دختر کوفی
متی ترانا و نراک...
منوی تصویری سایت ندای الرحیل
-----------------------
-----------------------
-----------------------
-----------------------
-----------------------
برخیز و بیانداز ز رخ پردۀ غیبت
تا دیده و دل را نبرد دختر کوفی
متی ترانا و نراک...
اسامی عالم آخرت در قرآن
انسان موجود ابدی است و حیات اصلی آن در عالم دیگر است و بدون شک به آن عالم سفر نموده و در آن عالم ماندگار خواهد بود . میلیونها انسان پیش از ما به آن عالم رفته و ما نیز آماده رحلت و سفر به آن عالم هستیم. نکته مهم و قابل توجه این است که از ویژگیهای آن عالم این است که خودمان با رفتار و کردار و باورهایمان آن عالم را می سازیم. و آن عالم در همین دنیا ساخته می شود و حقیقتی جز این دنیا ندارد.
استاد شهید علامه متفکر آیت الله مطهرى (ره) در کتاب عدل الهى در بحث عذاب از خاطرات استادش مرحوم حاج میرزا على آقا شیرازى (ره) که وى را علاوه بر فضل علمى در ایمان و زهد و طاعت نمونه اهل یقین و یادگار سلف صالح مى شناسد و خود را مرید آن عالم جلیل القدر مى داند، نقل مى کند:
ایشان یک روز ضمن درس در حالى که دانه هاى اشکشان بر روى محاسن سفیدشان مى چکید، این خواب را نقل کردند، فرمودند: در خواب دیدم مرگم فرا رسیده است . مردن را همان طورى که براى ما توصیف شده است در خواب یافتم . خویشتن را جدا از بدنم مى دیدم و ملاحظه مى کردم که بدن مرا به قبرستان براى دفن حمل مى کنند. مرا به گورستان بردند و دفن کردند و رفتند. من تنها ماندم و نگران که چه بر سر من خواهد آمد. ناگاه سگى سفید را دیدم که وارد قبر شد. در همان حال حس کردم که این سگ تندخویى من است که تجسم یافته و سراغ من آمده است . مضطرب شدم ، در اضطراب بودم که حضرت سیّد الشهداء تشریف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور، من آن را از تو جدا مى کنم .[1]
قبرمان و رفیقمان در قبر و محشر و قیامت و بهشت و جهنممان همین اعمالی است که هر روز انجام می دهیم.
غفلت از عالم آخرت غفلت از اصل خویش بودن و وطن اصلی را فراموش کردن است. خدای متعال در قرآن کریم ، برای این که ما قیامت را فراموش نکنیم حدود هزار و هفتصد آیه در باره عالم آخرت آورده است . در ضمن این آیات ، اسامی و نامهای مختلفی برای عالم آخرت ، ذکر کرده است که هر کدام نشان دهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکم بر آن است.
دقت در کثرت آیات قرآنی در باره عالم آخرت ، اهمیت تأثیرتذکر آن عالم در تربیت انسان را می رساند و اسامی مختلفی که برای آن نامگذاری شده است ، موجب افزایش معرفت انسان به آن عالم و سبب تنبه و بیداری انسان می گردد.
اگر انسان همواره به یاد داشته باشد که در جلوی او عالمی است که باید به آن وارد شود و فرار از آن ممکن نیست و حوادثی در آن اتفاق می افتد که خود انسان در همین دنیا ، آنها را خلق می کند ، طوری زندگی خواهد کرد که عالم آخرت او بهشت برین گردد.
شیخ عباس قمی در کتاب منازل الاخره نقل می کند که حضرت امیرالمؤ منین علی (ع) در هر شب هنگامى که نماز عشاء تمام می شد و مردم به خوابگاه خود مى رفتند صداى نازنینش به حدى بلند مى شد که صداى آن حضرت را تمام اهل مسجد و کسانى که همسایه مسجد بودند مى شنیدند و مى فرمود:« تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ وَ أَقِلُّوا الْعَرْجَةَ عَلَى الدُّنْیَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا.»[2] یعنی " مهیا شوید و وسایل سفر خود را آماده کنید ، خدا شما را رحمت کند ، بدرستیکه منادی مرگ ندای الرحیل در میان شما سرداده و کم کنید توجه خود را بر دنیا و از دنیا بیرون روید در حالی که با خود زاد و توشه ای از اعمال خوب داشته باشید . به راستی که روبروی شما عقبه های کئود یعنی جاههای بسیار دشوار و منزلگاههای هولناک وجود دارد که باید از آنها عبور کنید واز این بابت چاره ای ندارید."
سفر به عالم آخرت ، فناء و نابودی نیست بلکه آغاز زندگی جدید است و چگونگی این زندگی جدید وابسته به این است که در این دنیا چگونه باشیم . اگر طبق دستورات الهی عمل کردیم و نفس و شیطان و مظاهر دنیا فریبمان نداد ، زندگی جدید ما در عالم آخرت بهشت است و اگر خدا را رها کرده از شیطان اطاعت کردیم زندگی جدیدمان در آخرت ، جهنم سوزان است.
یکی از چیزهائی که انسان را از مرگ متنفر می کند ، جدائی از این دنیاست . خانه ساخته و ماشین خریده است و برای خود زندگی فراهم کرده است. تصور می کند که مرگ ، او را از همه ی آنها جدا می کند ولی تصور نمی کند که با مرگ ، در صورت مومن بودن به زندگی بهتری دست پیدا می کند که تمام نعمتهای دنیا در مقابل آن هیچ است.
