ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۰، ۱۲:۲۸ ب.ظ

نگاهی به کتاب کمدی الهی دانته آلیگیری

 

نگاهی به کتاب کمدی الهی دانته آلیگیری

جهنم بعنوان اصلی ترین موضوع یکی از بزرگترین کارهای ادبی قرون وسطی مطرح می شود. این شاهکار ادبی که همان کمدی دانتی است، در فاصلۀ سالهای 1303تا1320تدوین شده است. حقیقت این است که جهنم فقط یک سوم این کمدی را شامل می شود ولی همین یک سوم، قسمت مهمی است که باعث جذابیت بقیۀ کمدی در نظر نسلهای آینده شده است؛ زیرا دائما" رویاهای دانتی به عنوان رویاهای جهنمی شناخته می شود.

دانتی، باورهای مردمی را دربارۀ سفر به جهنم، جمع آوری می کند و با نبوغ خارق العاده اش، مطالب بی نظیری را بدان اضافه می کند که همین، توانایی اش را در ایجاد تصورات دلهره آور و داشتن قاطعیت و ثبات فکری و منطقی و قدرت ارائه تمثیل های الهام بخش، در عین پایبندی اش به عقاید دینی، نشان می دهد. ترس در عالم فکری دانتی، در میان موازنه ای که بین عناصر تشکیل دهندۀ آن وجود دارد، مخفی است؛ عناصری که عبارتند از: قاطعیت و ثبات فکری و منطقی و ارائۀ تصاویری سمبولیک در عین پای بندی به عقاید، که همین باعث می شود تا عذاب را پدیده ای زشت بداند. و از میان رویاهای رهبانی نامنظم و تا حدی احمقانه و نادرست، یک مبنای فکری قابل اتکایی به صورت مجموعۀ لاهوتی از توماس آکوینی وجود دارد که کمدی دانتی، دقت در تضعیف و تفریع و پای بندی به دین را از آن الهام گرفته است.

مطلب عجیب در جهنم دانتی این است که عذابها، تناسب زیادی با خطاها دارند.

دانتی در ابتدا با الهام از همان روشهای فرجیل وارد رواق جهنم می شود، جایی که عدۀ زیادی از ترسایان مردد و سست عنصر، دیده می شوند. کسانی که هیچگاه جرأت انتخاب موضع ثابتی را نداشته اند؛ آنهایی که تا آخر زندگی خویش به دنبال علمی می چرخند بدون اینکه سعی کنند به هدفی برسند و گویی که مورد حملۀ نیش زنبوران قرار گرفته اند.

وی سپس به طبقۀ فوقانی در خارج از دیوارهای شهر دیس می رود، جایی که تسلیم شدگان در مقابل شبیخون دائمی پنج گانه گرد هم می آیند. در حلقۀ اول که در الیمبس تشکیل می شود، کسانی که مراسم غسل تعمید را انجام نداده اند در آن جمع می شوند. آنها به عذاب خاصی مبتلا نمی شوند؛ولی در انتظار سعادت، نگه داشته می شوند، بدون این که بتوانند به آن نایل شوند. در الیمبس، غیر از بچه هایی که غسل تعمید داده نشده اند، تمام مشاهیر تاریخ بت پرست قدیم، از هومر تا اقلیدس و از افلاطون تا هوراس حضور دارند و این ها با توجه به اهمیت گناهانشان مرتب می شوندکه در ابتدا، حلقۀ فاجران و سپس حلقۀ حریصان، بخیلان، مسرفان و بدطینتان قرار داده می شوند.

سپس دانتی از دریاچۀ استیکس عبور می کند تا به جهنم داخلی برسد که در داخل شهر دیس واقع شده است. جایی که خطاکاران در حلقه های چهارگانه ای که به دسته هایی فرعی تقسیم می شود، زندانی می شوند؛ مثل حلقۀ بدعت گذاران و حلقۀ متجاوزین به عنف که شامل: متجاوزین به محارم، متجاوزین به خود(خود کشی کنندگان)، متجاوزین به خدا( ناسپاسان)، به طبیعت(لواط کنندگان) و متجاوزین به احسان و نیکوکاری(رباخواران) می باشد.

او بعد از عبور از مانعی عظیم، به حلقۀ هشتم که حلقۀ تدلیس کنندگان است، می رسد. این ها مردمانی را که ماهیتشان را نشناخته اند، گول می زنندو گروهی هستند که عبارتند از:

گمراه کنندگان، زناکاران، مدعیان دروغین شرافت و ثروت، تجارت کنندگان با چیزهای مقدس و معنوی، کاهن ها و پیشگوها، تجارت کنندگان با مواد مخدر، خبیث ها، مستشاران خیانت پیشه، بانیان آشفتگی و هرج و مرج و تزویرکنندگان که هرکدام از این گروهها در حفره ای دایره ای شکل، جای داده می شوند.

در حلقۀ نهم که حلقۀ خیانتکاران است و در پشت منطقۀ غولهای بزرگ واقع شده است، به کسانی برخورد می کند که به اشخاصی که به آنها اعتماد داشته اند، خیانت کرده اند.اینها یا به ارحامشان خیانت کرده اند(جماعت قایین) یا به وطنشان(جماعت انتینور)، یا به مهمان هایشان(جماعت بطلمیوس) و یا به احسان کنندگان به خود، خیانت کرده اند( جماعت یوحناس). و بلاخره به قلب جهنم که در مرکز زمین واقع شده و فقط لوسیفورس در آن اقامت دارد، می رسد: آن شیطان طغیانگری که یهودا اسخریوتی(یوحناس) خائن و محکوم شده به عذاب ابدی را تا بی نهایت قطعه قطعه می کند.

در این رویا، جهنم شبیه قیف بزرگی است که نصف کرۀ زمین را بطور کامل در بر می گیردو دهانۀ آن بسوی ناف لوسیفورس متوجه است و ساختمانهایش به شکل دایره بنا شده اند و عمقشان با توجه به اهمیت گناهان و مقدار رسوخ آن در قلب، زیادتر می شود و البته باید توجه داشت که اینها، اموری سمبولیک هستند.

البته باید توجه داشت که زیانکاران و کسانی که مثل آنها هستند، سرنوشت و آیندۀ خویش را با اختیار و ارادۀ خودشان رقم زده اند و همین امر، سرنوشت دردناکی را برای آینده شان ترسیم می کند. مثلا" افراد غضبناک وحشی که همدیگر را در سختی می اندازند، همانهایی هستند که دلسوزی و مهربانی در زندگی دنیایی شان، جایی نداشته است؛ لذا هیچ دلیلی برای دلسوزی و غصه خوردن برای آنها وجود ندارد. همچنین دزدانی که دسترنج دیگران را به سرقت برده اند، در جهنم، شخصیتشان از آنها انتزاع می شود و دائما" به صورتهای مختلفی در می آیند و هیچ جایی را ندارند که بروند، مگر به طرف تاریکی های محضی که در آنجا به وسیلۀ افعی های خطرناکی گزیده می شوند.

باید دانست که آتش تنها در آخرین حلقه وجود دارد و اوضاع آنجا بسیار بد است، بطوری که یخ های رودخانۀ منجمد کوسیت خیانتکاران را در بر می گیرد و غیر از سرهای کبود شدۀ آنها که منظرۀ بسیار زشتی دارد، چیزی به چشم نمی خورد. این خیانتکاران موجودات سست عنصری هستند که سکوت مرگ ابدی، آنها را در جایشان میخکوب کرده است، همانطور که گناه، قلبهایشان را میرانده بوده است و هنگامی که دانتی سوالی را از آنها می پرسد، شدت سرما نمی گذارد که جواب بدهند و این در حالی است که حلقه های اشک در چشمشان یخ می زند. در حلقۀ آخر هم تعدادی از شخصیتهای تاریخی به چشم می خورند که از جملۀ آنها تعدادی از اسقفها هستند مثل سیلستین پنجم که در میان ترسایان و نیکولای سوم که در میان تجارت کنندگان با اشیای معنوی و نان از راه دین خورندگان، دیده می شوند:

((تا کنون هیچ شبکۀ چوبی را که طوقه اش شکسته یایکی از محورهایش از بین رفته باشد، ندیده ام که مثل عذاب شنونده ای شده باشد که مثل آبکش سوراخ سوراخ شده بود. هلاک شده ای دیدم که از چانه تا مخرجش دو شقه شده و تمام روده هایش ریخته بود و ریه ها و معده اش نمایان شده بود و هنگامی که خم شده بودم تا او را ببینم، نگاهی را به من دوخت و سینه اش را با دستانش باز کرد و گفت: ببین که چگونه پاره پاره می شوم. ببین که چگونه قطعه قطعه می شوم. و فرد دیگری را که با گریه و زاری از جلویم می گذشت دیدم که صورتش تا پیشانی اش شکافته شده بود. تمام کسانی که در اینجا می بینی، در زمان حیاتشان، ایجاد کنندۀ شک و برانگیزکنندۀ شک و برانگیزانندۀ فتنه ها و تفرقه ها بوده اند وبرای همین در اینجا شقه شقه می شوند و در پشت سر ما شیطانی است که با قساوت، صف های ما را منظم می کند و با لبۀ شمشیرش هرکسی را که جلوتر بایستد، زخمی می کند و البته این پس از آن است که یک مرحله از مسیر دردناک را گذرانده ایم؛ زیرا زخم های ما، قبل از آن که برای دومین بار پیش او حاضر شویم، التیام می یابد.))

