ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
چهارشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۰۰ ب.ظ

لحظه ای عجیب

لحظه تولد لحظه عجیبی است. لحظه ای است که در این دنیای خاکی متولد می شویم. معلوم نیست قبل از آن کجا بودیم وهیچ چیز هم به یاد نمی آوریم. زندگی آغاز می شود. در محیط متولد شده ایم و در انتخاب آن نقشی نداشته ایم. محیط طبیعی، خانواده، جامعه و... ما انتخابی نیست. بعدها می فهمیم که این تولد چقدر مهم و تاثیرگذاربوده است.

. از طرف دیگر مفهوم تولد یادآور مفهوم مرگ است. می توان پرسید که پس از مرگ به کجا خواهیم رفت؟  گویا جواب این سئوال نیز چیزی جز حیرت نیست. اگرچه در عصر جدید صحبت از مرگ به تابو تبدیل شده است و هیچ کس نباید در مورد آن صحبت کند، اما همه ما روزی خواهیم مرد و شاید این بزرگترین نعمت باشد. اگر نمی مردیم سرنوشتمان به سرنوشت فوسکا، قهرمان رمان" همه می میرند " سیمون دوبوار شبیه می شد که عمر جاودان داشت و به همین دلیل زندگی اش پوچ و بی معنی شده بود. فکر کردن به مرگ به قول هایدگر امکانات زندگی را به پیش چشم ما می آورد و ما را وا می دارد تا در مورد این  امکانات تصمیم بگیریم. هر کدام از ما در موقعیت اجتماعی منحصر به فردی قرار داریم که راه های ویژه ای را جلوی پای ما قرار داده است. راه هایی که ما را به آینده می برند. همچنین هر کدام از ما گذشته ای داریم  که در تعیین زمان حال ما نقش داشته است. وقتی به گذشته فکر می کنم و در عمق خاطرات گوناگون از کودکی تا حال فرو می روم فکر می کنم که روزگاری دراز زندگی کرده ام."می اندیشم که شاید خواب دیده ام، که شاید خواب بوده ام، اما همه چیز یکسان است و با این حال نیست."

 

آورد به اضطرابم اول بوجود                     جز حیرتم از حیات چیزی نفزود

رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود                زین آمدن و بودن و رفتن مقصود

خیام

 



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

لحظه ای عجیب

چهارشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۰۰ ب.ظ

لحظه تولد لحظه عجیبی است. لحظه ای است که در این دنیای خاکی متولد می شویم. معلوم نیست قبل از آن کجا بودیم وهیچ چیز هم به یاد نمی آوریم. زندگی آغاز می شود. در محیط متولد شده ایم و در انتخاب آن نقشی نداشته ایم. محیط طبیعی، خانواده، جامعه و... ما انتخابی نیست. بعدها می فهمیم که این تولد چقدر مهم و تاثیرگذاربوده است.

. از طرف دیگر مفهوم تولد یادآور مفهوم مرگ است. می توان پرسید که پس از مرگ به کجا خواهیم رفت؟  گویا جواب این سئوال نیز چیزی جز حیرت نیست. اگرچه در عصر جدید صحبت از مرگ به تابو تبدیل شده است و هیچ کس نباید در مورد آن صحبت کند، اما همه ما روزی خواهیم مرد و شاید این بزرگترین نعمت باشد. اگر نمی مردیم سرنوشتمان به سرنوشت فوسکا، قهرمان رمان" همه می میرند " سیمون دوبوار شبیه می شد که عمر جاودان داشت و به همین دلیل زندگی اش پوچ و بی معنی شده بود. فکر کردن به مرگ به قول هایدگر امکانات زندگی را به پیش چشم ما می آورد و ما را وا می دارد تا در مورد این  امکانات تصمیم بگیریم. هر کدام از ما در موقعیت اجتماعی منحصر به فردی قرار داریم که راه های ویژه ای را جلوی پای ما قرار داده است. راه هایی که ما را به آینده می برند. همچنین هر کدام از ما گذشته ای داریم  که در تعیین زمان حال ما نقش داشته است. وقتی به گذشته فکر می کنم و در عمق خاطرات گوناگون از کودکی تا حال فرو می روم فکر می کنم که روزگاری دراز زندگی کرده ام."می اندیشم که شاید خواب دیده ام، که شاید خواب بوده ام، اما همه چیز یکسان است و با این حال نیست."

 

آورد به اضطرابم اول بوجود                     جز حیرتم از حیات چیزی نفزود

رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود                زین آمدن و بودن و رفتن مقصود

خیام

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۰۵
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۱)

۰۷ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۴۹ لبیک یااباصالح(عج)
سلام
رسول گرامی اسلام فرمودند :« گرامی ترین بندگان بعد از انبیاء ،علما و سپس حافظان قرآن هستند. مانند انبیاء از دنیا می‌روند؛ همراه انبیاء از قبرهایشان خارج می‌شوند به همراه انبیاء از صراط می‌گذرند و ثواب انبیاء را می‌برند. پس خوشا به حال پوینده راه علم و حافظ قرآن به سبب آن کرامت و شرافتی که نزد خدا دارند .»

امام علی(ع) می فرماید: در قرائتی که تدبر و اندیشه نباشد خیری نیست

با ادامه مبحث مهجور گرفتن قرآن در خدمت شما هستم

یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">