ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی
سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۸۹، ۰۴:۱۵ ق.ظ

چنگال مرگ

چنگال مرگ

سنی ازش گذشته بود.موهای سر و محاسنش داشت سفید می شد.عمری را با فقر و زحمت گذرانیده بودوسالهای دراز کارهای سخت را تحمل کرده بود...

عقاب بالهایش را گشودوخود را برای پروازی دیگر آماده کرد...

رانندۀ نیسان سؤیچ خود را برداشت تا خودرابرای روزی دیگر آماده کند...

اذان صبح افق ها را لرزانیدوقلبها را برای باری دیگر بسوی پروردگارخود سوق داد.

چند روزی بود که از ماه مبارک رمضان سال 89 گذشته بود.

کارگر قصۀ ما نمازش را خواند.لباسهای سادۀ خود را پوشید، سوار دوچرخه اش شد وحرکت کرد.

عقاب نگاهش را تیزتر کرده پرواز کرد.

رانندۀ نیسان حرکت کرد.چشمانش خواب آلودبود وهمه چیز از وقوع حادثه ای تلخ خبر می داد.

کارگر دوچرخه سوار وارد کمربندی شد و راهش را ادامه داد...

جاده خلوت بود وپلیس و نظارتی در کار نبود.

راننده نیسان سرعتش را از100 برد به 120به130...

عقاب از دور کارگر را دید و چنگالهای خود را بسوی او باز کرد.گویا شکاری دیگر پیدا کرده بود.

رانندۀ نیسان متوجه دوچرخه سوار شد.

عقاب چنگالهایش را از پشت سر وارد بدن دوچرخه سوار کرد،رانندۀ نیسان پای خود را روی ترمز گذاشت،دوچرخه سوار به گوشه ای پرت شد.

عقاب روح کارگر را کشید و به بیکرانها برد...

راننده از نیسان پیاده شد،بدن بی جان کارگر ودوچرخۀ مچاله شده اش هاله ای از وحشت را برایش احاطه کرده بودند،می دید که از گوشهایش خون می آید.

راننده سوار نیسان شدوفرار کرد...



نوشته شده توسط بهنام جدی بالابیگلو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

ندای الرحیل

در احیای فرهنگ آخرتگرایی

ندای الرحیل

سلام
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای دگرگون کردن بدیهیات،گرایشها و هدفها ...
وبلاگ حاضر تلاش کوچکی است برای زنده کردن قلبها و دگرگون کردن آرزوها...
وبلاگ حاضر، تلاش کوچکی است برای احیای فرهنگ آخرتگرایی و نواختن ندای الرحیل...
پس...
باور کنیم که جهان به نگاهی نو نسبت به مرگ نیازمند است...
باور کنیم که نگرش غلط به اسرارآمیزترین پدیدۀ هستی - مرگ - لحظه لحظۀ عمر بشر را به پوچی کشانده است....
باور کنیم که ما رهگذریم ودنیا ظرفیت و توان تحمل آرزوهای ما را ندارد...
باور کنیم که مرگ در این نزدیکیست و ما چاره ای جز رفتن نداریم...
باور کنیم که دلهای ما برای آزاد شدن از ترسها و گرایشهای دنیا، به ترسها و گرایشهای آخرت نیازمند است...
باور کنیم که تنها طریقتی که می تواند ما را به خدا برساند، طریقت توشه چینی است...
ویادمرگ، آب حیات بخشیست برای زنده کردن بشریت...
ویاد مرگ شمشیر و سپر محکمیست، در برابر فرهنگ پوچ گرای غربیها...
و یاد مرگ، مرهم شفا بخشیست برای انقلاب بیمار شده به ویروس دنیاگرایی...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
هم کاروانیان

منوی تصویری سایت ندای الرحیل

تلگرام

-----------------------

 صفحه اصلی

-----------------------

ندای الرحیل2-تصاویر

-----------------------

ندای الرحیل3-سیاسی

-----------------------

ندای الرحیل4-خواب

-----------------------

 ندای الرحیل5 - شعر
آخرین دیدگاه میهمانان ندای الرحیل
  • ۳۰ ارديبهشت ۹۹، ۱۷:۱۶ - سلیمانی
    احسنت

چنگال مرگ

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۸۹، ۰۴:۱۵ ق.ظ

چنگال مرگ

سنی ازش گذشته بود.موهای سر و محاسنش داشت سفید می شد.عمری را با فقر و زحمت گذرانیده بودوسالهای دراز کارهای سخت را تحمل کرده بود...

عقاب بالهایش را گشودوخود را برای پروازی دیگر آماده کرد...

رانندۀ نیسان سؤیچ خود را برداشت تا خودرابرای روزی دیگر آماده کند...

اذان صبح افق ها را لرزانیدوقلبها را برای باری دیگر بسوی پروردگارخود سوق داد.

چند روزی بود که از ماه مبارک رمضان سال 89 گذشته بود.

کارگر قصۀ ما نمازش را خواند.لباسهای سادۀ خود را پوشید، سوار دوچرخه اش شد وحرکت کرد.

عقاب نگاهش را تیزتر کرده پرواز کرد.

رانندۀ نیسان حرکت کرد.چشمانش خواب آلودبود وهمه چیز از وقوع حادثه ای تلخ خبر می داد.

کارگر دوچرخه سوار وارد کمربندی شد و راهش را ادامه داد...

جاده خلوت بود وپلیس و نظارتی در کار نبود.

راننده نیسان سرعتش را از100 برد به 120به130...

عقاب از دور کارگر را دید و چنگالهای خود را بسوی او باز کرد.گویا شکاری دیگر پیدا کرده بود.

رانندۀ نیسان متوجه دوچرخه سوار شد.

عقاب چنگالهایش را از پشت سر وارد بدن دوچرخه سوار کرد،رانندۀ نیسان پای خود را روی ترمز گذاشت،دوچرخه سوار به گوشه ای پرت شد.

عقاب روح کارگر را کشید و به بیکرانها برد...

راننده از نیسان پیاده شد،بدن بی جان کارگر ودوچرخۀ مچاله شده اش هاله ای از وحشت را برایش احاطه کرده بودند،می دید که از گوشهایش خون می آید.

راننده سوار نیسان شدوفرار کرد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۰/۲۱
بهنام جدی بالابیگلو

نظرات  (۰)

سایت ندای الرحیل منتظر دیدگاه میهمانان است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">