کمدی الهی دانته آلیگیری در 6 جولای 1265 میلادی در خانواده یی متوسط در شهر فلورانس که یکی از جمهوری های ایتالیای آن زمان بود، متولد شد. او در کودکی مادرش دونابلا را از دست داد و پدرش الیگیرو زنی دیگر اختیار کرد. پس او علاوه بر کمبود مهر مادری، کودکی خود را در محیطی آشفته، پر از جنگ و جدال و دسیسه ها و نیرنگ هایی که توسط احزاب سیاسی «سلطنتی» و مذهبی «کلیسا» به پا شده بود پشت سر گذاشت. خانواده دانته روحیه مذهبی داشت بنابراین همواره از کلیسا حمایت می کرد. دانته در مدرسه مذهبی برادران کهتر شروع به تحصیل کرد و به رسم آن زمان هنرهای سه گانه (دستورزبان، خطابه و مباحثه) و علوم چهارگانه (حساب، هندسه، نجوم و موسیقی) را آموخت

.

او در سن 19سالگی عاشق دختری به نام بئاتریس شد. این عشق چنان عمیق شد که دانته را واداشت در 19 سالگی نخستین اشعارش را در وصف او بسراید. او در اشعار عاشقانه اش بئاتریس را مقدس و پاک نشان می دهد و او را بسان فرشتگان و بهشتیان می داند و البته این موضوع را در مجموعه کمدی الهی (بهشت) نیز می توان مشاهده کرد. ذوق سیاسی او باعث شد به فعالیت های سیاسی روی آورد. در سال 1296 به عضویت شورای شهر فلورانس درآید و در سال 1300 میلادی سفیر فلورانس در سن جمینیانو شود. در ژانویه 1302 میلادی به جرم سوءاستفاده مالی در دادگاه فلورانس محکوم شد و مجبور به پرداخت نقدی و دو سال دوری از وطن خود شد و مادام العمر از حقوق مدنی محروم ماند. از همین رو آوارگی دانته آغاز شد. او هر روز شکسته تر و رنجورتر می نمود و تا پایان عمر در آتش دوری عزیزانش چون شمع می سوخت. سرانجام در شب 14 سپتامبر سال 1321 میلادی در حالی که فقط 56 سال داشت در تنهایی سرد و بی کسی و نیز در شبی سوزان و جانکاه دنیای دردناک خود را ترک گفت.از نظر شخصیتی دانته را این گونه شناخته اند

.

تقریباً تمام محققان عالم ادب مغرب زمین دانته را یکی از سه شاعری برشمرده اند که «اعظم شعرای تاریخ جهان» لقب دارند. دانته در ایتالیا مقامی دارد که به احتمال قوی نظیر آن را هیچ شاعر دیگری در هیچ کشور دیگری ندارد. چنان که گفته شد تاکنون در اروپا سه نفر از شعرای جهان «اعظم شعرای تاریخ بشر» محسوب شده اند که عبارتند از هومر، دانته و شکسپیر

.

بعد از انتشار کمدی الهی یعنی در شش قرن اخیر هیچ اثر ادبی در مغرب زمین مقام این کتاب را به دست نیاورده است. ارقامی که درباره نفوذ این کتاب در دنیا از طرف «دانته شناسان» برجسته تنظیم و تدوین شده، چنان است که گاه باورکردنی نیست

.

«

کمدی الهی» شش قرن است که دائماً در معرض تحقیق و تفسیر است و با این وصف هنوز نتوانسته اند کاملاً به عمق آن برسند. با این وجود بسیاری از پژوهشگران غربی متفق القولند که کمدی الهی بی تاثیر از ادبیات مشرق زمین نمی تواند باشد؛ آثاری همچون سیرالعباد الی المعاد اثر سترگ سنایی غزنوی و ارداویرافنامه یا کمدی الهی ایرانی که هزار سال پیش از دانته خلق شده و بالاخره «رساله الغفران» ابوالعلا معری (449- 363) هجری قمری.

چنان که گفته شد «کمدی الهی» اثری است که در تدوین آن هم از سوابق فکری شرق و غرب الهام گرفته شده و هم منابع مختلف غربی و شرقی و قدیم و جدید «تا زمان دانته» مورد استفاده قرار گرفته است و از ترکیب این افکار و عقاید و اصول فلسفی و علمی و حوادث تاریخی و معتقدات مذهبی کاتولیک و اساطیر یونانی و رومی و آشنایی استادانه با روحیات و عواطف بشری است که مجموعه «کمدی الهی» در سه بخش یا سه چکامه دوزخ، برزخ و بهشت هر چکامه مرکب از 33 سرود که شمار ابیات هر سرود تقریباً به یک اندازه است مبنای ساخت 33 سرودی عدد سه است. یک سرود اضافی که به منزله مقدمه است شمار سرودها را به صد می رساند که مضرب ده یعنی مضرب عددی است که نماد کمال است. بحری که در این منظومه به کار رفته است بحر موسوم به «تردزاریما»، ماخوذ از نوعی شعر عامیانه به نام سیرونته است که هنرمندانه پرداخته شده است. غتردوزاریما نوعی شعر مرکب از بندهای سه بیتی است که ابیات اول و سوم هر بند هم قافیه اند و بیت دوم با ابیات اول و سوم بند بعد هم قافیه است؛ به این ترتیب

a، b، b-a، c، c-b، d، c و قس علیهذاف عنوان کلی منظومه در اصل «کمدی» بوده است که طبع اثر اقتضای آن را دارد. چه منظومه از اندوه آغاز می شود و به پایانی خوش می انجامد. خود دانته در سرآغاز کتاب خود آن را با این جمله به کان گرانده لااسکالا اهدا کرده است؛ «چنین است کمدی دانته آلاگری که فلورانس موطن است ولی فلورانسی خوب نیست.» «الهی» صفتی است که نسل های بعد به این منظومه داده اند. نخستین بخش این اثر دوزخ است.

دوزخ قلمرو ظلمات (دره مغاک رنج) است که موجود انسانی از همان لحظه یی که از زندگی عقل و تقوا (زندگی مدنی) و از نور روی برمی تابد در آن سرنگون می شود. بخش دوم برزخ است که کوهی است دشوارگذر و با شیب تند و پر از بریدگی که از میان اقیانوس بزرگ وجود سر بر آورده است تا «به بلندی آسمان ها افراشته شود

».

این سرزمین انسانی است که مسیح آن را تقدیس کرده است و آخرین بخش کمدی الهی بهشت است. بهشت زندگی فوق طبیعی مبتنی بر عنایت الهی که دانته از آن برخوردار می شود زندگی جاویدانی است که در زمان آغاز می شود

.

عنایت رستگاری بخش که بهترین گوهر وجود او را تحسین می کند و او را شایسته سعادت ابدی یعنی دیدار ذات الاهی می سازد

.

