ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
يكشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۸:۱۴ ب.ظ

جهنم و هنرمندان مسیحی

جهنم و هنرمندان مسیحی

سنگ تراشان، اولین کسانی بودند که ترسهای عالم جهنمی را در قالب آخرین محاکمۀ مؤمنین، به تصویر کشیدند. در قرن دوازدهم که مصادف با تحکیم ارکان اساسی عقاید مسیحی و تألیف بزرگترین رویاهای رهبانی بو، در کلیساهای مناطق غربی اروپا، سنگ تراشی های شگفت انگیزی دربارۀ عملیات جداسازی نجات یافتگان از هلاک شدگان به تصویر کشیده شد.

در این آثار هنری، گروهی از شیاطین و حیوانات عجیب و غریب را می بینیم که هلاک شدگان را به سوی دهانۀ جهنم می کشانند، همانطوری که در کلیسای بولیوی، کونک، کوربای، سان-دنیس، لاوون، شارتر و پاریس این آثار هنری به چشم می خورد. این صحنه ها که غالبا" دارای حالات و کیفیت ثابتی بودند، در قرن سیزدهم شروع به رشد و توسعه کردند، تا اینکه عذابها به دقت از هم جداسازی شدند.

دراین میان، هنرآفرینان در اوتان و ریمس برتخیلات خودشان تکیه می کنند و از تقلید دست برمی دارند. در نتیجه در نقاشی هایشان، ترازویی به چشم می خورد که شیطان مشغول دسیسه کردن در کفۀ شر می باشد و جالب اینکه، شناختن هلاک شدگان و پی بردن به خطایی که سبب هلاکت آنها شده است، به آسانی در این تابلوها امکان پذیر است. برای مثال در این نقاشی ها، بخیل ها به وسیلۀ کیسه ای که در گردنشان آویخته شده است، شناخته می شوند.

همچنین این تصاویر، برجهای شیطان را به طوری که شعله های آتش از آن زبانه می کشد به تصویر می کشند و بجای سینه های زنان، قورباغه هایی را به جایش می کشند.

ارائۀ تصاویری از عالم جهنمی در قرون وسطی(قرون 14تا16)به اوج خود رسید، به حدی که گاهی حوادث زمینی را هم پرتوی از عذابهای جهنم می دانستند، مانند اوقاتی که سختی ها ومشکلاتی به سبب جنگها یا بیماری طاعون یا قحطی و یاانقلابها و یا گسترش شیطان پرستی و حرکات ضد دینی و اجتماعی، به وجود می آمد.

در تذهیبکاری ها و نقاشی های موجود در کتابهای خطی، به صحنه هایی از عذاب جهنم بر می خوریم که با الهام از رویاهای رهبانی به تصویر کشیده شده است و دارای درجۀ بالایی از دقت و ظرافت کاری است و دربین این ها، نصوص ایرلندی، بهترین منبع الهام برای شاهکار هنری(( بهترین ساعتهای شاهزاده بری)) بوده است که در حدود سالهای 1420 میلادی آفریده شده است.

در حالی که ویرار در سال 1492، فصل مخصوصی را برای عذابهای جهنم در کتاب هنر خوب زیستن و خوب مردن در نظر گرفته است، در آن جمع آوری صحنه های رویای پولیس می پردازد که در آن برای گناهان اصلی ، عذاب مناسبی در نظر گرفته شده است؛ مثلا" افعی ها و قورباغه ها، اعضای تناسلی فساق را می خورند و اشخاص حریص، اعضای بدن خود را می خورند و متکبران به عذاب دو لاب که سمبل دگرگونی قضا و قدر است، گرفتار می شوند و افرادی که دارای طبع خشنی هستند دائما" به قطعاتی تبدیل می شوند و آنگاه دوباره به حالت اولیه خویش بازگردانده می شوند و التیام می یابند و بخیلان در آهن گداخته غرق می شوند در حالی که ممون با شلاق بر سر و رویشان می کوبد، و تنبل ها به وسیلۀ حیوانات مسخ شده ای بلعیده می شوند و به صورت آب دهانی به بیرون پرتاب می شوندو حسودان در رودخانه ای یخ بسته و یا دریاچه ای از آتش، غوطه ور شده در آن چرخانده می شوند و در عین حال، نسبت به کسانی که در جایگاههای دیگری هستند، حسادت می ورزند.