وقتی تصور می کند که با مرگ از دوستان و خویشان خود جدا می شود ، غمگین می شود و تصور نمی کند که بهترین دوستان انسان در آن عالم هستند. کسانی هستند که مانند پدر و مادر و خویشان و دوستان و ائمه هدای علیهم السلام در آن عالم هستند. اگر انسان مومن باشد بهترین لذت آن دنیا همین دیدار و با دوستان است.
پس مرگ و عالم آخرت را فراموش نکنیم که تذکر عالم آخرت هم سختی های این دنیا را آسان می کند و هم جلوی طغیان نفس انسان را می گیرد و هم انسان خود را برای سفر به عالم آخرت با عمل صالح آماده می کند.در آیات قرآن دقت کنیم که چه نامهای برای عالم آخرت تعیین کرده است.
شهید محمد رضا شفیعی
به روایت قافله:
مجروح که شد ، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد ، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی ، جنازه محمد رضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون میآورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده ، سالمِ سالم...
صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانیها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند ، اما تفاوتی نکرد. ، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بیتأثیر بود..
و باز انفجار شور حسینی!
و بازهم کشتی نجات در سرزمین ما لنگر انداخته است.
و تنها دلیل غریب ماندن امام حسین ع در کربلا علاقه شدید مردم به دنیا و ترس اونها از مرگ بود
برخی از دوستان خیال می کنن با تغییر نام و عنوان میشود هراس بیهوده و مضر از مرگ را از بین برد
آرامیدن!
آرامستان!!
...
امام صادق ع:
و طلبتُ حب الموت، فوجوته فی تقدیم المال لوجه الله:
و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم.
برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد ز پس، تو پیش فرست
مرگ برای برخی از مؤمنین براحتی بوئیدن گلی زیبا هست
حضرت عزرائیل گلی را به مؤمن می دهد و مؤمن آن را می بوید ...
گفتم ای موی سفید!
زچه رو روئیدی؟
کنج پیشانی من ...
حرف تو چیست ؟
بگو
..
گفت من پیکم و من
خبری آوردم ...
***
گفتم ای موی سفید!
جای تو روی سرم نیست چرا روئیدی؟
...
گفت من پیکم و من
خبری آوردم ...
***
گفتم ای موی سفید!
سر من پر شده از باد غرور
چشم من دوخته بر خط افق
تو چه دانی که چه بر سر دارم
زچه رو روئیدی
کنج پیشانی من؟
گفت من پیکم و من ...خبری آوردم!
***
گفتم ای موی سفید!
برکنم بیخ تو را از بنیان
یا کنم رنگ تو را
تا که همرنگ شوی با موها
نشوی بین جماعت رسوا ...
گفت من پیکم و من
خبری آوردم
...
به اذن خداوند متعال، جوان را زنده کردند
. وقتى جوان زنده شد، چهره اى بسیار پیر و شکسته و حالتى رنجور و خسته داشت; گویى مدت طولانى از این جهان رفته است!
حضرت عیسى(علیه السلام) از او پرسیدند:
«چه مدت است که جان سپرده اى؟»
جوان گفت: «چندین هزار سال!»
سپس پرسیدند:
«پس از مرگ بر تو چه گذشت؟»
جوان گفت:
«وقتى مرا به خاک سپردند، «نکیر» و «منکر» آمدند و سؤالاتى کردند، چون نتوانستم جواب دهم، مرا تازیانه اى زدند که قبرم از آتش پر شد و تا همین الآن مى سوختم!»
حضرت از آن جا گذشت و دگر بار پیرمردى را که سالیان دراز از مرگش مى گذشت و نشانى از قبرش به جاى نمانده بود
به اذن خدا زنده کرد
. پیرمرد وقتى زنده شد، با نشاط و با جمال، جلوه مى کرد.
حضرت از او پرسیدند:
«چند وقت است که چهره در نقاب خاک کشیده اى؟»
پیرمرد گفت:
«هم اکنون، تا از دنیا رفتم مرا به خاک سپردند; «نکیر» و «منکر» آمدند و از من سؤالاتى کردند; چون جواب دادم، باغى از باغ هاى بهشت بر من نمایان شد...
در همان جا بودم که مرا احضار فرمودید».
... والذین یکنزون الذهب والفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم¤
یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جیاههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما کنزتم لأنفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون.
(توبه/ 43-53)
و کسانی که طلا و نقره را گنجینه می کنند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند آن ها را عذابی دردناک بشارت ده روزی که آن گنجینه ها در آتش دوزخ گداخته شوند و پیشانی و پشت و پهلوی آن ها را با آن ها داغ کنند و فرشتگان عذاب به آن ها گویند:
این است نتیجه آنچه (از زر و سیم) برای خود ذخیره کردید. اکنون بچشید کیفر سیم و زری که اندوخته می کردید.
یا لیتها خرجت مع الزفرات
لا خیر بعدک فی الحیوه انما
ابکی مخافه أن تطول حیاتی
جان من با آههایش زندانیست
ای کاش که این جان همراه آههایش بیرون می آمد
بعد از تو خیری در زندگی نیست
گریه می کنم از ترس اینکه عمرم طولانی باشد
این شعر، زمزمۀ امام علی علیه السلام بوده، لحظۀ خاک ریختن روی جنازۀ حضرت زهرا سلام الله
یا علی و یا فاطمه
پیوندتان مبارک