دانته علاوه بر کمدی الهی که شاهکار او است آثار دیگری نیز از خود بر جا گذاشته است مانند زندگانی نو/ ضیافت/ زبان عامیانه/ سلطنت/ آهنگ ها و... .در ایران کمدی الهی با سه ترجمه به خوانندگان عرضه شده است. کار ترجمه حاضر چهار سال به طول انجامیده و نمونه ششم آن بیش از سه بار ویرایش شده است؛ کاری مداوم توسط یک گروه 12 نفره

+++++++++++++++++++++++++++++++

دانته آلیگیری

دانته آلیگیری (زادهٔ فلورانس در سال ۱۲۶۵ و درگذشتهٔ راونا در سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی) شاعر اهل ایتالیا بوده‌است. وی در سیاست زادگاه خود عاملی موثر بود. نوشته‌های دانته در ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا موثر افتاده‌است

.

دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب‌های متعددی زد که معروف‌ترین آن‌ها «کمدی الهی». «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، و «آهنگ‌ها» است. کتاب «کمدی الهی» در سه بخش نگاشته شده‌است: دوزخ، برزخ و بهشت

.

زندگانی

او در شهر فلورانس به‌دنیا آمد.[۱] تاریخ تولد دانته به درستی مشخص نیست، اما باور عمومی بر این است که این تاریخ در حدود سال ۱۲۶۵ میلادی بوده‌است. این تاریخ استنتاجی است بدست آمده از اتوبیوگرافی دانته در کتاب کمدی الهی-دوزخ که به صورت کنایه آمیز گفته‌است: «در نیمه راه سفر زندگانی...». با توجه به انجیل میانگین عمر آدمی ۷۰ سال است ولذا این «نیمه راه سفر زندگانی» برابر با ۳۵ سال خواهد بود. از سوی دیگر نوشتن کمدی الهی در سال ۱۳۰۰ میلادی آغاز گردیده[۱۳۰۷ هست نه ۱۳۰۰] و با این حساب که دانته در زمان نوشتن کمدی الهی ۳۵ سال داشته، عددی برابر ۱۲۶۵ میلادی برای سال تولد او به دست می‌آید. برخی از اشعار قسمت بهشت از کمدی الهی شواهدی را بدست می‌دهند که بر مبنای آنها دانته در برج جوزا به دنیا آمده‌است، از جمله اینکه می‌گوید: «همچنان که با دوگانگان جاویدان در حال چرخ زدن بودم، آشکارا از تپه‌ها تا خروجی‌های رود زمینهایی خرمنکوبی شده را دیدم که ما با دچار سبعیت میکرد»، اما نیمی‌توان اینها را به عنوان عباراتی قطعی از جانب دانته برای ولادتش قرار داد

.

در دوران کودکیش شهر فلورانس مدام بین دسته‌های رقیب یعنی گیلیبینی‌ها و گوئلف‌ها دست به دست می‌شد. تا سرانجام گوئلف‌ها (که خانواده دانته هم از آنان بودند) بر شهر چیره شدند. طولی نکشید که بین خود گوئلف‌ها نیز اختلاف افتاد و خود به دستهٔ سیاه‌ها و سفیدها تقسیم شدند. دانته در چنین دوران پرآشوبی کودکی و نوجوانی خود را سپری کرد، از تحصیلات نخستینش اطلاعی در دست نیست ظاهراً وی در دانشگاه بولونیا و در مکتب خانه برادران کهتر

(Frati Minori) در شهر سانتا کروچه تحصیل کرد ولی بخش عمده رشد فکری و فلسفی خود را مرهون دانشمند بزرگی به نام «برونتو لاتینی» (Brunto Latini) بود که در سرود پانزدهم «دوزخ» از او به تفصیل و احترام یاد کرده‌است.

در این دوران کودکی بود که عشق افسانه‌ای و معروف دانته یعنی «بئاتریکس پورتیناری» آغاز شد هر چند هرگز به وصال ختم نشد. ده سال بعد نخستین نغمه‌های عاشقانه خود را به خاطر او سرود. دانته در سال ۱۲۹۳ (یکسال پس از مرگ بئاتریکس) با زنی به نام جما

(Gemma) از خاندان دوناتی (Donnati)، یک خانواده فلورانسی، ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب چهار فرزند شد. در همین احوال وی در چند زد و خورد بین نیروهای فلورانسی و دیگر همسایگانش شرکت کرد که مهمترینشان نبرد «کامپالدینو» بود. در حدود سی سالگی به فعالیت‌های سیاسی پرداخت. در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ میلادی عضویت «شورای صد نفری» انتخاب شد و در سال ۱۳۰۰ به سمت سفیر به «سن جیمنیانو» رفت، دو ماه نیز در سال ۱۳۰۱ سمتی مانند «رئیس دیوان عالی کشور» را در شهر خود داشت و در این سمت دستکم ده نطق آتشین برضد پاپ «بوتیفاتسیوی هشتم» ایراد کرد که مایه همه بدبختی‌های بعدی وی شد.

در سال ۱۳۰۰ میلادی بین دو دسته سیاسی سفیدها که نماینده ثروتمندان شهر و دسته سیاه‌ها که از طبقات عامه طرفداری می‌کردند زد و خورد شدیدی روی داد که بر آتش کینه توزی‌های گذشته دامن زد. پاپ ظاهراً برای آرامش و به راستی برای گسترش نفوذ خود کاردینال «آکوئاسپارتا» را به فلورانس فرستاد ولی وی نتوانست کاری انجام دهد، این بار پاپ از «شارل دو والوا» برادر «فیلیپ لوبل» پادشاه فرانسه کمک گرفت. این مساله فلورانسیان را بسیار نگران کرد و دسته سفیدها که در آن وقت روی کار بودند سه نفر را به عنوان سفیر فوق العاده نزد پاپ فرستادند تا او را از این فکر منصرف سازند، دانته یکی از این سه نفر بود. اندکی پس از آغاز این سفر بود که شارل دو والوا و نیروهای پاپ پیروزمندانه وارد فلورانس شدند و دسته سفیدها را از آنجا راندند و زمام امور را به دست سیاه‌ها سپردند. این تغییر مقدمه تصفیه‌ای شد که بزرگترین قربانی آن دانته بود

.

روز ۲۷ ژانویه ۱۳۰۲ نخستین حکم از سوی دادگاه فلورانس به زیان دانته صادر شد و او را غیابی به سوء استفاده از اموال دولتی متهم نموده و به پرداخت پنج هزار فیورینو جریمه و دو سال تبعید از فلورانس و محرومیت همیشگی از حقوق مدنی محکوم کرد. چهل روز بعد حکم دیگری به زیان وی صادر شد و وی محکوم بدان شد که اگر به دست مقامات امنیتی و قضایی فلورانس بیفتد زنده زنده در آتش سوزانده شود. از آن پس یک دوران ممتد آوارگی و دربدری برای شاعر آغاز شد که تا پایان زندگی او ادامه داشت. از این تاریخ او دیگر همسر و دو دخترش را ندید چرا که به آنها اجازه ترک شهر را ندادند و تنها توانست دو پسرش را در اواخر زندگی ببیند

.

یکی دو سال در شهر سیه نا

(Sienna) گذراند. از آنجا به سن گودینو و ورونا (Verona) و سپس به پادووا (Padova) رفت و در همه جا با استقبال گرم زمامداران و بزرگان روبرو شد و دربارها و کاخها بر او گشوده بود.

چندی نیز از ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶ میلادی در شهر لوکا

(Lucca) مقیم بود ولی آخرین منزل این سفر نزدیک به بیست ساله و معروفترینشان شهر راوِنا (Ravenna) بود. دانته در این شهر تا سال ۱۳۲۱ میهمان «کان گرانده دِلا اسکالا» بود و این فرد کسی است که کمدی الهی را دانته به او اهدا کرده‌است. در تابستان این سال وی را کنت دا پولنتا، زمامدار شهر، به عنوان سفیر فوق العاده به یک مأموریت خارجی فرستاد. در بازگشت از این مأموریت وی دچار تب ناگهانی شدید شد و این تب در شب ۱۴ سبتامبر ۱۳۲۱ میلادی او را به کام مرگ کشید. در این هنگام ۵۶ سال داشت. در ساعت آخر گفت: «کاش در خانه خود مرده بودم».