این رویا که روزنامۀ رعات انتشار آن را توسعه داده بود، در سال 1500 میلادی در مقیاسی بزرگ و به شکلی ترسناک و زجرآور در دیوارهای کاتدرایی البی ترسیم شد و در همین زمان، سنگ تراشانی فعال، این تصاویر را صرفا" با الهام از همین منابع، ترسیم می کردند. مثلا" در کلیسای سان-مالکو در ژوان، هلاک شدگان به دولابی بسته می شوند و این صحنه ای است که آن را در حدود سال 1470 میلادی در کاتدرایی نانت هم می بینیم، هنگامی که شیاطین، اجساد بعضی از هلاک شدگان را به بعضی دیگر می چسبانند و در منطقۀ بریتانیا بیش از پنجاه صحنۀ جهنمی در کلیساها و نمازخانه ها در اثنای قرن های پانزدهم و شانزدهم به تصویر کشیده شده است که غالبا"، همراه با ایجاد روح حماسی در مؤمنین است؛ مانند آنچه در کرناسلیدن در بین سالهای 1460 تا 1464 دیده می شود و این صحنه ها که با الگوهایی یکنواخت در اواخر قرون وسطی تبدیل شده بود، به وسیلۀ تحولات نهضت هنری، بازسازی و متنوع تر گردید. برای مثال در ایتالیا از ابتدای قرن چهاردهم، اورکاگنا از رویای زیبای دانتی که بعدها فرانجلیکو، پاولودی نیری و بوتیشلی از بعضی از قسمتهایش اقتباس کرده بودند، الهام می گیرد و صحنۀ آخرین محاکمه، با کارهای سیگوریلی و مخصوصا" با ظهور میکل آنژ، ابعاد زمینی دردناکی به خود می گیرد، علاوه بر این که بعضی از متون افسانه ای مثل ذورق کارون نیز از آن استفاده می کنند.

این صحنه ها به شکل واضح تری نزد فلمنکی ها دیده می شود. بنابراین اگر این تصاویر در کارهای ابتکاری فان آیک یا ممنگ که مخلوطی از اجسام رنگ پریده و سخیف را که در کوه آتش ثابت شده اند یا در دهانۀ اتون که بین دو دامنۀ بسیار بزرگ برپا شده است، به تصویر می کشند، از نوع تذهیب و نقاشی های کتابهای خطی باشد؛ پس در این صورت لوحه های گروم بوش و آلبرگل، جهنم را امری دنیایی می دانند که به دنبال آن، جهنم مسأله ای دینی نیست، زیرا جهنم به وضعیت نابهنجار بشری اطلاق می شود که در بهشت لذتها ی گروم بوش بدان اشاره شده است و یا به شکلی واقعی تر، می توان به جهنم آلبرگل که یکی از آن ها به بروگل جهنمی مشهور شده است، اشاره کرد. جهنمی که همراه با توصیف منظره های شوم و هولناک، به سبب وجود عجوزه های بسیار زشت رو و آتشی فراگیر و صحنه های قتل و غارت است.

چیزی که باعث تعجب می گردد، این است که از ابتدای قرن هفدهم صحنه های جهنمی، یکباره از تابلوهای هنری غیب می شود و تابلوی هلاک شدگان اثر روبنز، یکی از آخرین آثار مربوط به جهنم است و علت آن اینست که کلیسای کاتولیک اصلاح گر تصمیم به تنظیم این سیل عظیم از رویاها می گیرد؛ معین می کند که بعد از این ملاک اصلی کار، حقیقت ایمانی است و مهم تر این که، محدودیتی را در مقابل گسترش سریع این رویاهای متنوع ایجاد می کند. به طور مثال، دستور می دهد که عناصر افسانه های بت پرستی کنار گذاشته شود و جهنم به قالب و نظام جهان آخرتی اش باز گردانده شود.

البته نمونه هایی از نظم و ترتیب تقلیدی و الگوهای نظام الهی که لازم است از بهترین افراد روی زمین باشند، با رویاهای شیطانی نامناسبی که آنها در قرن شانزدهم را می بینیم، هیچگونه سنخیتی ندارند و عجیب این است که تصاویر جهنم، در همان وقتی که مظاهرش شعبده بازی و تأثیرات آن زایل می شود، ناپدید می گردند.



