احترام مادر
مادر یکى از شهداى جنگ تحمیلى پس از دفن شهید خود هر شب جمعه را تابه صبح بر مزار شهیدش در قبرستان شهداء بیتوته مى کرد و پس از طلوع آفتاب روز جمعه به خانه بر مى گشت .این روش مدتى ادامه داشت تا اینکه این کاربصورت یک عادت براى این مادر شهید شده بود و بسیارى از منسوبین نیز مى دانستند، تا اینکه آن زن خود بخود دست از این کار برداشته بود.از او پرسیدند:
خوابیدن در قبرستان را رها کردى ؟
گفت :
شبى از شبها وقتى به خواب رفتم ، دیدم تمامى شهداى آن قبرستان ساکهاى مسافرتى خود را بسته و آماده مسافرت هستند،
از فرزندم پرسیدم :
آنها عازم کجا هستند؟
گفت :
هر روز عصر به نجف اشرف و زیارت حضرت امیر المومنین (ع ) مى رویم و صبح بر مى گردیم و اینها عازم نجف اشرف هستند.
گفتم :
مگر شما همراه آنها نمى روى ؟
گفت :
خیر.
گفتم :
چرا؟
گفت :
مهمان دارم ، باید براى احترام او در حضورش باشم .
گفتم :
مهمانت کیست ؟
گفت :
شما
گفتم :
من ؟!
گفت :
بلى و از خواب بیدار شدم ، قدرى با خود فکر کردم و گفتم هرگز سزاوار نیست من در قبرستان بمانم و فرزندم از فیض زیارت حضرت امیر المومنین مروم بماند.از این رو تصمیم گرفتم هر شب جمعه پس از زیارت اهل قبورت تا روز باقى است قبرستان را ترک کنم