پس از مرگش فلورانسیان دادو فریاد به راه انداختند که جسد شاعر و نابغه بزرگ خود را پس بگیرند اما راونایی‌ها زیر بار نرفتند و این بار فلورانسی‌ها لشکرآرایی کردند تا «خاک راونا را به توبره بکشند» و جسد دانته را پس بگیرند. اما این بار «برادران کهتر» راونا دست به حیله زدند و فلورانسیان را فریب دادند و جسد بزرگترین میهمان شهر خود را در خاک خویش نگه داشتند. امروز آرامگاه دانته در شهر راوناست

.

آثار

کمدی الهی

ضیافت

آهنگ‌ها

سلطنت (به زبان لاتین)

زندگانی نو

اِپیستولائه و اِکلُگائه (به زبان لاتین)

Questio de aqua et Terra (

به زبان لاتین)

منابع

کتاب دوزخ دانته، ترجمه از متن ایتالیایی؛ با مقدمه و شرح و حواشی از شجاع الدین شفا، تهران:امیرکبیر،۱۳۴۷. ۲-۰۳۹۷-۰۰-۹۶۴.

1. ↑

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Dante Alighieri»، ویکی‌پدیای En، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۳۰ آگوست ۲۰۱۰).

نماد خرد

این یک نوشتار خُرد پیرامون افراد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

شاعر و نویسنده ایتالیایی : 1265- 1321

«

دانته آلیگیری» در ۶ جولای سال ۱۲۶۵ در شهر« فلورانس» که در آن زمان، یکی از جمهوری های متعدد ایتالیایی محسوب می شد، در خانواده ای متوسط به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۱ میلادی، در سن ۵۶ سالگی درگذشت. دوران کودکی دانته در محیطی از آشفتگی، جنگ و ستیز و دسیسه و نیرنگ (بین حزب پاپ و حزب سلطنتی) طی شد. خانواده دانته از حزب پاپ حمایت می کرد و با پیروزی نظامی آنها ، چند ماه پس از تولد دانته، خانواده او از نظر سیاسی پیشرفت نمود. سالها بعد دانته به خاطر وابستگی سیاسی خود رنج بسیار کشید.

او تحصیلاتش را در «دارالتعلیم مذهبی برادران کهتر» شروع کرد. زندگانی دانته سرشار از تلخکامی ها و محرومیت ها بود. دانته در دانشگاه های «فلورانس» و «پالودا» به کسب علم و دانش پرداخت. وی یکی از شاگردان برجسته بود و علاقه زیادی به رشته های فلسفه و اخلاق داشت. دانته در نه سالگی دلباخته دختری به نام «بئاتریس» شد که نسبت خویشاوندی هم با او داشت. آشنایی آن دو در یک محفل خانوادگی صورت گرفت. عشق دانته به بئاتریس سال ها ادامه یافت و دانته در ۱۹ سالگی، نخستین اشعار خود را در وصف عشق آسمانی خود سرود و محبوبش بئاتریس را بسان فرشتگان و به پاکی و صفای آنها می دانست. با وجود آنکه بئاتریس از علاقه و محبت دانته نسبت به خود آگاه بود، با شخص دیگری ازدواج کرد. وی با این کار، آمال و آرزوهای دانته را بر باد داد و روح و قلبش را جریحه دار کرد. دانته حتی در لحظات پایان زندگی نیز این خاطره دردناک را بر زبان می آورد. اما ازدواج بئاتریس چندان دوام نیافت و او در سال 1290 در سن ۲۴ سالگی درگذشت. دانته که هنوز در آتش بی مهری و سست عهدی محبوب می سوخت و اشعاری شورانگیز در این زمینه می سرود، ناگهان با غم مرگ بئاتریس مواجه شد. او که شاعری تازه کار بود، با غم و اندوه تازه اش به دامان شعر و شاعری پناه برد و شاعری شوریده و توانا گشت و اشعار بسیاری درباره بئاتریس زیبا سرود. وی یکسال پس از مرگ بئاتریس با زنی به نام «جما» ازدواج کرد، اما این ازدواج نتوانست خاطره بئاتریس را از ذهن او محو نماید. دانته در سی سالگی به فعالیت های سیاسی پرداخت و در زد و خوردهای قوای فلورانس با همسایگان کشور خود شرکت کرد. او در سال های ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ به عضویت «شورای صد نفری» فلورانس درآمد و چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۰، به سِـمت سفیر فلورانس به «سن جمیتانو» عزیمت نمود و چند ماهی نیز سِـمتی نظیر «ریاست دیوانعالی کشور» فلورانس را عهده دار شد. وی در پست جدید خود چندین نطق آتشین و پرشور بر ضد پاپ - که در سرنوشت ملت و موطن دانته دخالت می کرد - ایراد نمود. هنوز چند ماهی از حکومت پاپ در فلورانس نگذشته بود که در ۲۷ ژانویه سال ۱۳۰۲ اولین حکم عدلیه درباره او در دادگاه فلورانس عنوان شد. محکومیت دانته به ظاهر «سوء استفاده از اموال دولتی» بود، ولی در حقیقت، پاسخی به حملات دانته در سخنرانی هایش بر ضد پاپ بود

.

دادگاه به طور غیابی تشکیل جلسه داد و وی را به دو سال تبعید، پرداخت جریمه نقدی و همچنین محرومیت ابدی از حقوق مدنی محکوم کرد، مدتی نیز برای دستگیری وی جایزه ای تعیین شد. از این تاریخ به بعد، دربه دری و آوارگی دانته شروع شد. دوری از خانواده هر روز او را شکسته تر و رنجورتر می کرد، چون خانواده او حق نداشتند به هیچ وجه از فلورانس خارج شوند. بدین ترتیب، دانته تا پایان عمر موفق به دیدار همسر و فرزندان خود نشد و همچنان در آتش دوری عزیزان خود می سوخت. بقیه عمر دانته به سیر و سیاحت در کشورهای مختلف سپری شد، تا اینکه سرانجام در شب ۱۴ سپتامبر سال ۱۳۲۱ میلادی، تنها و بی کس با دنیای دردناک خود وداع کرد. دانته آلیگیری طی دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب های متعددی زد که معروفترین آنها «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، «آهنگ ها» و بالاخره شاهکار او کتاب «کمدی الهی» است. این کتاب در سه بخش نگاشته شده است : دوزخ ، برزخ و بهشت که اشاره ای به ساختار جهان است و آموزش کلاسیک آن را نباید دست کم گرفت. او ۳۴ سرود برای دوزخ و ۳۳ سرود برای برزخ و بهشت دارد. چنانچه اولین سرود دوزخ را به عنوان مقدمه تمام کتاب فرض کنیم، ۳۳ سرود دیگر باقی می ماند که خاص دوزخ است. ظاهراً عدد 33 به سن عیسی مسیح در زمان مصلوب شدنش اشاره دارد. نگاهی سطحی به کمدی الهی، نشانگر تجربه ای مشابه در زندگی خود دانته نیز هست. معذلک عدد ۳۳ به درخت زندگی (کریستین کابالا) اشاره دارد. ۳۲ راه درونی به سوی درخت وجود دارد، اما راه سی و سومی هم هست که به خدا می رسد. دانته در کتاب

terza rima یک الگوی وزن شعری می نویسد : : aba، bcb، cdc، و ... به این ترتیب، عدد ۳ در تمام بخش های کار او حضور دارد؛ از ساختار اساسی کار گرفته تا جزئیات.

تاریخ درستی از تحریر کتاب کمدی الهی در دست نیست؛ عده ای بر این باورند که این کتاب پس از مرگ بئاتریس نوشته شده است، جمعی دیگر نیز عقیده دارند که تألیف این کتاب از سال ۱۳۱۴ تا سال ۱۳۲۱ به طول انجامیده است

.

انتشار این کتاب در شرایط قرون وسطایی آن زمان، اعجاب انگیز بود. پس از مرگ دانته، این کتاب به تمام زبان های زنده دنیا ترجمه شد

.

بهترین نویسندگان و شعرا مانند «لامارتین» «ویکتورهوگو»، «ولتر» و «شاتوبریان»، طی مقالاتی در روزنامه ها و مجلات، دانته را بزرگترین شخصیت فلسفی و ادبی معرفی کردند. کتاب «کمدی الهی» در شمار با ارزش ترین آثار دنیای ادب قرار دارد

.