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

جهنم و هنرمندان مسیحی

يكشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۸:۱۴ ب.ظ

جهنم و هنرمندان مسیحی

سنگ تراشان، اولین کسانی بودند که ترسهای عالم جهنمی را در قالب آخرین محاکمۀ مؤمنین، به تصویر کشیدند. در قرن دوازدهم که مصادف با تحکیم ارکان اساسی عقاید مسیحی و تألیف بزرگترین رویاهای رهبانی بو، در کلیساهای مناطق غربی اروپا، سنگ تراشی های شگفت انگیزی دربارۀ عملیات جداسازی نجات یافتگان از هلاک شدگان به تصویر کشیده شد.

در این آثار هنری، گروهی از شیاطین و حیوانات عجیب و غریب را می بینیم که هلاک شدگان را به سوی دهانۀ جهنم می کشانند، همانطوری که در کلیسای بولیوی، کونک، کوربای، سان-دنیس، لاوون، شارتر و پاریس این آثار هنری به چشم می خورد. این صحنه ها که غالبا" دارای حالات و کیفیت ثابتی بودند، در قرن سیزدهم شروع به رشد و توسعه کردند، تا اینکه عذابها به دقت از هم جداسازی شدند.

دراین میان، هنرآفرینان در اوتان و ریمس برتخیلات خودشان تکیه می کنند و از تقلید دست برمی دارند. در نتیجه در نقاشی هایشان، ترازویی به چشم می خورد که شیطان مشغول دسیسه کردن در کفۀ شر می باشد و جالب اینکه، شناختن هلاک شدگان و پی بردن به خطایی که سبب هلاکت آنها شده است، به آسانی در این تابلوها امکان پذیر است. برای مثال در این نقاشی ها، بخیل ها به وسیلۀ کیسه ای که در گردنشان آویخته شده است، شناخته می شوند.

همچنین این تصاویر، برجهای شیطان را به طوری که شعله های آتش از آن زبانه می کشد به تصویر می کشند و بجای سینه های زنان، قورباغه هایی را به جایش می کشند.

ارائۀ تصاویری از عالم جهنمی در قرون وسطی(قرون 14تا16)به اوج خود رسید، به حدی که گاهی حوادث زمینی را هم پرتوی از عذابهای جهنم می دانستند، مانند اوقاتی که سختی ها ومشکلاتی به سبب جنگها یا بیماری طاعون یا قحطی و یاانقلابها و یا گسترش شیطان پرستی و حرکات ضد دینی و اجتماعی، به وجود می آمد.

در تذهیبکاری ها و نقاشی های موجود در کتابهای خطی، به صحنه هایی از عذاب جهنم بر می خوریم که با الهام از رویاهای رهبانی به تصویر کشیده شده است و دارای درجۀ بالایی از دقت و ظرافت کاری است و دربین این ها، نصوص ایرلندی، بهترین منبع الهام برای شاهکار هنری(( بهترین ساعتهای شاهزاده بری)) بوده است که در حدود سالهای 1420 میلادی آفریده شده است.

در حالی که ویرار در سال 1492، فصل مخصوصی را برای عذابهای جهنم در کتاب هنر خوب زیستن و خوب مردن در نظر گرفته است، در آن جمع آوری صحنه های رویای پولیس می پردازد که در آن برای گناهان اصلی ، عذاب مناسبی در نظر گرفته شده است؛ مثلا" افعی ها و قورباغه ها، اعضای تناسلی فساق را می خورند و اشخاص حریص، اعضای بدن خود را می خورند و متکبران به عذاب دو لاب که سمبل دگرگونی قضا و قدر است، گرفتار می شوند و افرادی که دارای طبع خشنی هستند دائما" به قطعاتی تبدیل می شوند و آنگاه دوباره به حالت اولیه خویش بازگردانده می شوند و التیام می یابند و بخیلان در آهن گداخته غرق می شوند در حالی که ممون با شلاق بر سر و رویشان می کوبد، و تنبل ها به وسیلۀ حیوانات مسخ شده ای بلعیده می شوند و به صورت آب دهانی به بیرون پرتاب می شوندو حسودان در رودخانه ای یخ بسته و یا دریاچه ای از آتش، غوطه ور شده در آن چرخانده می شوند و در عین حال، نسبت به کسانی که در جایگاههای دیگری هستند، حسادت می ورزند.

