ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

ما به او احتیاج نداریم.

روایت شده است از امام علی(ع) که

آن جناب به دنبال گروهی از خوارج بود تا این که به محلی که امروز معروف به ساباط است رسید.

از جمله کسانی که در آن گروه (خوارج) بودند، یکی عبدالله بن وهب و دیگری عمر بن جرموزه بود.
پس هنگامی که به موضع معروف با ساباط توران رسیدند، مردی از شیعیان علی(ع) نزد آن حضرت آمد و گفت:

یا امیرالمؤمنین، من شیعه و محب تو هستم. برادری داشتم که او را دوست می‏داشتم؛ اما عمر او را در لشکر سعد بن ابی وقاص به سوی جنگ با اهل مداین فرستاد که آن جا کشته شد و از زمان کشته شدنش تا به حال سال‏های زیادی گذشته است.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود:

اکنون چه می‏خواهی؟

گفت:

می‏خواهم او را برای من زنده کنی.

علی(ع) فرمود:

زنده بودنش برای تو فایده‏ای ندارد.

گفت:

یا امیرالمؤمنین، ناچار باید این کار بشود.

حضرت فرمود:
اکنون که غیر از این را نمی‏پذیری، پس قبر و محل کشته شدنش را به من نشان بده، آن مرد قبر برادرش را به آن جناب نشان داد،

حضرت در حالی که سوار استر شهبا بود، با ته نیزه‏اش بر قبر زد.

مردی گندمگون و بلند قد از قبر خارج شد که به زبان عجمی سخن می‏گفت،

امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود:

چرا به زبان غیر عربی سخن می‏گویی در حالی که تو مردی از عرب بودی؟
گفت:

من دشمن تو بوده ‏ام و دوستدار دشمنانت؛ پس زبان من در آتش دگرگون شد.

آن گاه مرد شیعی گفت:

یا امیرالمؤمنین، او را به همان جا که از آن آمده است بازگردان؛ زیرا ما به او احتیاج نداریم.

امیرالمؤمنین فرمود:

برگرد.

وی به درون قبر بازگشت و مدفون گردید.


نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

ما به او احتیاج نداریم.

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ
روایت شده است از امام علی(ع) که

آن جناب به دنبال گروهی از خوارج بود تا این که به محلی که امروز معروف به ساباط است رسید.

از جمله کسانی که در آن گروه (خوارج) بودند، یکی عبدالله بن وهب و دیگری عمر بن جرموزه بود.
پس هنگامی که به موضع معروف با ساباط توران رسیدند، مردی از شیعیان علی(ع) نزد آن حضرت آمد و گفت:

یا امیرالمؤمنین، من شیعه و محب تو هستم. برادری داشتم که او را دوست می‏داشتم؛ اما عمر او را در لشکر سعد بن ابی وقاص به سوی جنگ با اهل مداین فرستاد که آن جا کشته شد و از زمان کشته شدنش تا به حال سال‏های زیادی گذشته است.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود:

اکنون چه می‏خواهی؟

گفت:

می‏خواهم او را برای من زنده کنی.

علی(ع) فرمود:

زنده بودنش برای تو فایده‏ای ندارد.

گفت:

یا امیرالمؤمنین، ناچار باید این کار بشود.

حضرت فرمود:
اکنون که غیر از این را نمی‏پذیری، پس قبر و محل کشته شدنش را به من نشان بده، آن مرد قبر برادرش را به آن جناب نشان داد،

حضرت در حالی که سوار استر شهبا بود، با ته نیزه‏اش بر قبر زد.

مردی گندمگون و بلند قد از قبر خارج شد که به زبان عجمی سخن می‏گفت،

امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود:

چرا به زبان غیر عربی سخن می‏گویی در حالی که تو مردی از عرب بودی؟
گفت:

من دشمن تو بوده ‏ام و دوستدار دشمنانت؛ پس زبان من در آتش دگرگون شد.

آن گاه مرد شیعی گفت:

یا امیرالمؤمنین، او را به همان جا که از آن آمده است بازگردان؛ زیرا ما به او احتیاج نداریم.

امیرالمؤمنین فرمود:

برگرد.

وی به درون قبر بازگشت و مدفون گردید.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۷
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">