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

نگاهی به کتاب کمدی الهی دانته آلیگیری

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۰، ۱۲:۲۸ ب.ظ

 

نگاهی به کتاب کمدی الهی دانته آلیگیری

جهنم بعنوان اصلی ترین موضوع یکی از بزرگترین کارهای ادبی قرون وسطی مطرح می شود. این شاهکار ادبی که همان کمدی دانتی است، در فاصلۀ سالهای 1303تا1320تدوین شده است. حقیقت این است که جهنم فقط یک سوم این کمدی را شامل می شود ولی همین یک سوم، قسمت مهمی است که باعث جذابیت بقیۀ کمدی در نظر نسلهای آینده شده است؛ زیرا دائما" رویاهای دانتی به عنوان رویاهای جهنمی شناخته می شود.

دانتی، باورهای مردمی را دربارۀ سفر به جهنم، جمع آوری می کند و با نبوغ خارق العاده اش، مطالب بی نظیری را بدان اضافه می کند که همین، توانایی اش را در ایجاد تصورات دلهره آور و داشتن قاطعیت و ثبات فکری و منطقی و قدرت ارائه تمثیل های الهام بخش، در عین پایبندی اش به عقاید دینی، نشان می دهد. ترس در عالم فکری دانتی، در میان موازنه ای که بین عناصر تشکیل دهندۀ آن وجود دارد، مخفی است؛ عناصری که عبارتند از: قاطعیت و ثبات فکری و منطقی و ارائۀ تصاویری سمبولیک در عین پای بندی به عقاید، که همین باعث می شود تا عذاب را پدیده ای زشت بداند. و از میان رویاهای رهبانی نامنظم و تا حدی احمقانه و نادرست، یک مبنای فکری قابل اتکایی به صورت مجموعۀ لاهوتی از توماس آکوینی وجود دارد که کمدی دانتی، دقت در تضعیف و تفریع و پای بندی به دین را از آن الهام گرفته است.

مطلب عجیب در جهنم دانتی این است که عذابها، تناسب زیادی با خطاها دارند.

دانتی در ابتدا با الهام از همان روشهای فرجیل وارد رواق جهنم می شود، جایی که عدۀ زیادی از ترسایان مردد و سست عنصر، دیده می شوند. کسانی که هیچگاه جرأت انتخاب موضع ثابتی را نداشته اند؛ آنهایی که تا آخر زندگی خویش به دنبال علمی می چرخند بدون اینکه سعی کنند به هدفی برسند و گویی که مورد حملۀ نیش زنبوران قرار گرفته اند.

وی سپس به طبقۀ فوقانی در خارج از دیوارهای شهر دیس می رود، جایی که تسلیم شدگان در مقابل شبیخون دائمی پنج گانه گرد هم می آیند. در حلقۀ اول که در الیمبس تشکیل می شود، کسانی که مراسم غسل تعمید را انجام نداده اند در آن جمع می شوند. آنها به عذاب خاصی مبتلا نمی شوند؛ولی در انتظار سعادت، نگه داشته می شوند، بدون این که بتوانند به آن نایل شوند. در الیمبس، غیر از بچه هایی که غسل تعمید داده نشده اند، تمام مشاهیر تاریخ بت پرست قدیم، از هومر تا اقلیدس و از افلاطون تا هوراس حضور دارند و این ها با توجه به اهمیت گناهانشان مرتب می شوندکه در ابتدا، حلقۀ فاجران و سپس حلقۀ حریصان، بخیلان، مسرفان و بدطینتان قرار داده می شوند.

سپس دانتی از دریاچۀ استیکس عبور می کند تا به جهنم داخلی برسد که در داخل شهر دیس واقع شده است. جایی که خطاکاران در حلقه های چهارگانه ای که به دسته هایی فرعی تقسیم می شود، زندانی می شوند؛ مثل حلقۀ بدعت گذاران و حلقۀ متجاوزین به عنف که شامل: متجاوزین به محارم، متجاوزین به خود(خود کشی کنندگان)، متجاوزین به خدا( ناسپاسان)، به طبیعت(لواط کنندگان) و متجاوزین به احسان و نیکوکاری(رباخواران) می باشد.

او بعد از عبور از مانعی عظیم، به حلقۀ هشتم که حلقۀ تدلیس کنندگان است، می رسد. این ها مردمانی را که ماهیتشان را نشناخته اند، گول می زنندو گروهی هستند که عبارتند از:

گمراه کنندگان، زناکاران، مدعیان دروغین شرافت و ثروت، تجارت کنندگان با چیزهای مقدس و معنوی، کاهن ها و پیشگوها، تجارت کنندگان با مواد مخدر، خبیث ها، مستشاران خیانت پیشه، بانیان آشفتگی و هرج و مرج و تزویرکنندگان که هرکدام از این گروهها در حفره ای دایره ای شکل، جای داده می شوند.

در حلقۀ نهم که حلقۀ خیانتکاران است و در پشت منطقۀ غولهای بزرگ واقع شده است، به کسانی برخورد می کند که به اشخاصی که به آنها اعتماد داشته اند، خیانت کرده اند.اینها یا به ارحامشان خیانت کرده اند(جماعت قایین) یا به وطنشان(جماعت انتینور)، یا به مهمان هایشان(جماعت بطلمیوس) و یا به احسان کنندگان به خود، خیانت کرده اند( جماعت یوحناس). و بلاخره به قلب جهنم که در مرکز زمین واقع شده و فقط لوسیفورس در آن اقامت دارد، می رسد: آن شیطان طغیانگری که یهودا اسخریوتی(یوحناس) خائن و محکوم شده به عذاب ابدی را تا بی نهایت قطعه قطعه می کند.

در این رویا، جهنم شبیه قیف بزرگی است که نصف کرۀ زمین را بطور کامل در بر می گیردو دهانۀ آن بسوی ناف لوسیفورس متوجه است و ساختمانهایش به شکل دایره بنا شده اند و عمقشان با توجه به اهمیت گناهان و مقدار رسوخ آن در قلب، زیادتر می شود و البته باید توجه داشت که اینها، اموری سمبولیک هستند.

البته باید توجه داشت که زیانکاران و کسانی که مثل آنها هستند، سرنوشت و آیندۀ خویش را با اختیار و ارادۀ خودشان رقم زده اند و همین امر، سرنوشت دردناکی را برای آینده شان ترسیم می کند. مثلا" افراد غضبناک وحشی که همدیگر را در سختی می اندازند، همانهایی هستند که دلسوزی و مهربانی در زندگی دنیایی شان، جایی نداشته است؛ لذا هیچ دلیلی برای دلسوزی و غصه خوردن برای آنها وجود ندارد. همچنین دزدانی که دسترنج دیگران را به سرقت برده اند، در جهنم، شخصیتشان از آنها انتزاع می شود و دائما" به صورتهای مختلفی در می آیند و هیچ جایی را ندارند که بروند، مگر به طرف تاریکی های محضی که در آنجا به وسیلۀ افعی های خطرناکی گزیده می شوند.

باید دانست که آتش تنها در آخرین حلقه وجود دارد و اوضاع آنجا بسیار بد است، بطوری که یخ های رودخانۀ منجمد کوسیت خیانتکاران را در بر می گیرد و غیر از سرهای کبود شدۀ آنها که منظرۀ بسیار زشتی دارد، چیزی به چشم نمی خورد. این خیانتکاران موجودات سست عنصری هستند که سکوت مرگ ابدی، آنها را در جایشان میخکوب کرده است، همانطور که گناه، قلبهایشان را میرانده بوده است و هنگامی که دانتی سوالی را از آنها می پرسد، شدت سرما نمی گذارد که جواب بدهند و این در حالی است که حلقه های اشک در چشمشان یخ می زند. در حلقۀ آخر هم تعدادی از شخصیتهای تاریخی به چشم می خورند که از جملۀ آنها تعدادی از اسقفها هستند مثل سیلستین پنجم که در میان ترسایان و نیکولای سوم که در میان تجارت کنندگان با اشیای معنوی و نان از راه دین خورندگان، دیده می شوند:

((تا کنون هیچ شبکۀ چوبی را که طوقه اش شکسته یایکی از محورهایش از بین رفته باشد، ندیده ام که مثل عذاب شنونده ای شده باشد که مثل آبکش سوراخ سوراخ شده بود. هلاک شده ای دیدم که از چانه تا مخرجش دو شقه شده و تمام روده هایش ریخته بود و ریه ها و معده اش نمایان شده بود و هنگامی که خم شده بودم تا او را ببینم، نگاهی را به من دوخت و سینه اش را با دستانش باز کرد و گفت: ببین که چگونه پاره پاره می شوم. ببین که چگونه قطعه قطعه می شوم. و فرد دیگری را که با گریه و زاری از جلویم می گذشت دیدم که صورتش تا پیشانی اش شکافته شده بود. تمام کسانی که در اینجا می بینی، در زمان حیاتشان، ایجاد کنندۀ شک و برانگیزکنندۀ شک و برانگیزانندۀ فتنه ها و تفرقه ها بوده اند وبرای همین در اینجا شقه شقه می شوند و در پشت سر ما شیطانی است که با قساوت، صف های ما را منظم می کند و با لبۀ شمشیرش هرکسی را که جلوتر بایستد، زخمی می کند و البته این پس از آن است که یک مرحله از مسیر دردناک را گذرانده ایم؛ زیرا زخم های ما، قبل از آن که برای دومین بار پیش او حاضر شویم، التیام می یابد.))