این رویا که روزنامۀ رعات انتشار آن را توسعه داده بود، در سال 1500 میلادی در مقیاسی بزرگ و به شکلی ترسناک و زجرآور در دیوارهای کاتدرایی البی ترسیم شد و در همین زمان، سنگ تراشانی فعال، این تصاویر را صرفا" با الهام از همین منابع، ترسیم می کردند. مثلا" در کلیسای سان-مالکو در ژوان، هلاک شدگان به دولابی بسته می شوند و این صحنه ای است که آن را در حدود سال 1470 میلادی در کاتدرایی نانت هم می بینیم، هنگامی که شیاطین، اجساد بعضی از هلاک شدگان را به بعضی دیگر می چسبانند و در منطقۀ بریتانیا بیش از پنجاه صحنۀ جهنمی در کلیساها و نمازخانه ها در اثنای قرن های پانزدهم و شانزدهم به تصویر کشیده شده است که غالبا"، همراه با ایجاد روح حماسی در مؤمنین است؛ مانند آنچه در کرناسلیدن در بین سالهای 1460 تا 1464 دیده می شود و این صحنه ها که با الگوهایی یکنواخت در اواخر قرون وسطی تبدیل شده بود، به وسیلۀ تحولات نهضت هنری، بازسازی و متنوع تر گردید. برای مثال در ایتالیا از ابتدای قرن چهاردهم، اورکاگنا از رویای زیبای دانتی که بعدها فرانجلیکو، پاولودی نیری و بوتیشلی از بعضی از قسمتهایش اقتباس کرده بودند، الهام می گیرد و صحنۀ آخرین محاکمه، با کارهای سیگوریلی و مخصوصا" با ظهور میکل آنژ، ابعاد زمینی دردناکی به خود می گیرد، علاوه بر این که بعضی از متون افسانه ای مثل ذورق کارون نیز از آن استفاده می کنند.

این صحنه ها به شکل واضح تری نزد فلمنکی ها دیده می شود. بنابراین اگر این تصاویر در کارهای ابتکاری فان آیک یا ممنگ که مخلوطی از اجسام رنگ پریده و سخیف را که در کوه آتش ثابت شده اند یا در دهانۀ اتون که بین دو دامنۀ بسیار بزرگ برپا شده است، به تصویر می کشند، از نوع تذهیب و نقاشی های کتابهای خطی باشد؛ پس در این صورت لوحه های گروم بوش و آلبرگل، جهنم را امری دنیایی می دانند که به دنبال آن، جهنم مسأله ای دینی نیست، زیرا جهنم به وضعیت نابهنجار بشری اطلاق می شود که در بهشت لذتها ی گروم بوش بدان اشاره شده است و یا به شکلی واقعی تر، می توان به جهنم آلبرگل که یکی از آن ها به بروگل جهنمی مشهور شده است، اشاره کرد. جهنمی که همراه با توصیف منظره های شوم و هولناک، به سبب وجود عجوزه های بسیار زشت رو و آتشی فراگیر و صحنه های قتل و غارت است.

چیزی که باعث تعجب می گردد، این است که از ابتدای قرن هفدهم صحنه های جهنمی، یکباره از تابلوهای هنری غیب می شود و تابلوی هلاک شدگان اثر روبنز، یکی از آخرین آثار مربوط به جهنم است و علت آن اینست که کلیسای کاتولیک اصلاح گر تصمیم به تنظیم این سیل عظیم از رویاها می گیرد؛ معین می کند که بعد از این ملاک اصلی کار، حقیقت ایمانی است و مهم تر این که، محدودیتی را در مقابل گسترش سریع این رویاهای متنوع ایجاد می کند. به طور مثال، دستور می دهد که عناصر افسانه های بت پرستی کنار گذاشته شود و جهنم به قالب و نظام جهان آخرتی اش باز گردانده شود.

البته نمونه هایی از نظم و ترتیب تقلیدی و الگوهای نظام الهی که لازم است از بهترین افراد روی زمین باشند، با رویاهای شیطانی نامناسبی که آنها در قرن شانزدهم را می بینیم، هیچگونه سنخیتی ندارند و عجیب این است که تصاویر جهنم، در همان وقتی که مظاهرش شعبده بازی و تأثیرات آن زایل می شود، ناپدید می گردند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۲/۱۱
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">