کمدی الهی دانته آلیگیری در 6 جولای 1265 میلادی در خانواده یی متوسط در شهر فلورانس که یکی از جمهوری های ایتالیای آن زمان بود، متولد شد. او در کودکی مادرش دونابلا را از دست داد و پدرش الیگیرو زنی دیگر اختیار کرد. پس او علاوه بر کمبود مهر مادری، کودکی خود را در محیطی آشفته، پر از جنگ و جدال و دسیسه ها و نیرنگ هایی که توسط احزاب سیاسی «سلطنتی» و مذهبی «کلیسا» به پا شده بود پشت سر گذاشت. خانواده دانته روحیه مذهبی داشت بنابراین همواره از کلیسا حمایت می کرد. دانته در مدرسه مذهبی برادران کهتر شروع به تحصیل کرد و به رسم آن زمان هنرهای سه گانه (دستورزبان، خطابه و مباحثه) و علوم چهارگانه (حساب، هندسه، نجوم و موسیقی) را آموخت

.

او در سن 19سالگی عاشق دختری به نام بئاتریس شد. این عشق چنان عمیق شد که دانته را واداشت در 19 سالگی نخستین اشعارش را در وصف او بسراید. او در اشعار عاشقانه اش بئاتریس را مقدس و پاک نشان می دهد و او را بسان فرشتگان و بهشتیان می داند و البته این موضوع را در مجموعه کمدی الهی (بهشت) نیز می توان مشاهده کرد. ذوق سیاسی او باعث شد به فعالیت های سیاسی روی آورد. در سال 1296 به عضویت شورای شهر فلورانس درآید و در سال 1300 میلادی سفیر فلورانس در سن جمینیانو شود. در ژانویه 1302 میلادی به جرم سوءاستفاده مالی در دادگاه فلورانس محکوم شد و مجبور به پرداخت نقدی و دو سال دوری از وطن خود شد و مادام العمر از حقوق مدنی محروم ماند. از همین رو آوارگی دانته آغاز شد. او هر روز شکسته تر و رنجورتر می نمود و تا پایان عمر در آتش دوری عزیزانش چون شمع می سوخت. سرانجام در شب 14 سپتامبر سال 1321 میلادی در حالی که فقط 56 سال داشت در تنهایی سرد و بی کسی و نیز در شبی سوزان و جانکاه دنیای دردناک خود را ترک گفت.از نظر شخصیتی دانته را این گونه شناخته اند

.

تقریباً تمام محققان عالم ادب مغرب زمین دانته را یکی از سه شاعری برشمرده اند که «اعظم شعرای تاریخ جهان» لقب دارند. دانته در ایتالیا مقامی دارد که به احتمال قوی نظیر آن را هیچ شاعر دیگری در هیچ کشور دیگری ندارد. چنان که گفته شد تاکنون در اروپا سه نفر از شعرای جهان «اعظم شعرای تاریخ بشر» محسوب شده اند که عبارتند از هومر، دانته و شکسپیر

.

بعد از انتشار کمدی الهی یعنی در شش قرن اخیر هیچ اثر ادبی در مغرب زمین مقام این کتاب را به دست نیاورده است. ارقامی که درباره نفوذ این کتاب در دنیا از طرف «دانته شناسان» برجسته تنظیم و تدوین شده، چنان است که گاه باورکردنی نیست

.

«

کمدی الهی» شش قرن است که دائماً در معرض تحقیق و تفسیر است و با این وصف هنوز نتوانسته اند کاملاً به عمق آن برسند. با این وجود بسیاری از پژوهشگران غربی متفق القولند که کمدی الهی بی تاثیر از ادبیات مشرق زمین نمی تواند باشد؛ آثاری همچون سیرالعباد الی المعاد اثر سترگ سنایی غزنوی و ارداویرافنامه یا کمدی الهی ایرانی که هزار سال پیش از دانته خلق شده و بالاخره «رساله الغفران» ابوالعلا معری (449- 363) هجری قمری.

چنان که گفته شد «کمدی الهی» اثری است که در تدوین آن هم از سوابق فکری شرق و غرب الهام گرفته شده و هم منابع مختلف غربی و شرقی و قدیم و جدید «تا زمان دانته» مورد استفاده قرار گرفته است و از ترکیب این افکار و عقاید و اصول فلسفی و علمی و حوادث تاریخی و معتقدات مذهبی کاتولیک و اساطیر یونانی و رومی و آشنایی استادانه با روحیات و عواطف بشری است که مجموعه «کمدی الهی» در سه بخش یا سه چکامه دوزخ، برزخ و بهشت هر چکامه مرکب از 33 سرود که شمار ابیات هر سرود تقریباً به یک اندازه است مبنای ساخت 33 سرودی عدد سه است. یک سرود اضافی که به منزله مقدمه است شمار سرودها را به صد می رساند که مضرب ده یعنی مضرب عددی است که نماد کمال است. بحری که در این منظومه به کار رفته است بحر موسوم به «تردزاریما»، ماخوذ از نوعی شعر عامیانه به نام سیرونته است که هنرمندانه پرداخته شده است. غتردوزاریما نوعی شعر مرکب از بندهای سه بیتی است که ابیات اول و سوم هر بند هم قافیه اند و بیت دوم با ابیات اول و سوم بند بعد هم قافیه است؛ به این ترتیب

a، b، b-a، c، c-b، d، c و قس علیهذاف عنوان کلی منظومه در اصل «کمدی» بوده است که طبع اثر اقتضای آن را دارد. چه منظومه از اندوه آغاز می شود و به پایانی خوش می انجامد. خود دانته در سرآغاز کتاب خود آن را با این جمله به کان گرانده لااسکالا اهدا کرده است؛ «چنین است کمدی دانته آلاگری که فلورانس موطن است ولی فلورانسی خوب نیست.» «الهی» صفتی است که نسل های بعد به این منظومه داده اند. نخستین بخش این اثر دوزخ است.

دوزخ قلمرو ظلمات (دره مغاک رنج) است که موجود انسانی از همان لحظه یی که از زندگی عقل و تقوا (زندگی مدنی) و از نور روی برمی تابد در آن سرنگون می شود. بخش دوم برزخ است که کوهی است دشوارگذر و با شیب تند و پر از بریدگی که از میان اقیانوس بزرگ وجود سر بر آورده است تا «به بلندی آسمان ها افراشته شود

».

این سرزمین انسانی است که مسیح آن را تقدیس کرده است و آخرین بخش کمدی الهی بهشت است. بهشت زندگی فوق طبیعی مبتنی بر عنایت الهی که دانته از آن برخوردار می شود زندگی جاویدانی است که در زمان آغاز می شود

.

عنایت رستگاری بخش که بهترین گوهر وجود او را تحسین می کند و او را شایسته سعادت ابدی یعنی دیدار ذات الاهی می سازد

.

دانته علاوه بر کمدی الهی که شاهکار او است آثار دیگری نیز از خود بر جا گذاشته است مانند زندگانی نو/ ضیافت/ زبان عامیانه/ سلطنت/ آهنگ ها و... .در ایران کمدی الهی با سه ترجمه به خوانندگان عرضه شده است. کار ترجمه حاضر چهار سال به طول انجامیده و نمونه ششم آن بیش از سه بار ویرایش شده است؛ کاری مداوم توسط یک گروه 12 نفره

+++++++++++++++++++++++++++++++

دانته آلیگیری

دانته آلیگیری (زادهٔ فلورانس در سال ۱۲۶۵ و درگذشتهٔ راونا در سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی) شاعر اهل ایتالیا بوده‌است. وی در سیاست زادگاه خود عاملی موثر بود. نوشته‌های دانته در ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا موثر افتاده‌است

.

دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب‌های متعددی زد که معروف‌ترین آن‌ها «کمدی الهی». «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، و «آهنگ‌ها» است. کتاب «کمدی الهی» در سه بخش نگاشته شده‌است: دوزخ، برزخ و بهشت

.

زندگانی

او در شهر فلورانس به‌دنیا آمد.[۱] تاریخ تولد دانته به درستی مشخص نیست، اما باور عمومی بر این است که این تاریخ در حدود سال ۱۲۶۵ میلادی بوده‌است. این تاریخ استنتاجی است بدست آمده از اتوبیوگرافی دانته در کتاب کمدی الهی-دوزخ که به صورت کنایه آمیز گفته‌است: «در نیمه راه سفر زندگانی...». با توجه به انجیل میانگین عمر آدمی ۷۰ سال است ولذا این «نیمه راه سفر زندگانی» برابر با ۳۵ سال خواهد بود. از سوی دیگر نوشتن کمدی الهی در سال ۱۳۰۰ میلادی آغاز گردیده[۱۳۰۷ هست نه ۱۳۰۰] و با این حساب که دانته در زمان نوشتن کمدی الهی ۳۵ سال داشته، عددی برابر ۱۲۶۵ میلادی برای سال تولد او به دست می‌آید. برخی از اشعار قسمت بهشت از کمدی الهی شواهدی را بدست می‌دهند که بر مبنای آنها دانته در برج جوزا به دنیا آمده‌است، از جمله اینکه می‌گوید: «همچنان که با دوگانگان جاویدان در حال چرخ زدن بودم، آشکارا از تپه‌ها تا خروجی‌های رود زمینهایی خرمنکوبی شده را دیدم که ما با دچار سبعیت میکرد»، اما نیمی‌توان اینها را به عنوان عباراتی قطعی از جانب دانته برای ولادتش قرار داد

.

در دوران کودکیش شهر فلورانس مدام بین دسته‌های رقیب یعنی گیلیبینی‌ها و گوئلف‌ها دست به دست می‌شد. تا سرانجام گوئلف‌ها (که خانواده دانته هم از آنان بودند) بر شهر چیره شدند. طولی نکشید که بین خود گوئلف‌ها نیز اختلاف افتاد و خود به دستهٔ سیاه‌ها و سفیدها تقسیم شدند. دانته در چنین دوران پرآشوبی کودکی و نوجوانی خود را سپری کرد، از تحصیلات نخستینش اطلاعی در دست نیست ظاهراً وی در دانشگاه بولونیا و در مکتب خانه برادران کهتر

(Frati Minori) در شهر سانتا کروچه تحصیل کرد ولی بخش عمده رشد فکری و فلسفی خود را مرهون دانشمند بزرگی به نام «برونتو لاتینی» (Brunto Latini) بود که در سرود پانزدهم «دوزخ» از او به تفصیل و احترام یاد کرده‌است.

در این دوران کودکی بود که عشق افسانه‌ای و معروف دانته یعنی «بئاتریکس پورتیناری» آغاز شد هر چند هرگز به وصال ختم نشد. ده سال بعد نخستین نغمه‌های عاشقانه خود را به خاطر او سرود. دانته در سال ۱۲۹۳ (یکسال پس از مرگ بئاتریکس) با زنی به نام جما

(Gemma) از خاندان دوناتی (Donnati)، یک خانواده فلورانسی، ازدواج کرد و از این ازدواج صاحب چهار فرزند شد. در همین احوال وی در چند زد و خورد بین نیروهای فلورانسی و دیگر همسایگانش شرکت کرد که مهمترینشان نبرد «کامپالدینو» بود. در حدود سی سالگی به فعالیت‌های سیاسی پرداخت. در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ میلادی عضویت «شورای صد نفری» انتخاب شد و در سال ۱۳۰۰ به سمت سفیر به «سن جیمنیانو» رفت، دو ماه نیز در سال ۱۳۰۱ سمتی مانند «رئیس دیوان عالی کشور» را در شهر خود داشت و در این سمت دستکم ده نطق آتشین برضد پاپ «بوتیفاتسیوی هشتم» ایراد کرد که مایه همه بدبختی‌های بعدی وی شد.

در سال ۱۳۰۰ میلادی بین دو دسته سیاسی سفیدها که نماینده ثروتمندان شهر و دسته سیاه‌ها که از طبقات عامه طرفداری می‌کردند زد و خورد شدیدی روی داد که بر آتش کینه توزی‌های گذشته دامن زد. پاپ ظاهراً برای آرامش و به راستی برای گسترش نفوذ خود کاردینال «آکوئاسپارتا» را به فلورانس فرستاد ولی وی نتوانست کاری انجام دهد، این بار پاپ از «شارل دو والوا» برادر «فیلیپ لوبل» پادشاه فرانسه کمک گرفت. این مساله فلورانسیان را بسیار نگران کرد و دسته سفیدها که در آن وقت روی کار بودند سه نفر را به عنوان سفیر فوق العاده نزد پاپ فرستادند تا او را از این فکر منصرف سازند، دانته یکی از این سه نفر بود. اندکی پس از آغاز این سفر بود که شارل دو والوا و نیروهای پاپ پیروزمندانه وارد فلورانس شدند و دسته سفیدها را از آنجا راندند و زمام امور را به دست سیاه‌ها سپردند. این تغییر مقدمه تصفیه‌ای شد که بزرگترین قربانی آن دانته بود

.

روز ۲۷ ژانویه ۱۳۰۲ نخستین حکم از سوی دادگاه فلورانس به زیان دانته صادر شد و او را غیابی به سوء استفاده از اموال دولتی متهم نموده و به پرداخت پنج هزار فیورینو جریمه و دو سال تبعید از فلورانس و محرومیت همیشگی از حقوق مدنی محکوم کرد. چهل روز بعد حکم دیگری به زیان وی صادر شد و وی محکوم بدان شد که اگر به دست مقامات امنیتی و قضایی فلورانس بیفتد زنده زنده در آتش سوزانده شود. از آن پس یک دوران ممتد آوارگی و دربدری برای شاعر آغاز شد که تا پایان زندگی او ادامه داشت. از این تاریخ او دیگر همسر و دو دخترش را ندید چرا که به آنها اجازه ترک شهر را ندادند و تنها توانست دو پسرش را در اواخر زندگی ببیند

.

یکی دو سال در شهر سیه نا

(Sienna) گذراند. از آنجا به سن گودینو و ورونا (Verona) و سپس به پادووا (Padova) رفت و در همه جا با استقبال گرم زمامداران و بزرگان روبرو شد و دربارها و کاخها بر او گشوده بود.

چندی نیز از ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶ میلادی در شهر لوکا

(Lucca) مقیم بود ولی آخرین منزل این سفر نزدیک به بیست ساله و معروفترینشان شهر راوِنا (Ravenna) بود. دانته در این شهر تا سال ۱۳۲۱ میهمان «کان گرانده دِلا اسکالا» بود و این فرد کسی است که کمدی الهی را دانته به او اهدا کرده‌است. در تابستان این سال وی را کنت دا پولنتا، زمامدار شهر، به عنوان سفیر فوق العاده به یک مأموریت خارجی فرستاد. در بازگشت از این مأموریت وی دچار تب ناگهانی شدید شد و این تب در شب ۱۴ سبتامبر ۱۳۲۱ میلادی او را به کام مرگ کشید. در این هنگام ۵۶ سال داشت. در ساعت آخر گفت: «کاش در خانه خود مرده بودم».

پس از مرگش فلورانسیان دادو فریاد به راه انداختند که جسد شاعر و نابغه بزرگ خود را پس بگیرند اما راونایی‌ها زیر بار نرفتند و این بار فلورانسی‌ها لشکرآرایی کردند تا «خاک راونا را به توبره بکشند» و جسد دانته را پس بگیرند. اما این بار «برادران کهتر» راونا دست به حیله زدند و فلورانسیان را فریب دادند و جسد بزرگترین میهمان شهر خود را در خاک خویش نگه داشتند. امروز آرامگاه دانته در شهر راوناست

.

آثار

کمدی الهی

ضیافت

آهنگ‌ها

سلطنت (به زبان لاتین)

زندگانی نو

اِپیستولائه و اِکلُگائه (به زبان لاتین)

Questio de aqua et Terra (

به زبان لاتین)

منابع

کتاب دوزخ دانته، ترجمه از متن ایتالیایی؛ با مقدمه و شرح و حواشی از شجاع الدین شفا، تهران:امیرکبیر،۱۳۴۷. ۲-۰۳۹۷-۰۰-۹۶۴.

1. ↑

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Dante Alighieri»، ویکی‌پدیای En، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۳۰ آگوست ۲۰۱۰).

نماد خرد

این یک نوشتار خُرد پیرامون افراد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

شاعر و نویسنده ایتالیایی : 1265- 1321

«

دانته آلیگیری» در ۶ جولای سال ۱۲۶۵ در شهر« فلورانس» که در آن زمان، یکی از جمهوری های متعدد ایتالیایی محسوب می شد، در خانواده ای متوسط به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۱ میلادی، در سن ۵۶ سالگی درگذشت. دوران کودکی دانته در محیطی از آشفتگی، جنگ و ستیز و دسیسه و نیرنگ (بین حزب پاپ و حزب سلطنتی) طی شد. خانواده دانته از حزب پاپ حمایت می کرد و با پیروزی نظامی آنها ، چند ماه پس از تولد دانته، خانواده او از نظر سیاسی پیشرفت نمود. سالها بعد دانته به خاطر وابستگی سیاسی خود رنج بسیار کشید.

او تحصیلاتش را در «دارالتعلیم مذهبی برادران کهتر» شروع کرد. زندگانی دانته سرشار از تلخکامی ها و محرومیت ها بود. دانته در دانشگاه های «فلورانس» و «پالودا» به کسب علم و دانش پرداخت. وی یکی از شاگردان برجسته بود و علاقه زیادی به رشته های فلسفه و اخلاق داشت. دانته در نه سالگی دلباخته دختری به نام «بئاتریس» شد که نسبت خویشاوندی هم با او داشت. آشنایی آن دو در یک محفل خانوادگی صورت گرفت. عشق دانته به بئاتریس سال ها ادامه یافت و دانته در ۱۹ سالگی، نخستین اشعار خود را در وصف عشق آسمانی خود سرود و محبوبش بئاتریس را بسان فرشتگان و به پاکی و صفای آنها می دانست. با وجود آنکه بئاتریس از علاقه و محبت دانته نسبت به خود آگاه بود، با شخص دیگری ازدواج کرد. وی با این کار، آمال و آرزوهای دانته را بر باد داد و روح و قلبش را جریحه دار کرد. دانته حتی در لحظات پایان زندگی نیز این خاطره دردناک را بر زبان می آورد. اما ازدواج بئاتریس چندان دوام نیافت و او در سال 1290 در سن ۲۴ سالگی درگذشت. دانته که هنوز در آتش بی مهری و سست عهدی محبوب می سوخت و اشعاری شورانگیز در این زمینه می سرود، ناگهان با غم مرگ بئاتریس مواجه شد. او که شاعری تازه کار بود، با غم و اندوه تازه اش به دامان شعر و شاعری پناه برد و شاعری شوریده و توانا گشت و اشعار بسیاری درباره بئاتریس زیبا سرود. وی یکسال پس از مرگ بئاتریس با زنی به نام «جما» ازدواج کرد، اما این ازدواج نتوانست خاطره بئاتریس را از ذهن او محو نماید. دانته در سی سالگی به فعالیت های سیاسی پرداخت و در زد و خوردهای قوای فلورانس با همسایگان کشور خود شرکت کرد. او در سال های ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ به عضویت «شورای صد نفری» فلورانس درآمد و چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۰، به سِـمت سفیر فلورانس به «سن جمیتانو» عزیمت نمود و چند ماهی نیز سِـمتی نظیر «ریاست دیوانعالی کشور» فلورانس را عهده دار شد. وی در پست جدید خود چندین نطق آتشین و پرشور بر ضد پاپ - که در سرنوشت ملت و موطن دانته دخالت می کرد - ایراد نمود. هنوز چند ماهی از حکومت پاپ در فلورانس نگذشته بود که در ۲۷ ژانویه سال ۱۳۰۲ اولین حکم عدلیه درباره او در دادگاه فلورانس عنوان شد. محکومیت دانته به ظاهر «سوء استفاده از اموال دولتی» بود، ولی در حقیقت، پاسخی به حملات دانته در سخنرانی هایش بر ضد پاپ بود

.

دادگاه به طور غیابی تشکیل جلسه داد و وی را به دو سال تبعید، پرداخت جریمه نقدی و همچنین محرومیت ابدی از حقوق مدنی محکوم کرد، مدتی نیز برای دستگیری وی جایزه ای تعیین شد. از این تاریخ به بعد، دربه دری و آوارگی دانته شروع شد. دوری از خانواده هر روز او را شکسته تر و رنجورتر می کرد، چون خانواده او حق نداشتند به هیچ وجه از فلورانس خارج شوند. بدین ترتیب، دانته تا پایان عمر موفق به دیدار همسر و فرزندان خود نشد و همچنان در آتش دوری عزیزان خود می سوخت. بقیه عمر دانته به سیر و سیاحت در کشورهای مختلف سپری شد، تا اینکه سرانجام در شب ۱۴ سپتامبر سال ۱۳۲۱ میلادی، تنها و بی کس با دنیای دردناک خود وداع کرد. دانته آلیگیری طی دوران زندگی خود دست به انتشار کتاب های متعددی زد که معروفترین آنها «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، «آهنگ ها» و بالاخره شاهکار او کتاب «کمدی الهی» است. این کتاب در سه بخش نگاشته شده است : دوزخ ، برزخ و بهشت که اشاره ای به ساختار جهان است و آموزش کلاسیک آن را نباید دست کم گرفت. او ۳۴ سرود برای دوزخ و ۳۳ سرود برای برزخ و بهشت دارد. چنانچه اولین سرود دوزخ را به عنوان مقدمه تمام کتاب فرض کنیم، ۳۳ سرود دیگر باقی می ماند که خاص دوزخ است. ظاهراً عدد 33 به سن عیسی مسیح در زمان مصلوب شدنش اشاره دارد. نگاهی سطحی به کمدی الهی، نشانگر تجربه ای مشابه در زندگی خود دانته نیز هست. معذلک عدد ۳۳ به درخت زندگی (کریستین کابالا) اشاره دارد. ۳۲ راه درونی به سوی درخت وجود دارد، اما راه سی و سومی هم هست که به خدا می رسد. دانته در کتاب

terza rima یک الگوی وزن شعری می نویسد : : aba، bcb، cdc، و ... به این ترتیب، عدد ۳ در تمام بخش های کار او حضور دارد؛ از ساختار اساسی کار گرفته تا جزئیات.

تاریخ درستی از تحریر کتاب کمدی الهی در دست نیست؛ عده ای بر این باورند که این کتاب پس از مرگ بئاتریس نوشته شده است، جمعی دیگر نیز عقیده دارند که تألیف این کتاب از سال ۱۳۱۴ تا سال ۱۳۲۱ به طول انجامیده است

.

انتشار این کتاب در شرایط قرون وسطایی آن زمان، اعجاب انگیز بود. پس از مرگ دانته، این کتاب به تمام زبان های زنده دنیا ترجمه شد

.

بهترین نویسندگان و شعرا مانند «لامارتین» «ویکتورهوگو»، «ولتر» و «شاتوبریان»، طی مقالاتی در روزنامه ها و مجلات، دانته را بزرگترین شخصیت فلسفی و ادبی معرفی کردند. کتاب «کمدی الهی» در شمار با ارزش ترین آثار دنیای ادب قرار دارد

.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۶/۰۹
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">